نقدی بر رفتار برخی هنرمندان در مراسم ترحیم خشایار الوند

همه مهم هستند، الّا مرحوم!

کد خبر: ۱۱۹۵۱۵۴

از قدیم مجلس ختم مجلس عزا بود. مجلس مویه بود و گریه. مجلس تسلیت گفتن بود. فرقی هم نمی کند متوفی یک روحانی باشد یا یک پزشک یا یک هنرمند. البته قدیم این شکلی بود. قدیم که می‌گویم نه دوران مشروطه در ایران یا بعد از رنسانس اروپا. قدیم منظورم همین یک دهه پیش است اما در ایران چند سالی است که یک گوشی همراه حتی شرایط ناخوشی داغداران را هم به‌هم می‌زند. چه ربطی دارد؟ الان عرض می‌کنم.
می گویم فرض بر این که شما میخواهید در مراسم ختم زنده‌یاد استاد سمندریان سوت و کف بزنید اصلا دلیل‌تان هم موجه. به یاد نمایش اجرا نشده استاد سوت و کف می‌زنید حداقل به دوستانتان بگویید از این سوت‌ها فیلم نگیرند تا ما نفهمیم که برای استاد مرحوم چه خواب هنری دیده‌اید.
این فضای گوشی بازی تا چند وقت پیش منحصر به دوستداران هنر بود. لب می‌گزیدیم اما نمی دانستیم به کدام مخاطب بفهمانیم که برادر و خواهر من قشنگ نیست با آن بازیگر داغدیده که در کنار پیکر همسرش قرار دارد و حال خوشی ندارد سلفی بگیرید یا از او در این شرایط به جای تسلیت بخواهی امضا بگیری!
جالب‌ترش وقتی است که برای بوسیدن دخترک مریض‌احوال با یک دست سلفی بگیری که لشکر فالوئرات ببینن این بزرگواری و منش پهلوانی شما را! وقتی خود سلفی را می‌بینم شاید عمق فاجعه زیاد معلوم نشود اما هنگامی که یک عکاس رِند از لحظه این سلفی گرفتن عکس می‌گیرد آنجاست که لعنت می‌فرستیم بر هر گوشی دوربین داری.
این سلفی خطرناکه برادر و خواهر من. برای دقایقی خود را جای آن خانواده بگذارید آیا داشتن فضای امن در شراط روحی بحرانی حق هر انسانی نیست؟
حالا برایتان می‌خواهم ازچیزی بگویم که از سلفی خطرناک‌تر است. اسمش هست لایو! امان از لایو مجازی. چنان آقا و خانم در قامت گزارشگر مردمی قرار می‌گیرند که گویا خبرنگار رویترز هستند. فکرش را بکنید فلان خانم مشهور به جای عرض تسلیت با دوربین بیاد روی صورت برادر متوفی و به او بگوید الان هزاران قلب به برای شما فرستاده شده با بیننده‌های عزیز حرفی ندارید؟ آن بنده خدا با چشمانش می‌گوید همشیره، وقت گیر آوردی؟ مصاحبه با رسانه شخصی شما بکنم که چه بشود؟
شهروند خبرنگارهای امروز اما گوی سبقت از دوستداران هنری‌شان را گرفته‌اند خداراشکر چهره‌های ورزشی هم در این میدان کم نیاورده‌اند و در آخرین لایو مجازی آقای‌بازیکن در حال گفت‌و‌شنود با پلیس طوری فیلم می‌گیرد که گویا گل را زده و همین می‌تواند برگ برنده‌اش شود ولی ورق بر می‌گردد و به‌زودی متوجه می‌شود پا به منجلابی گذاشته که چه ادامه دهد و چه پست مجازی خود را پاک کند بازنده است.
البته از سلفی‌بگیران و لایوبازان مجازی خطرناک‌تر هم داریم. آنهایی که مراسم تشییع هنرمند فقید را با صحن علنی مجلس اشتباه می‌گیرند و افتضاحشان در تولید هنری را با کلمات جبران می‌کنند. خوب برادر من اگر مثل گذشته ها فیلم می‌ساختی نیاز نبود ضعف هنریت را با حرف‌های رادیکال سیاسی به مخاطبان فیلم اخیر خود جبران کنی. اصلا یه سوال؟ الان این تیکه‌های سیاسی برای مخاطبی که 15 هزار تومان پول رایج مملکت را داد تا آخرین ساخته استاد را ببیند نان می‌شود؟ اگر این 15 هزار تومان را دو عدد چیپس و ماست می‌گرفت و با عیال تله فیلم شبکه فلان تلویزیون را می‌دید سودش بیشتر نبود؟ شما فرمودید در این 40سال روز خوشی نداشتید آن روزی که برای سر کار آمدن دولت استاد حرکات موزون می‌کردند که ماشاءا...‌شان باشد در این سن و سال آیا روز خوبی نبود؟ یا روزی که با فلان سازمان برای فلان قدم آخر چنان سرمایه‌ای گرفتید چه؟
عزیزان مراسم تشییع جنازه مراسم پاکسازی لکه‌های هنری نیست. مراسم خودنمایی سیاسی هم نیست به احترام عزیز رخت بسته بر دنیا کمی مراعات کنید. اصلا شما خوب، نیاز به سناریوسازی نیست. سناریو‌های زیبایتان را برای فیلم‌هایتان نگه دارید آنجا شاید بیشتر به کارتان بیاد. در ضمن این همه گفتیم تا اصل درگذشت یه هنرمند فراموش نشود پس برای شادی روح خشایارخان الوند بخوانید فاتحه مع صلوات

سجاد بلوکات

دستیار سردبیر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها