در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
چندسال است خادم افتخاری هستید؟
هشت سالی میشود یعنی از سال 90.
چطور شد که خادم شدید؟ خودتان پیاش بودید؟
بله. من خیلی دوست داشتم خادم حرم امام رضا(ع) بشوم. از بچگی وقتی حرم میرفتیم و حس و حال زائران حرم را میدیدم همیشه میگفتم خوش به حال خادمان حرم که همیشه اینجا هستند. اما چون سنم کم بود و شرایط رفت و آمد به مشهد را هم نداشتم، این امکان برایم فراهم نشد و در نهایت با صحبتهایی که شد، به صحن امامزاده عباس معرفی شدم چون نزدیک خانهمان بود.
پس ساکن ساری هستید؟
بله، البته من تبریزی هستم، اما سال 90 بهواسطه شغل پدرم به ساری مهاجرت کردیم و خادم شدن من در آن زمان یکی از بهترین اتفاقهایی بود که میتوانست بیفتد، چون واقعا در اینجا احساس غربت میکردم و وقتی وارد فضای امامزاده شدم، این احساس از بین رفت و ایشان به معنای واقعی کلمه، من را پناه دادند. یعنی با اینکه اوایل شاید به خاطر احساس تنهاییای که داشتم دوست داشتم در فضای امامزاده باشم، اما کمکم محو فضای آرامشبخش اینجا شدم و دیگر دلم نیامد از دستش بدهم و الان هم سرپرست خادمین افتخاری بخش خواهران امامزاده عباس ساری هستم.
خادم شدن کار سادهای بود؟ هیچ شرط و شروطی نداشت؟
سخت نبود، فقط چون من چادری نبودم و مسؤول خادمین آن زمان به من گفت که وقتی داخل امامزاده هستید چادر سرتان کنید و بیرون امامزاده هم با خودتان، اما بهتر است مراعات کنید. ایشان در همین حد به من گفتند اما من خودم وقتی در فضای امامزاده قرار گرفتم، احساس کردم که بهتر است رفتارم همهجا طوری باشد که ائمه دوست دارند و آنها از من همیشه راضی باشند، به خاطر همین چادر را خودم شخصا به عنوان حجاب برتر انتخاب کردم و الان هشت سالی میشود که چادری هستم.
یک خادمِ خانمِ امامزاده چه مسؤولیتهایی دارد؟
همه جا بیشتر تاکید روی نظافت امامزاده و حراست از حرم است. در امامزاده عباس هم بحث نظافت و حراست مسجد، نمازخانهها و حرم به عهده خادمهای خانم است.
گفتید خانمها، یعنی تعدادتان زیاد است؟
بله ما 90 خادم خانم در امامزاده عباس داریم، اما خیلیهایشان فصلی هستند، مثلا تابستانها میتوانند بیایند یا اینکه جایی شاغل هستند و در تعطیلیها به امامزاده میآیند. به خاطر همین مسؤولیت نظافت و حراست بین حدود 40 - 50 نفری که ثابت هستند تقسیم شده و با شیفتبندی هر 15 روز یک بار نوبت به هرکدام از آنها میرسد که در گروههای سه نفره اینجا حضور داشته باشند. البته درمجموع خادمها گروهبندی هم شدهاند، مثلا یک گروه فرهنگی داریم، یک گروه تدارکات، یک گروه انتظامات و ...
پس خادمهای آقا چه کاری انجام میدهند؟
آنها بیشتر در مراسم مختلف فعالند و مسؤولیت نظافت حیاط و نگهبانی حیاط در دستشان است یا اینکه بیشتر در موکب امامزاده عباس حضور دارند.
چقدر زائر به امامزاده میآید؟ معمولا چه تیپ افرادی هستند؟
خیلی زیاد... ما از هر تیپی که بگویید زائر داریم، دفتر من سمت چپ ورودی حرم است. درِ اتاقم هم همیشه باز است و تقریبا همیشه خادمانی که میآیند و میروند را میبینم و با اطمینان میتوانم بگویم که امامزادهها متعلق به قشر خاصی نیستند و درشان به روی همه مردم باز است. شاید خیلیها برای زیارت بیایند و التماس دعا داشته باشند، خیلیها هم برای رفع مشکلات شان و رسیدن به آرامش، اما هستند آدمهایی هم که برای تفریح و کنجکاوی میآیند و ما اینجا پذیرای همه هستیم.
از این آدمها که میگویید خاطرهای هم دارید؟
بله... اتفاقا یادم هست که یک بار سه دختر جوان به امامزاده آمدند. چادر هم سر نکردند و وارد صحن شدند، همه جا را نگاه کردند و بعد آمدند سراغ من و گفتند شما اینجا چه کار میکنید؟ گفتم خدمت به شما زائرین. هر کمکی هر کاری از دستم برمیآید بگویید من انجام میدهم. باز پرسیدند که شما خادمها اینجا چه کار میکنید؟ من درباره وظایف مان توضیح دادم و بعد به آنها گفتم که بهتر بود به احترام آقا امامزاده عباس چادر سرتان میکردید.گفتند که نه، ما چادرهای امامزاده را سر نمیکنیم، هزار نفر این چادرها را سر کردهاند. من هم سه تا چادر نو و خوشبو به آنها دادم که سرشان کردند و دوباره برگشتند داخل حرم و عکس هم انداختند. بعد برایم جالب بود که دیدم آداب زیارت را هم بهجا آوردند و موقع خداحافظی گفتند که حال شان با بودن در فضای امامزاده عوض شده و از من خواستند که چادرها را با خودشان یادگاری ببرند که من هم این چادرها را به آنها هدیه دادم. بهجز اینها، خیلیها هم میآیند و از همان اول معلوم است که مشکلی دارند و برای باز شدن گره از مشکلشان آمدهاند.
همصحبتشان هم میشوید؟
خیلی زیاد. مردم بیشتر از مشکلاتشان میگویند، از مشکلات خانوادگی، از مشکلات اقتصادی... از هر چیزی که آرامش ذهنشان را بههم زده، ما هم واقعا مشاور نیستیم که راهنماییشان کنیم، اما به حرفهایشان گوش میدهیم و امیدوارانه میگوییم که انشاءا... از درِ امامزاده حاجت روا بیرون بروید و باور کنید در تمام این سالها من بارها و بارها به چشم دیدهام که مشکلات خیلیها حل شده. مثلا یک بار یادم هست که یک خانمی با گریه و دستپاچه وارد صحن شد، اشکهایش چشمش بند نمیآمد و مدام خدا را شکر و گریه میکرد. ما از همان اول که حالش را دیدیم، فهمیدیم که باز حتما آقا امامزاده عباس معجزه کرده، بعد که سراغش رفتیم، فهمیدیم که بیماری غیرقابلعلاجی داشته که دکترها جوابش کرده بودند، اما دو ماه پیش اینجا از آقا امامزاده عباس شفا خواسته و حالا جواب آزمایشها همه از سلامتش حکایت دارند. البته ما از این زائرها زیاد میبینیم، خیلیها میآیند اینجا گوسفند قربانی میکنند، خیلیها نذری پخش میکنند و ما میفهمیم که حاجت شان روا شده ... کلا کسی دست خالی از اینجا برنمیگردد.
گفتید که دوست داشتید خادم حرم امام رضا (ع) بشوید. حتما هنوز هم دوست دارید.
بله مگر میشود کسی دوست نداشته باشد در حرم امام رئوف به زائرانش خدمت کند؟! من آرزویم همین است و منتظرم که شرایطش جور شود...
از امامزاده عباس هم برایمان بگویید.
آقا امامزاده عباس با سه واسطه به امام موسی کاظم (ع) میرسند؛ یعنی اگر بخواهم نام ببرم ایشان میشود عباس بن محمد قاسم بن حمزه بن موسی بن جعفر. بنای امامزاده هم یک بنای واقعا قدیمی، تاریخی و زیباست که امامزاده عباس با سه فرزندش حسن، زید و محمد در آن دفن شدهاند.
شاهکاری از معماری قرن نهم هجری
امامزاده عباس ساری در استان مازندران، شمالشرقی شهرستان ساری، جاده ساری به بهشهر (بلوار امام رضا) واقع شده است. این زیارتگاه یکی از شاهکارهای معماری قرن نهم هجری است. بدنه اصلی بنا هشت ضلعی و بر بالای اضلاع، قرنیسهای سینهکفتری و بالای آن کمربندی هشت ضلعی و بالای آن گنبد هرمی شکل هشت ضلعی و بر نوک این بنا یک قندیل طلاکاری شده واقع شده و ارتفاع این بنا ۳۰ متر است. در ورودیه صحن یک در چوبی نفیس و بر بالای آن پنجرهای مشبک قرار دارد و بالای این پنجره مشبک یک کتیبه است.
امامزاده عباس از نظر شیوه معماری، یکی از بناهای معروف استان مازندران و از آثار تاریخی و جاذبههای گردشگری این استان است.
مینا مولایی
ایران
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم