مردی که به اتهام قتل شوهر دختر‌خاله‌اش با شلیک گلوله بازداشت شده بود در تحقیقات قضایی مدعی شد بیگناه و قاتل، پسر‌عمه مقتول است.
کد خبر: ۱۱۸۴۹۳۲

به گزارش جام‌جم، فرهاد30 ساله متهم است که در پی اختلاف مالی با شوهر دختر‌خاله‌اش، او را با شلیک گلوله عصر شانزدهم آبان سال گذشته در اتوبان آزادگان به قتل رسانده است. متهم همراه همخانه اش که قاتل فراری بود با گذشت 14 ماه از قتل فامیل دور در شهر گرمسار بازداشت شد. او روز یکشنبه برای ادامه تحقیقات به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران نزد بازپرس سجاد منافی آذر منتقل شد. متهم در جریان تحقیقات مدعی شد دست به این قتل نزده و با مطرح کردن ادعایی پسر عمه مقتول که آن روز همراه آنها بوده دست به جنایت زده است.
فرهاد 30 ساله، متاهل است و سه فرزند دارد و همسرش باردار و چشم انتظار فرزند چهارمش است. مدام گریه می‌کند و می‌گوید من قاتل نیستم، بیگناهم، دروغ گفتم که قاتلم، مقتول را پسر‌عمه‌اش با شلیک گلوله کشت.
سابقه ‌داری؟
بله. دو سال بابت حمل 15 گرم کراک در زندان بودم و با التماس‌های همسرم دست از کار خلاف برداشتم. شاید اگر پدر و مادرم زمانی که دو ساله بودم از هم جدا نمی‌شدند الان این همه بلا سرم نمی‌آمد. پدرم معتاد بود و اصلا نمی‌دانم کجاست. مادرم را هم از دو سالگی ندیده‌ام و نمی‌دانم کجا زندگی می‌کند. من تا نوجوانی با مادربزرگم زندگی می‌کردم و بعد هم برای کارکردن به تهران آمدم که همین باعث شد گرفتار خلاف شوم.
با مقتول اختلاف داشتی؟
بله. اختلافمان مالی بود. چندی پیش او صد میلیون تومان از دایی‌ام پول قرض گرفت، اما نتوانست در زمان مشخص آن را پرداخت کند. به خاطر رفاقتی که با مقتول داشتم و با توجه به اصرار و خواهش دختر‌خاله‌ام، من بدهی صد میلیون تومانی دایی‌ام را بابت آنها پرداخت کردم. بعد قرار شد شوهر دخترخاله‌ام پولم را بپردازد که فقط 25میلیون تومان آن را، آن هم طی چند ماه پرداخت کرد. آخر هم قرار شد 35میلیون تومان از آن بدهی را مقتول و 40میلیون تومان آن را برادرش بپردازد.
از روز حادثه بگو؟
با دختر‌خاله‌ام تماس گرفتم که شوهرش فعلا توانسته 9میلیون تومان فراهم کند، با شوهرش برای دریافت این مبلغ تماس بگیرم که قبول کرد. آن روز با مقتول که تماس گرفتم از من خواست به حوالی اتوبان خلیج فارس و اتوبان آزادگان بروم تا پول را بگیرم. برای انجام کاری به جای دیگری رفته بودم که با تماس مقتول برای دیدن او رفتم تا در همان‌جا بخشی از بدهی را دریافت کنم. او همراه فرزند خردسالش، پسر‌عمه‌اش و مرد غریبه‌ای آمده بود.
درگیری همانجا رخ داد؟
من او را نکشتم. زمانی که از خودروی پژو 207‌ام پیاده شدم مقتول و همراهانش قلوه سنگ‌هایی را از روی زمین برداشتند و به سمتم پرتاب کردند که شیشه‌های عقب و جلوی خودرویم شکست. بعد من و مقتول با هم درگیر شدیم که او به کناری پرت شد. چاقویی که همراه داشتم تا او را بترسانم به زمین افتاد و کلتی که همراه مقتول بود هم به سمتی افتاد. آمدم کلت او را بردارم که موفق نشدم و پسر‌عمه مقتول آن را برداشت. او سلاح را سمت من نشانه گرفت تا مرا به قتل برساند که جلو رفتم و با دستانم نوک سلاح کلت را گرفتم تا سمتم شلیک نکند. در همین جدال بود که سمتی پرت شدم. پسر عمه مقتول سلاح را برداشت و به سمتم شلیک کرد تا مرا بکشد که مرد جوان را کشت.
با همخانه‌ات که متهم به قتل است، چطور آشنا شدی؟
بعد از این‌که متواری بودم و مخفیانه زندگی می‌کردم او که از اقوام ناتنی پدری‌ام بود، سراغم آمد. بعد از گفت‌وگو با او و گفتن ماجرای رخ داده، کلید خانه‌ام را در تهران به او دادم و خواستم که با ورود به آنجا 200 عدد گوشی تلفن همراه آیفون را که در آنجا بود به پاساژی در تهران ببرد و بفروشد. او طبق خواسته‌ام عمل کردو با برداشتن گوشی‌های آیفون که 200 عدد بود آن را فروخت و پول آن را برایم آورد. چند روزی نزدم بود و بعد رفت.
بعد چه شد؟
چند ماه بعد از آن ملاقات او سراغم آمد و بعد از گفت‌وگو با من متوجه شدم که در جریان درگیری با پسر عمویش او را با ضربه چاقو کشته و پلیس در تعقیبش است. من هم به خاطر این‌که او در فروش گوشی‌ها به من کمک کرده بود، اجازه دادم نزدم بماند. هفت ماه در خانه‌ام بود و با هم همخانه بودیم. بعد از مدتی او رفت و در شهر دیگری برای خودش خانه‌ای اجاره کرد. آن شب که من دستگیر شدم او مهمانم بود و دوباره می‌خواست مدتی نزدم بماند که ماجرا لو رفت و او هم بازداشت شد. آن شب به دروغ به ماموران گفتیم که همدیگر را نمی‌شناسیم و فقط همخانه‌ایم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها