عضو پیشین شورای شهر درباره احتمال انتخاب آخوندی به عنوان شهردار تهران:

ساختمان بهشت مدیر جهادی می‌خواهد

نگاهی به نامزدهای احتمالی جانشینی شهردار تهران

گزینه‌های نه‌چندان خاص

انگار توی طالع شورای شهر تهران نوشته‌اند برای هر فصلش یک شهردار انتخاب کند؛ حالا نوبت بخت پاییزی شهر است و عجب بختی چون فعلا هرچه گزینه روی میز آمده همه بوی سیاست می‌دهند. داستان غریبی است انتخاب شهردار در تهران، شاید همه‌اش از الطاف رای آوردن یک لیست یکدست در انتخابات باشد، یک فهرست تماما اصلاح‌طلب که عهد کرده‌اند پای عهدشان با خویش بمانند آن هم به هر قیمتی. محمدعلی نجفی البته روی عهدش با شورایی‌ها نماند و با استعفا جا را خالی کرد برای محمدعلی افشانی که او نیز حالا باید کوله بر دوش بیاندازد و از ساختمان بهشت برود. افشانی اما قرص و محکم سرجایش ایستاده، حتی با این‌که مجلس و دیوان محاسبات و همه نهادهایی که مسؤول تفسیر اصلاحیه قانون منع به کارگیری بازنشسته‌ها هستند گفته‌اند او باید برود.
کد خبر: ۱۱۷۳۵۹۷

حرفهای دیروز شهردار تهران اما معنادار بود. او گفت استعفا نمیدهم و تا آخرین روز سرکارم میمانم. آخرین روز افشانی میشود بیست و چهارم همین ماه، یعنی 17 روز دیگرو دقیقا شش ماه بعد از انتخابش به عنوان شهردار. شاید افشانی به جاهایی امیدوار است که هنوز افکار عمومی از آن بیخبر است مخصوصا که دیروز گفت تا زمانی که طرح مستثنی شدن شهردار تهران در کمیسیون تخصصی مجلس بررسی شود منتظر میمانم. شهردار تهران منتظراست تا شاید روزنهای باز شود و بماند، شورای شهر هم امیدش به همین روزنه است، روزنهای که 130 نماینده مجلس به خاطرش امضا جمع کردهاند.

اما شش ماه شهردار بودن افشانی برای پایتخت فایده ملموسی نداشته بجز امضای قراردادهای متعدد مناطق مختلف شهرداری برای کارهای روتین و روزمره که اتفاقا خیلیهایش میلیاردیاند و قابل بحث، مثل ساخت ورودی پارکینگها و سکوهای ایمنی پارک سرخه حصار به ارزش دو میلیارد و 658 میلیون، نگهداری فضای سبز حاشیه اتوبان آزادگان و پل ساوه با رقم یک میلیارد و 939 میلیون، رفتوروب و جمعآوری پسماند ناحیه 4 منطقه 19 با قراردادی 5/2میلیاردی و نظافت و پاکیزه سازی معابرناحیه 6 منطقه 4 به ارزش تعجببرانگیز پنج میلیارد و 400 میلیون تومانی.

با این همه دل شوراییها به رفتن افشانی نیست، برای همین هم هست که آنها روز انتخاب شهردارجدید را گذاشتهاند دم رفتن افشانی، 22 آبان، 15 روز دیگر.

اما مهمتر از رفتن افشانی، آمدن جایگزین اوست که، که باشد. دیروز سخنگوی شورا گفت که امروز همه 22 عضو شورا پنج گزینه مد نظر خویش را در جلسهای پیشنهاد میدهند که از بین آنها فقط پنج نفر شانس نامزد نهایی شدن را پیدا میکنند. سپس هرکدام اینها برنامههایشان را ارائه میدهند و سرانجام روز بیستم آبان دو نفر از این پنج نفر به عنوان گزینه نهایی انتخاب میشوند، دست آخر نیز روز 22 آبان شهردار جدید تهران انتخاب میشود.

حتما امروز22 عضو شورا که کنار هم بنشینند هرآنچه از یاران اصلاحطلب خویش در چنته دارند معرفی میکنند، شاید ابتدا به خاطر مصلحتهای حزبی و گروهی و بعد به خاطر مصلحتهای تهران. این را میشود با اطمینان نسبتا زیاد گفت چون تجربه نشانمان داده که شورای پنجم تهران میل زیادی به انتخاب مهرههای سیاسی دارد. 9 نفری نیز که تا امروز نامشان به عنوان گزینههای احتمالی شهرداری علنی شده همه اصلاح طلبانی با صبغه سیاسیاند، برخی آنقدر تند و تیز که بهتر است ردای کلیدداری شهر بر قامتشان
ننشیند.

جواد امام؛ سیاستمداری زیر چتر باران

در دولت اصلاحات از بنیاد باران زیاد شنیده میشد اما دولتش که غروب کرد بنیاد باران نیز به حاشیه رفت و آنقدر دور شد که سالها حتی نامی از آن نبود. درباره این که بنیاد باران تا به حال چه سودی عاید کشور کرده، میشود زیاد حرف زد، حتی درباره این که اگر نبود چه میشد. اما این بنیاد که مرکز توسعه اندیشه و همگرایی فکری میان طیف اصلاحطلب است حتما برای فعالان این جناح هنوز محبوب است. مدیرعامل این بنیاد که جواد امام است حالا نامش آمده میان گزینههای پیشنهادی شهرداری تهران؛ مردی که اگر سیاست را از او بگیرند دیگر چیزی نمیماند. او بعد از روی کارآمدن دولت روحانی تقریبا درباره همه چیز حرف زده؛ از چینش کابینه تا این که هیات دولت باید با رئیسجمهور همراه باشد. اما جنجالیترین موضعگیری او درباره استانداران است، کسانی که او باور دارد فقط تعداد کمی از آنها موفقاند وخیلیهایشان اهل زد وبند با کاندیداهای مجلس تا بلافاصله بعد از رای آوردن به سمت افراد پیروز بروند. شک نکنید تهران کمتر به چنین شهردارانی نیاز دارد.

واعظ مهدوی؛ مرد سیاست و استعفا

مردی میانسال با موها و محاسنی سفید که در دو دولت احمدی نژاد منتقد ثابت بود و بعد از عوضشدن دولت دیگر انتقادی از او شنیده نشد محمدرضا واعظ مهدوی است. او سال88 چراغ استعفایش را روشن کرد و پس از 21 ماه حضور در معاونت برنامهریزی شهرداری تهران از قالیباف برای رفتن رخصت خواست. همان زمان گفته شد که مهدوی برای انجام برخی فعالیتهای سیاسی از شغلش استعفا داده و قالیباف با رفتنش موافقت کرده چون نمیخواسته معاونانش رفتارهای سیاسی داشته باشند. او استاد دانشگاه است و این جایگاه میتواند به او شأن دهد، سابقه حضورش در شهرداری تهران نیز حسنی است برای او، اما این که میتواند برای اهدافش استعفا دهد، مهمتر این که چهرهای بسیار سیاسی است نمیتواند برای شهر خسته تهران گزینه تمامعیاری باشد.

حناچی، آقای منتقد

این دومین بار است که نام پیروز حناچی در میان کاندیداهای احتمالی شهرداری تهران دیده میشود. او دفعه قبل به محمدعلی افشانی باخت ولی همان زمان بختش برای برنده شدن کم نبود. او آدم منتقدی است، آن هم منتقد به عملکرد شهرداری با اینکه هنوز معاون همین شهرداری است. او پیش از شهردار شدن محمدعلی نجفی ابایی نداشت از این که بگوید کل منطقه22 تهران تخلف است یا معلوم نیست شهرداری چقدر از تهران را فروخته است. بعد از وی نیز او باز منتقد بود بویژه منتقد برنامههای اجرا نشده شهرداری پایتخت مثل طرح جامع تهران، طرح کنترل آلودگی هوا و طرح حمل و نقل که معتقد است دربارهشان زیاد شعار داده شده.

با چنین پیشینهای انتظارها از پیروز حناچی همیشه بالاست بخصوص این که او دانشآموخته دکتری معماری است و رسالهاش را با موضوع مرمت شهری به پایان رسانده، علاوه بر این که او منتقد اجرای طرحهای پرهزینه و پر آسیبی مثل برج میلاد و مدافع پروژههای کم خرج و خوش بازده همچون پل طبیعت است. پس شاید اگر او شهردار آینده تهران شود این پایتخت گرد گرفته و نامتوازن نفسی تازه کند، البته اگر حناچی هنگام تکیه زدن بر صندلی شهرداری نیز بر همین مزاج باشد. با این که او کمتر رنگ و بوی سیاست دارد، ولی به هر حال کاندیدای متعلق به جبهه اصلاح طلبان است و این یعنی کم یا زیاد به هر حال اهل سیاست هم هست.

علی ربیعی، سه بار استیضاح در یک سال

مُهر استیضاح را براحتی نمیشود از پیشانی پاک کرد، آدمش هم فرقی نمیکند، حتی اگر علی ربیعی وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی باشد. او در طول وزارتش در کمتر از یک سال سه بار استیضاح شد که دفعه آخرش تابستان امسال او را از کابینه جدا کرد. نام چنین شخصی وقتی میان گزینههای احتمالی شهرداری تهران میآید بازتاب چندان خوبی ندارد، حتی اگر او مدتی از جنس ما رسانهایها بوده باشد و صاحب امتیازی و مدیرمسؤولی یک روزنامه را در کارنامه داشته باشد. ربیعی در زمان وزارتش بسیار سعی میکرد شبیه طبقه پایین اجتماع مخصوصا کارگران شود، حتی اگر شده بعضی روزها لباسهای فرم کارگری را بپوشد و میانشان حاضر شود .

ولی این کارها نتوانست در نهایت دستش را بگیرد چون او در کنترل فقر و ایجاد اشتغال کارنامه بسیاری ضعیفی داشت، حوزههایی که شهردار کلانشهر تهران که حسابی آلوده به فقر و بیکاری است نیز باید دستی در آنها داشته باشد.

عباس آخوندی، آقای حاشیه!

جدا شدن خودخواسته عباس آخوندی از کابینه هنوز خبرش بیات نشده. روزی که متن استعفای او منتشر شد خیلیها احتمال دادند که رفتن او از دولت به آمدنش به شهرداری ربط دارد ولی حتی خوشبینها هم دودل بودند. ولی حالا نام او میان 9 گزینه اولیه است، مردی که برخوردهای تندش با خبرنگاران بیش از همه در ذهن مردم حک شده و موضعگیریهای چالشیاش بیش از هر چیز در ذهن سیاستمداران.

گزینه 61 ساله شهرداری که درس خوانده رشته راه و ساختمان است شاید تجربه زیاد داشته باشد ولی حتما به لحاظ محبوبیت میان مردم کم و کاست دارد. بدتر اینکه افکار عمومی او را بیشتر با ثروت افسانهایاش میشناسند که گرچه هیچ سند روشنی تاکنون دربارهاش رو نشده ولی چون دهان به دهان چرخیده بسیار قدرتمند شده تا حدی که همه باورش کردهاند. علاوه بر سایه حاشیهها، سایه سنگین سه بار استیضاح و چهار بار استعفا چیزی نیست که براحتی از بالای سر عباس آخوندی کنار برود.

محسن هاشمی بین شورا و شهرداری

محسن هاشمی چه، سالهایی که بر صندلی ریاست متروی تهران تکیه داشت و چه از وقتی ریاست شورای شهر پنجم را دارد همیشه مردی معتدل و بیحاشیه بوده. او برای انتخاب هر کلمه مخصوصا آنجاها که قرار است رسانهای شود وسواس فراوان دارد و شخصیتش همیشه این طور بوده که گویی میخواهد هر غائلهای را بخواباند. حالا که اسم او میان گزینههای احتمالی شهرداری تهران است معلوم شده همکارانش در شورا میلی به رفتنش به شهرداری ندارند. چنانچه زهرا نژادبهرام دربارهاش گفته او نهتنها بهترین رئیس شورا برای تهران بلکه برای کشور است و برای همین شورا میخواهد او را حفظ کند. اما شاید این چیزی نباشد که محسن هاشمی میخواهد، شاید او فکر شهردار شدن را در سرمی پرورد آنچنان که در دور آخر شهرداری قالیباف بر تهران او رقیب سرسختش بود که البته مغلوب رای شورای اصولگرای چهارم شد و به قالیباف باخت. اگر او شهردار تهران شود امیدواریها زیاد است که طلبهای شهرداری را از نهادهای مختلف بگیرد مثل وزارت نفت که گفته است به مترو بدهکار است و البته دولت که هاشمی میگوید باید طلب شهرداری در حوزه آسیبهای اجتماعی را بدهد.

مناف هاشمی، از استانداری به شهرداری

گزینه 51 سالهای که اصالتش به روستایی از توابع هزارجریب نکا میرسد یک سال و یک ماه است که استاندارگلستان است، مردی که همین یک پست دولتی، سیاسی بودنش را فریاد میزند. منافهاشمی مدیری اصلاح طلب است که البته همیشه این همه سیاسی نبوده است. او مدتی در وزارت ورزش و جوانان پست داشته، یک بار در کارگروه کاهش تصدیهای دولت و یک بار هم در شورای برونمرزی آن. اما کارنامه مناف هاشمی را که بگردیم بیشتر در شهرداری تهران سمت داشته، از معاونت توسعه شهری از سال 89 تا 92 بگیرید تا مدیرکلی وصول درآمدهای شهرداری، ریاست هیات مدیره شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل، نایبرئیسی هیاتمدیره سازمان مدیریت پسماند و حتی ریاست هیاتمدیره سازمان میادین میوه و تره بار. شاید برگ برنده او مدارک تحصیلیاش باشد مخصوصا دکتری برنامهریزی شهری که سال 91 از دانشگاه آزاد گرفته . اما حتما خود او نیز میداند که شهر هزار داستان تهران با مدرک تحصیلی اداره نمیشود و سیاست نیز حالش را بدتر میکند بلکه فقط علم میخواهد و عشق.

کامل تقوینژاد، یک مالیاتبگیر حرفهای

شک نکنید در یکی دو سال اخیر هیچ کسی به اندازه کامل تقوینژاد تشویق نشده. مقام او را در برههای تا آنجا بالا بردند که خیلی از ایرانیها احساس کردند اوست که نان سر سفره مردم میگذارد. تقوینژاد سال 94 با رای قاطع هیات دولت به ریاست سازمان امور مالیاتی انتخاب شد تا یک ماموریت بزرگ را به سرانجام برساند که به زعم رئیسجمهور حتی ماموریتش را عالی انجام داد. او مامور بود تا اگرچه فروش نفت به واسطه تحریمها کاهش یافته و دست دولت خالی شده اما کاری کند تا این جای خالی با مالیاتها
پر شود.

میگویند او بخوبی توانسته جلوی فرارهای مالیاتی را بگیرد و کاری کند تا درآمد مالیاتی دوشادوش درآمدهای نفتی شود. چنین شخصی حالا یکی از گزینههای روی میز است، مردی کاملا اقتصادی که معلوم نیست لیسانس علوم اجتماعیاش از دانشگاه تهران که به سالهای بسیار دور برمیگردد قادر است گلی بر سر
تهران بزند.

علیاصغر مونسان، چه دور، چه نزدیک

بااین که چند بار تابهحال رابطه دایی و خواهرزادگی علیاصغر مونسان و حسن روحانی تکذیب شده ولی خیلیها هنوز مونسان را با این رابطه فامیلی به یاد میآورند. حتی حالا که نام او جزو 9گزینه اولیه تصدی پست شهرداری تهران آمده باز هم همین ذهنیت کار خودش را میکند. اما اگر بخواهیم راجع به بدیهیات و آنچه هست صحبت کنیم او کسی نیست بجز معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، سازمانی که پاسداشت عظمت تاریخ ایران به دستش است ولی هیچگاه آنطور که شایسته بوده عمل نکرده است. همین شد که اسفند پارسال گذر مونسان برای ادای توضیح به مجلس افتاد. مخالفان او کارنامهاش را درحفظ میراث فرهنگی و رونق گردشگری ضعیف میدانند اما او خودش معتقد است هرچه هست زیر سر بودجه ناچیز میراث فرهنگی و تبلیغات اندک درباره ایران است. تهران خودش یک کشور است اگر خوب نگاه کنیم. تهران مدیری نمیخواهد که کارهای انجام نشده را تماما به نبود بودجه ربط دهد. شاید از این منظر مونسان گزینه مناسبی نباشد ولی این که او مدتی مسؤول معاونت اجتماعی فرهنگی شهرداری تهران و مدتی نیز مدیرعامل سازمان فنی مهندسی شهرداری بوده برایش به هر حال حسنی است چون لااقل با ساختارهای تهران و نیازمندیهایش غریبه نیست.

مریم خباز

جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها