در نشست نقد و بررسی فیلم «سعید روستایی» مطرح شد:

«متری شش و نیم» یکی از آثار مهم جشنواره امسال بود/ فیلمساز همدست کاراکتر منفی قصه است

جلسه نقد و بررسی فیلم سینمایی «متری شش و نیم» ساخته سعید روستایی با حضور میلاد دخانچی و امیر قادری در هشتمین هم‌اندیشی سینما انقلاب برگزار شد.
کد خبر: ۱۱۹۲۸۲۲
«متری شش و نیم» یکی از آثار مهم جشنواره امسال بود/ فیلمساز همدست کاراکتر منفی قصه است

به گزارش جام جم آنلاین، جلسه نقد و بررسی فیلم سینمایی «متری شش و نیم» ساخته سعید روستایی در هشتمین هم‌اندیشی سینما انقلاب برگزار شد. این نشست بعد از اکران این فیلم سینمایی با حضور امیر قادر و میلاد دخانچی آغاز شد.

در ابتدای جلسه، امیر قادری ضمن اشاره به وضعیت کلی جشنواره فیلم فجر گفت: این فیلم یکی از آثار مهم جشنواره امسال بود؛ جشنواره‌ای که فیلم‌های خوب زیادی نداشت. وضعیت سینمای ایران به نسبت سابق، بسیار پیچیده شده؛ امروز هر سکانس جهتی دارد و گاهی حتی با یکدیگر تناقض دارند. بر خلاف قبل، منِ منتقد نمی‌دانم از کدام جنبه‌های فیلم خوشم بیاید و از کدام جنبه‌هایش متنفر باشم. نمی‌دانیم فیلم رادیکال است؟ چپ‌گرایانه است؟ منتقد است؟دست راستی است؟ فیلم‌ها حتی بعضی از وجوهشان، وجوه دیگر را نفی می‌کنند.

قادری در ادامه به تغییر وضعیت آدم‌ها در این سینما هم اشاره کرد و گفت: در چنین وضعیتی آدم‌های قوی به آدم‌های متوسط تبدیل می‌شوند. قبلاً جریان‌های مختلف، هر کدام یک سری بت داشتند که تقدیس می‌شدند و یک سری فیلم بد که به آنها می‌خندیدیم. الان تعداد بسیار بیشتری آدم متوسط داریم. این فیلم هم جزو متوسط‌ها و متوسط به بالاها است.

این منتقد سینما بخشی از وضعیت فعلی را به سواد ارتباط داد و گفت: قبول دارم که این فرصت طلبی است که همه می‌خواهند حتی در اردوگاه دشمن هم جایی برای روز مبادا داشته باشند. اما بالاخره برای اینکه بتوانید در یک حوزه مشخص حضور داشته باشید، باید سواد تمام جنبه‌های آن حوزه را داشته باشید؛ وگرنه با یک تکان و یا یک نقد، تغییر جهت می‌دهید. این مشکل حتی گریبانگیر سینماگران تراز اول ما و کسانی مثل حاتمی‌کیا نیز هست.

میلاد دخانچی، دیگر منتقد حاضر در نشست نیز بحث قادری را ادامه داد و گفت: در یک سطح با آقای قادری موافق هستم که در وضعیت کنونی سینما، تمایز بین اصولگرا و اصلاح‌طلب از بین رفته و نمی‌توانید فیلمی را به طور قطع مرتبط به یک جریان بدانید و این اصلاً خبر خوبی نیست. چون دلیل آن، گفتگو و رسیدن به تفاهم نبوده بلکه فرصت طلبی است. دوگانگی‌های سابق به شکل مبتذلی به هم خورده؛ یک سکانس به یک جریان و سکانس دیگر به جریان دوم گرا می‌دهد ما حتی در سطح منتقدین با یک اعواجاج گفتمانی، مواجه هستیم.

او در ادامه نظر کلی‌اش را درباره فیلم اینطور بیان کرد: فیلم سکانس‌هایی دارد که از یک وضعیت فقرِ ناآشنا، عکاسی‌های خیره‌کننده‌ای دارد، در آن لحظات فیلم به سینما تبدیل شده و تا لحظه‌ای که شخصیت کارتل فیلم با بازی نوید محمدزاده دستگیر می‌شود سینماست؛ بعد از آن ولی، فیلم وارد دالان‌هایی می‌شود که هیچ ارتباطی با سینما ندارند. به نظرم فیلم نه فقط تکرار اثر قبلی که حتی بازگشت به عقب است.

گلپور، دیگر منتقد حاضر در نشست صحبت‌هایش را در پاسخ سوال مجری مبنی بر ویژگی‌های نقد اجتماعی آغاز کرد و گفت: در مورد سینمای اجتماعی، حداقل در چند سال اخیر با فیلم‌هایی مواجه هستیم که نقد آنها به درون جامعه است و از درون به ناهنجاری‌ها نگاه می‌کنیم؛ قبلاً فیلمسازان به دلایلی نمی‌توانستند از درون به ناهنجاری‌ها بپردازند. دو فیلم اخیر روستایی، مثال‌های خوبی برای اینگونه نقد از درون هستند، شاید قبلاً به دلیل بعضی خط قرمزها، نقدهای اجتماعی در سطح باقی می‌ماندند و فقط می‌توانستند ناهنجاری‌ها را بیان کنند. اگر روند کنونی ادامه پیدا کند، با اتفاقات بهتری در حوزه اجتماعی روبرو خواهیم شد.

او در ادامه به شیوه نقد در متری شیش و نیم نیز ورود پیدا کرده و ادامه داد: در اثر قبلی، روستایی به بحث‌های خانوادگی یک خانواده درگیر اعتیاد اشاره کرد. در متری شیش و نیم اما به بیرون خانواده می‌آید و دنبال ریشه‌ها نیز هست.

با این فضای باز به آنارشیسم می‌رسیم

حجت‌الاسلام جعفری، کارشناس مسائل فرهنگی و رسانه، منتقد دیگر حاضر در نشست بود که صحبت‌هایش را با یک سری گزاره فلسفی آغاز کرد. او در این باره گفت: با تصوری روبرو هستیم که مستلزم هیچ تصدیقی نیست. فیلمی که در حوزه نقد اجتماعی و در تلاقی فقر و اعتیاد ساخته می‌شود اگر نتواند زمینه تصدیق را به وجود آورد نه به فرم تعهدی دارد و نه به محتوا.

او ادامه داد: اساساً نباید با این فرم سراغ پدیده‌‌های اجتماعی رفت. البته دلیلش شاید نشناختن فرم باشد. مثلا اگر مقدمه 40 حدیث حضرت امام(ره) را مطالعه کرده باشید ایشان کتاب‌های مرسوم اخلاقی در حوزه را نقد می‌کنند و می‌گویند این کتاب‌ها اگر نسخه هم باشند حداکثر نسخه هستند؛ کسی که کتاب اخلاقی می خواند باید همزمان درمان شود، یعنی حتی در حد نسخه پیچی هم اخلاق را بر نمی‌تابد چه برسد به اینکه بخواهد وارد حوزه نقد اجتماعی شود. این نوع از تسلسل‌ها از منظر اجتماعی بازتاب انسداد و از منظر روانشناختی مستلزم بوجود آمدن عقده است. نهایتا اگر قرار باشد این فضا را آزاد بگذاریم به آنارشیسم منجر می‌شود.

با فیلمی طرف هستیم که نهایتاً چند سکانس گرم و خوب دارد

قادری در بخش دوم صحبت‌هایش و در پاسخ به سوالی مبنی بر جنبه پژوهشی فیلم، به اتفاق ویژه‌ای در سینمای ایران شاره کرد و گفت: متاسفانه در این سینما برای افراد زیادی جایگاه قائل می‌شویم و این باعث می‌شود برای خود فیلمساز هم این توهم شکل گیرد که پژوهشگر بزرگی است. به نظر من این فیلم را نباید از منظر پژوهشی جدی گرفت؛ هر چند خود سازندگان بدشان نمی آید که با آنها از این منظر برخورد کرد و آنها را پژوهشگر و مولف دانست. ما حتی در سینمای جهان نیز تعداد کمی فیلمساز مولف داریم که جهان خودشان را دارند؛ در سینمای ایران اما، شاید یک دو نفر باشند که بشود به نوعی آنها را دارای جهان دانست. عنوان پژوهشگر برای این فیلم زیاد است، این فیم نهایتاً چند سکانس خوب دارد، سکانس‌های هندی خوب که فیلم را گرم نگه می‌دارند این همان کاری است که فیلمسازان ایرانی، معمولاً بلد نیستند. حالا اگر بیاییم و این آدم را وارد حوزه‌های دیگری کنیم؛ هر چند خودشان بدشان نمی‌آید، باعث ایجاد همان توهم در آنها می‌شویم. من این فیلم را در این جایگاه نمی‌بینم. قبل از اینکه فیلمساز این توهم را بزند باید تماشاگران و منتقدان جلوی آن را بگیرند.

قادری در ادامه مهم‌ترین مشکلش با این فیلم را سکانس آخر آن دانست و گفت: سکانس آخر فیلم نگران کننده است؛ نگاه تباهی که اغلب فیلم‌های ایرانی آن را نمایندگی می‌کنند که من اسمش را فساد می‌گذارم. در جایی که سینما، صنعت است و ژانر دارد، تهیه کننده‌ای بالای سر کار است و نمی‌گذارد از چهارچوب‌ها و قواعد تخطی شود؛ نه به مفهوم هنری بلکه به معنی محصولی که به بازار عرضه می‌شود اما در ایران که تهیه کننده معنایی ندارد، مشخص است که جوانی مثل روستایی هر کاری که دوست داشته باشد انجام داده و کسی هم از او چرایی‌اش را نپرسیده است. نپرسیده چرا درام نداری؟ چرا فیلمت اینقدر ادامه دارد؟ و خیلی از این دست سوالات؛ از منظر پژوهشی نیز چون مشاور نداریم فیلمسازان از همان ابتدا به بیراه می‌روند. به آنها عنوان مولف اطلاق می‌کنند در حالی که نه ژانر را بنده هستند، نه تهیه کننده را و نه هیچ چیز دیگر را.

فیلمساز همدست نوید محمدزاده است

دخانچی نیز در بخش آخر صحبت‌هایش ضمن تایید سخنان قادری در مورد روستایی گفت: دوربین دست یک جوان خوش قریحه است که هیچ چیزی را بنده نیست، در مورد مهدویان نیز همین اعتقاد را دارم. امنیتی‌ها هم نشان داده‌اند که آنها هم در حمایتشان از این فیلمسازان راه صحیح را نمی‌دانند؛ پژوهش در جزئیات اصلا ارزشی ندارد، پژوهش باید جهان جدیدی بسازد که در اینجا اتفاق نیفتاده است. فیلمساز در اینجا همدست نوید محمدزاده به عنوان یک کارتل مواد مخدر است. دو جا فیلم سابجکتیو می‌شود و موسیقی داریم، در صورتی که در بقیه اثر اصلا موسیقی نداریم. یک جایی که نوید دستگیر می‌شود و جایی دیگری که آن بچه جلو محمدزاده ژیمناستیک انجام می‌دهد. این‌ها یعنی که فیلمساز با این کارتل همدست است. تو کنار صاحب کارتل ایستادی، کارتلی که به اذعان خودت مسبب همه بدبختی‌هاست.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها