در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شب یلدا یعنی شامگاه سی امین روز پاییز که میرسد، حال و هوای ایران عوض میشود، در هر کوی و برزن، در هر شهر و روستا و هر نقطه کوچک و بزرگ و هر خطه و هر قومی هم با فرهنگ خودش، با آیین و رسوم و با روش خودش، اما سفرهها پهن میشود، سفرههای شب یلدا؛ شبی که در میان مردمان برخی مناطق به شب چله هم شهره است. وجه مشترک همه این سفرهها اما انار است،یعنی از صدها سال و چند هزار سال پیش همین بوده، وقتی تنها میوه نوبرانه پاییز و زمستانِ سالهای دور فقط انار بوده و بس. کنارش هم آجیل خشکبار و چای و فال حافظ و شاهنامه خوانی و سرودن شعر و داستان گویی.
انار اما شاهنشین سفرههای شب یلداست. دردانه خونین جگرِ این شب؛ سرخ روی و بشاش و گشاده دست، با دلی عاشق، تبدار، بیقرار و برای همین همه جا، جا دارد. هم در بهشت و آسمانها و هم روی زمین و هم دل عاشقان بیقرار. در قرآن کریم سه بار نامش آمده؛ به عنوان میوهای بهشتی و در کتب و نسخ ایران باستان، بارها از آن یاد شده به عنوان میوه باروری. در یکی از روایات، اسفندیار با خوردن دانههای انار به بیمرگی همیشه میرسد. در کتیبههای تختجمشید و سایر آثار تاریخی، چهره زیبا و سرخ فام انار نقش بسته است.
به طور مثال گوشواره زرین زیبایی که در کردستان یافته شده و متعلق به دوره هخامنشی است، آویز آن انار خوش ساختی است.
یکی از نقشنامههای رایج در تزیینات و ارائههای معماری ایرانی بخصوص در گچبریهای دوران اشکانیان و ساسانیان، نیز نقش انار است.
چیستانهای اناری: چیستانهایی هم درباره انار وجود دارد . در یکی از آنها دانههای انار به دستهای عروس تشبیه شده که در کنار هم نشستهاند. ایرانیاان ضرب المثل هم درباره انار کم ندارند: «مثل انار خندان»، یا «مثل انار ترکیدن» به معنی ناگهان به گریه افتادن.
انار در فرهنگ و ادبیات: در کتابهای داستان و شعر هم ؛ از قدیمیترین نسخهها گرفته تا معاصرترین شان، باز انار سمبل دلبری و دلدادگی و عاشقانگی است.
مولانا:
میبینمت ای نگار در خلد
بر شاخ درخت انار خندان
فردوسی:
کنون بر گل و نار و سیب و بهی
زمی جام زرین ندارم تهی
مسعود سعد سلمان:
چون نار همی پاره کنم بر تن پوست از انده هجران تو ای دلبر دوست
و در نهایت سهراب سپهری در شعر «ساده رنگ» میگوید:
آفتابی یکدست
سارها آمدهاند
تازه لادنها پیدا شدهاند
من اناری را میکنم دانه
سمبل عشق و زایش
انار، جزو جداییناپذیر شبهای یلدا، میوهای نیست که در دههها و سدههای اخیر پایش به این مراسم باز شده باشد؛ این میوه اساطیری، سنبلی است یادگار فرهنگ ایران باستان. انار از دیرباز نماد بهشت بوده و همین دلیلی است برای پیچیدهشدن هاله قداست به گرد آن و تبدیلشدنش به سنبل و نماد عشق. همچنین تاج زیبای این میوه و شکل قرار گرفتن دانههای آن در درون پوسته که نماد اتحاد و یگانگی است و نیز ماندگاری بالای آن در دورههایی که وسایلی برای نگهداری خوراکیها در درازمدت وجود نداشته، همگی دلایلی است برای تبدیل این میوه بهشتی به یکی از عناصر اصلی درازترین شب سال.
شب یلدا که حالا بهانهای است برای تازه شدن دیدارهای خانوادگی و خویشاوندی و تبلور شادی، در دوران کهن، مراسمی بوده برای جشن گرفتن و بزرگداشت تولد خورشید، چون نوروز که جشن مقدس آفرینش است. یلدا که آیینی مستقل نیست و به دنبال جشن مهرگان (جشن برداشت محصول در ابتدای پائیز) و در ادامه، جشن سده یعنی چهل روز بعد از یلدا و جشن نوروز در مراسم آیینی ایرانیان معنا مییافته، همچون دیگر آیینهای باستان، در ارتباط مستقیم با زندگی کشاورزی مردمان گذشته این سرزمین بوده است؛ مردمانی که چشم به آسمان داشته و قوت خود را از قُوت خورشید طلب میکردهاند. از اینرو، نقش محصولات کشاورزی هم در این مراسم بسیار پررنگ بوده و به همین دلیل، آخرین انارهای به جا مانده از پاییز، در دورهمی و جشن یلدا برای پذیرایی استفاده و اینچنین پاس داشته میشده است. علاوه بر انار، هندوانه و به فراخور اقلیم و نوع محصولات کشاورزی هر منطقه، اقلام دیگری که در مجموع شمارشان به عدد هفت که برای ایرانیان مقدس بوده، میرسیده، در این شب بر سفره یلدا چیده میشده است. تقدس و خوشیمنی انار در فرهنگ و آیینهای ایرانی، به گونهای دیگر در ادبیات و شعر کهن پارسی نیز متبلور شده است. جز اینها، در سالهای گذشته و در برخی روستاها، در مراسم عروسی هم این میوه مورد استفاده قرار میگرفته است؛ در مقام سنبل عشق و زایش. به این ترتیب که عروس سوار بر اسب، میبایست انار پرتاب شده از سمت داماد را که او هم بر اسبی دیگر سوار بوده است میگرفته.
فاطمه مرادزاده
شیما رئیسی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم