جامجم آنلاین: در همان روزهای ابتدایی جنگ دشمن از مرز چذابه وارد کشور شد و تقریباً ظرف مدت 7 روز خود را به اطراف سوسنگرد رساند، روز ششم مهرماه هم وارد شهر شدند بعد با تعیین یکی از دستنشاندههای خود بهعنوان فرماندار نظامی عملیات خود را به سمت حمیدیه ادامه دادند.
فاصله سوسنگرد تا حمیدیه حدود 20 کیلومتر، تا بستان 30 کیلومتر و تا مرز 45 کیلومتر است؛ دشمن طی سه روز موفق شده بود خود را به پشت شهر حمیدیه برساند و روز نهم مهرماه دشمن وارد حمیدیه در 25 کیلومتری اهواز شد؛ در شرایطی که تا آن زمان عملیات دشمن بسیار موفقیتآمیز بود در آن زمان بخش عمدهای از نیروهای نظامی ما، نیروهای مردمی تازه شکلگرفته بودند و سپاه پاسداران هم درگیر جنگ داخلی در کردستان و آرامسازی مناطقی بود که دشمن از قبل تصرف کرده بود، به همین دلیل نیروی مستحکمی بهجز نیروی اندکی از ارتش و ژاندارمری که در مرز مستقر بودند جلوی دشمن نبود و آنها بهراحتی توانسته بودند طی ده روز خود را به حمیدیه برساند.
اولین عملیات با برنامهریزی که مسئولین سپاه در این زمان انجام دادند این بود که تعدادی نیروی داوطلب که حدوداً 30 نفر میشدند به فرماندهی شهید علی غیوراصلی در سحرگاه نهم مهرماه به دشمن حمله کند؛ شهید علی غیور اصلی از نیروهای ارتش بود که در زمان شاه برنامه برای ترور شاه داشتند و با همین اتهام تحت تعقب بود تا اینکه قبل از انقلاب دستگیر و زندان شد، او با پیروزی انقلاب از زندان آزاد میشود و با پیوستن به سپاه مسئولیت آموزش سپاه خوزستان را بر عهده میگیرد. شهید غیور اصلی در ادامه با تعدادی از نیروهای ازخودگذشته که به آنها گفتهشده بود امکان زنده ماندشان خیلی کم است برای جلوگیری از نفوذ دشمن بدون اینکه حتی سلاحهای نیمه سنگین داشته باشند در سحرگاه نهم مهرماه در منطقه حمیدیه در فاصله گسترده حدود سه کیلومتر به دشمن حمله کردند.
نیروهای عملکننده دو نفر به دو نفر در فاصله 100 یا 200 متری در دشت پخش میشوند و بهیکباره به دشمن حمله کردند و دشمن تصور میکند در برنامه از قبل طراحیشده قرار بوده نیروهای ایرانی تا حمیدیه مقاومت نکنند و در آنجا دشمن را به دام بیندازند لذا به دلیل اینکه تصور میکند با یک حمله گستردهای مواجه شده و در حال افتادن به تله هستند بلافاصله عقبنشینی میکند، در ادامه نیروهای ارتش و هوانیروز هم با روشن شدن هوا به کمک این نیروهای دلاور میآیند و دشمن را تعقیب میکنند و دشمن راهی را که در طی 10 روز با جنگیدن برای رسیدن به حمیدیه طی کرده بود در 24 ساعت عقبنشینی میکند و به پشت بستان و نزدیک مرز بینالمللی عقب مینشیند.
مدتی بعد در شرایطی که نیروهای داوطلب، ارتش، سپاه، جهادی و غیره از سراسر کشور وارد این منطقه شده بودند و خط مقاومت را تشکیل داده بودند، این بار دشمن لشکر 9 زرهی که از لشکرهای خیلی قوی ارتش صدام بود را مأمور گرفتن محور سوسنگرد کرد از طرف دیگر لشکر 5 و 3 عراق از محور خرمشهر و طلائیه جاده اهواز و خرمشهر را گرفته بودند و بخش عمدهای از آنها بهطرف اهواز و تا 10 کیلومتری شهر پیشروی کرده بودند، برنامه دشمن این بود که با به هم رسیدن این دو محور، اهواز را محاصره کنند.
نیروهای دشمن از حدود بیست و دوم مهرماه مجدداً حمله خود را به سمت بستان آغاز میکنند و موفق میشوند خود را به نزدیک این شهر برسانند، شهر بستان که در آن زمان شهر خیلی کوچکی بود موردحمله قرار میگیرد و دشمن در بستان، سابله، طلائیه و نهایتاً سوسنگرد با مقاومت مردم روبرو شدند و در این محور نیروهای مردمی خصوصاً نیروهای آذربایجانی که به فرماندهی شهید علی تجلائی در محور دهلاویه در فاصله 15 کیلومتری سوسنگرد به سمت بستان مستقر بودند مانع از پیشروی دشمن میشوند.
نهایتاً دشمن از محور هویزه نیروهای خود را وارد و با دور زدن نیروهای مقاومت از جنوب سوسنگرد بهوسیله روستای ابوحمیظه در جاده اهواز سوسنگرد جاده را در 23 آبان بست؛ بالاخره بعد از حدود یک ماه عملیات موفق شد خود را به پشت دروازههای سوسنگرد برساند و درنتیجه جاده اهواز سوسنگرد که اصلیترین و مهمترین جاده تدارکاتی جبهه بود بسته شد؛ دشمن از شمال شهر و از محور اللهاکبر نیروهای خود را نزدیک شهر کرد و نیروهای ایرانی که به فرماندهی شهید تجلائی در دهلاویه بودند وقتی دیدند شهر در آستانه سقوط است وارد شهر شدند و مقاومت سرسختانهای در داخل شهر انجام دادند؛ شهر سه روز در محاصره بود و بخش قابلتوجهی از آن به تصرف دشمن درآمده بود فقط تا بیست و پنجم آبان حدود 80 نفر از نیروهای رزمنده به شهادت رسیده بودند که در برخی از موارد بعثیها با تانک از روی جنازههای میگذشتند. در میان شهدا 10 نفر از نیروهای، نیرو هوایی ارتش شهید شدند که یکی از آنها امیر سرلشکر شهید عیسی پور بود، شهید علی طهرانیمقدم برادر شهید حسن طهرانیمقدم هم در همین عملیات شهید شدند.
در این شرایط همانطور که در خاطرات مقام معظم رهبری، شهید چمران و دیگر فرماندهان آمده و اسنادی باقیمانده نشان میدهد چندین بار در رابطه با اعزام نیرو به سوسنگرد در شورای عالی دفاع تصمیمگیری شده بود ولی هر بار بنیصدر بهعنوان رئیس شورای عالی دفاع تعلل میکرد و این بهانه را مطرح میکند که تیپی که از دزفول باید برای کمک به نیروهای سوسنگرد میرفت برای جاهای دیگر نیاز است.
نهایتاً این بهانهجوئیها موجب شده بود حدود 400 نفر از نیروهای رزمنده که بخشی از تبریز و ارتش و عمدتاً از نیروهای مردمی، سپاهی و جهاد بودند در محاصره قرار بگیرند البته چند روز قبل و از طریق رودخانه مردم با قایق تخلیهشده بودند. وضعیت شهر به شهید آیتالله مدنی نماینده حضرت امام و امامجمعه تبریز گزارش میشود، ایشان هم رهسپار تهران میشوند و وضعیت را به حضرت امام گزارش میدهند از طرف دیگر مقام معظم رهبری در تماس با دفتر امام از طریق آیتالله اشراقی وضعیت شهر را خدمت امام گزارش میکند و درخواست میکند امام توصیهای انجام دهند تا بنیصدر کوتاهیهای خود را کنار بگذارد. استدلال رهبر انقلاب این است که اگر ما شهر را از دست بدهیم دوباره میتوانیم آن را به دست بیاوریم ولی اینجا 400 جوان داوطلب رزمنده و شجاع داریم که اگر شهید شوند دیگر نمیتوانیم آنها را به دست بیاوریم؛ امام در شامگاه 25 آبان خطاب به فرمانده ارتش دستوری صادر میکنند که "سوسنگرد تا فردا باید آزاد شود"، با همین دستور امام قبل از اینکه صبح شود مقام معظم و شهید چمران که بهعنوان نمایندگان حضرت امام در شورای عالی دفاع بودند طی نامهای خطاب به سرهنگ قاسمی فرمانده لشکر 92 دستور اعزام تیپ دزفول به سوسنگرد و شروع عملیات در صبحگاه 26 آبان را صادر کنند.
تدبیر آنها هم این بود اگر صبر کنیم دستور به بنیصدر برسد و او بخواهد فردا صبح سرکار آید حداقل میشود ساعت 9 صبح و تا تصمیمگیری شود فردا از دسترفته و نیروها شهید میشوند، پس همان نیمهشب نیروهای تیپ دوم دزفول به فرماندهی مرحوم سرهنگ شهبازی به سمت سوسنگرد حرکت میکنند، نیروهای داوطلب دیگر در قالب نیروهای سپاه خوزستان و آذربایجان که در منطقه حمیدیه مستقر بودند و نیروهای شهید چمران که در سه گروه سازماندهی شده بودند به هم ملحق میشوند و ساعت 6 صبح 26 آبان این عملیات آغاز میشود. مهمترین محور نیروهای ایرانی هم از همان جاده اصلی سوسنگرد است که در خاطرات شهید چمران کاملاً تشریح شده و نهایتاً تا ساعت 2 بعدازظهر نیروهای ما وارد شهر میشوند و دشمن مجبور به عقبنشینی میشود.
در این عملیات دشمن یک لشکر 9 زرهی در این منطقه داشت و بقیه نیروها عمدتاً نیروهای خدمات رزم، پشتیبانی، مهندسی و غیره بودند البته وسعت منطقه هم اجازه ورود نیروهای بیشتری را به دشمن نمیداد. در طرف مقابل نیروهای عملکننده ایرانی یک گروه رزمی از لشکر 77 خراسان، یک تیپ از لشکر 92 زرهی به همراه یگان توپخانه بهعنوان پشتیبانی بودند؛ یگانهای مردمی از سپاه خوزستان، خراسان، تبریز، فارس و غیره هم بودند بااینحال تعداد دقیق نیروهای عملکننده هنوز مشخص نیست و باوجوداینکه با افراد مختلف صحبت شده ولی هنوز تعداد دقیق نیروها مشخص نیست.
در این عملیات نیروهای شهید چمران از سه محور عملیات کردند که یک محور آن به فرماندهی آقای بختیاری از افسران سابق وزارت دفاع، یک محور به فرماندهی شهید معصومی و محور وسط هم به فرماندهی خود شهید چمران عملیات کردند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد