به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران،هشت سال از اولین روزهایی که بهار عربی شمال آفریقا و جنوب غرب آسیا را درگیر کرد می گذرد.
تنش هایی که ابتدا رنگ و بوی اعتراضات داخلی داشت با پیدایش گروههای تروریستی و تقویت مادی و معنوی آنها به جنگی نیابتی تبدیل شد و با حضور بازیگران متعدد خارجی تا امروز ادامه پیداکرده است.
تهران در این میان برای حل بحران در سوریه و یمن علاوه بر همکاری در برگزاری نشست های متعدد تا رایزنی با معارضان و مخالفان هم پیش رفته است.
حسین جابری انصاری دیپلمات با سابقه وزارت امور خارجه که پس از سخنگویی به عنوان معاون عربی و آفریقایی وزیر خارجه فعالیت می کرد، هم اکنون در کسوت مذاکره کننده ارشد ایران در مذاکرات بین المللی صلح سوریه و یمن، از آخرین دور رایزنی ها درباره ادلب می گوید و تاکید دارد که حضور ایران در امر بازسازی سوریه نه تنها کمک بلاعوض نیست؛ بلکه صرفه اقتصادی برای کشور به همراه خواهد داشت.
او همچنین از برخی پیش شرط های غیر علنی عربستان در رابطه با یمن خبر می دهد و براین باراست که سعودی ها تازمانی که پیروز میدان نباشند وارد مذاکره نمی شوند.
در ادامه مشروح گفتوگوی حسین جابری انصاری دستیار ارشد وزیر امور خارجه کشورمان آمده است.
به عنوان اولین سوال به تازگی سفرهایی به فرانسه وبلژیک داشتید، این سفر چه دستاوردهایی داشت؟
سفری که به پاریس داشتیم، در چارچوب سفر به چند کشور اروپایی از جمله ژنو و سوئیس بود. در جریان این سفر، دور جدید رایزنیهای نمایندگیهای عالی سه کشور ضامن صلح در سوریه را با نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل، با محوریت سوریه انجام دادیم.
همچنین در بلژیک هم با هلگا اشمید دبیرکل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا و مدیران کل سیاسی وزارتهای خارجه چهار کشور اروپایی انگلیس، فرانسه، آلمان و ایتالیا در ارتباط با بحران یمن مذاکراتی انجام، ادامه رایزنی ها در ارتباط با تحولات منطقه و به ویژه بحرانهای موجود در غرب آسیا و شمال آفریقا در سفر به پاریس دنبال شد و در همین ارتباط با برخی از مسئولین فرانسوی و نماینده ویژه رئیس جمهور فرانسه، مشاور دیپلماتیک ریاست جمهوری الیزه و دبیر کل وزارت خارجه فرانسه در رابطه با سوریه مذاکراتی انجام دادیم. این سفر فرصت خوبی برای تبادل نظر و رایزنی با مسئولین الیزه در رابطه با تحولات منطقه بوده و امکان افزایش همکاریها و تعامل بین تهران و پاریس در مسائل منطقهای را فراهم کرد و توانستیم گفت وگوهای مفصلی در رابطه با تحولات عمومی منطقه به ویژه بحران سوریه و یمن داشته باشیم.
همانطور که اشاره کردید در سفر به پاریس با «فرانسوا سنمو» نماینده ویژه رئیس جمهور فرانسه در امور سوریه و سایر مقامات این کشور، پیرامون آخرین تحولات سوریه رایزنی کردید. مواضع مسئولان الیزه در این زمینه را چطور ارزیابی کردید؟
سفر به پاریس به منظور یافتن و تمرکز بر نقاط مشترک برای هم افزایی و تعامل و دیپلماسی دو کشور با هدف مشخص، پایان دادن هرچه سریعتر به بحرانهای سوریه و یمن انجام شد. این زمینههای مشترک در گفت وگوهای مفصلی که با مسئولین فرانسوی داشتیم به خوبی خودنمایی میکرد؛ گرچه اختلافات، رویکردها و برداشتهای متفاوت نسبت به تحولات منطقهای به طور طبیعی وجود داشت؛ اما همان طور که اشاره شد در برخی زمینههای مشترک با هدف پایان دادن هرچه سریعتر به بحران در سوریه و یمن رایزنی های جدی و خوبی را با طرف فرانسوی داشتیم و امیدواریم که این گفت وگوها منشأ برخی تحولات مثبت و اقدامات عملی در صحنه باشد.
درملاقات هایی که با مقامات الیزه داشتید، مواضع آنها در قبال حمله مشترک انگلیس، فرانسه و آمریکا به سوریه، را چطور دید؟
در دیدارهای انجام شده با مقامات فرانسه در مورد حمله مشترک سه کشور غربی آمریکا، انگلیس و فرانسه به سوریه، همچنین تهدید به حملات جدید با توجیه مخالفت با استفاده از سلاحهای شیمیایی صحبت هایی مطرح شد. بخشی از گفت و گوها و مذاکرات ما با مسئولین فرانسوی مختص به این مسئله و بحث استفاده از سلاح شیمیایی بود، در این مذاکرات به صراحت اعلام کردیم که استفاده از سلاح شیمیایی خط قرمز قطعی جمهوری اسلامی ایران است و اگر استفاده از سلاح شیمایی برای برخی کشورها مثل فرانسه، تنها یک مسئله ذهنی بوده برای ما یک مسئله کاملا عینی و ملموس است؛ چراکه ایران قربانی استفاده رژیم بعث از سلاحهای شیمیایی بود ، رژیمی که در دوران جنگ از سوی کشورهای غربی از جمله فرانسه حمایت سیاسی و تسلیحاتی میشد و شاهد استفاده گسترده سلاح های شیمایی آنها در دوران جنگ تحمیلی علیه ایران بودیم ، بنابراین مسئله استفاده از سلاح شیمیایی برای ما کاملا ملموس بوده و فراتر از نوشته های داخل کتاب هاست.
در مورد استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه با مقامات سوریه چه گفت و گو هایی انجام دادید؟
ما به فرانسوی ها این مسئله را یادآور شدیم که همچنان روزانه مجروحان شیمیایی جنگ در کشور ما شهید میشوند و هنوز تعداد زیادی از خانوادههای ایرانی تبعات استفاده از سلاحهای شیمیایی را به طور روزمره و حتی هر لحظه تحمل میکنند؛ بنابراین ما موضوع استفاده از سلاحهای شیمیایی را تحت هر بهانه و دلیلی مطرود و غیرقابل پذیرش میدانیم و خط قرمز قطعی جمهوری اسلامی ایران است. در ارتباط با مسئله سوریه باید گفت، در تحولات چند سال گذشته سوریه طرفی که به دنبال سرنگونی دولت این کشور بوده امروز هم در شرایطی که دولت دمشق در حال پایان دادن به بحران و بازگرداندن کشور به شرایط عادی است، عملیاتی را برای جلوگیری از تحقق این روند تحت بهانه استفاده از سلاحهای شیمیایی برنامه ریزی کرده و خود را در جایگاه دادستان، قاضی و مأمور اجرای حکم تعریف کرده است و هر سه نقش را بدون آن که کسی به این کشور تفویض کرده باشد، خودسرانه اعمال میکند.
همچنین به غربیها اعلام کردیم که ادعای استفاده از سلاح شیمیایی از سوی سوریه، برای ایران پذیرفتنی نیست و اگر مستندات واقعی در این درباره وجود دارد، باید شواهد خود را ارائه و ثابت کنند، زیرا دولت سوریه تحت نظارت بین المللی خلع سلاح شیمیایی شده است.در همین راستا باید گفت کشورهایی که چنین ادعاهایی را به دولت دمشق نسبت می دهند در حقیقت به دنبال سرنگونی دولت سوریه هستند و اینکه یک طرفه از جانب خود در جایگاه دادستان، قاضی و مأمور اجرای حکم حاضر می شود به هیچ وجه از سوی جمهوری اسلامی قابل قبول نیست. بنابراین اگر مستنداتی هم وجود دارد باید در گفت و گوهایی که با مقامات اروپایی داریم ارائه شوند، این درحالی است که تاکنون نه به ایران و نه به کشورهای دیگر هیچ اسنادی ارائه نشده است و می توان اینطور نتیجه گرفت که طرح چنین ادعاهایی بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد .
فرانسوی ها درقبال این درخواست ایران که باید برای اثبات ادعای استفاده سوریه از سلاح شیمیایی اسناد خود را ارائه کنند، چه واکنشی نشان داند ؟
دولت فرانسه با تأکید بر خط قرمز بودن استفاده از سلاحهای شیمیایی، همان رویکرد عمومی خود را تکرار و در قبال ارائه سند سکوت کرده و تنها اعلام کرده اند که در صورت وقع چنین امری با این موضوع برخورد خواهند کرد و همان را تکرار کردند، در واقع پاسخ روشنی از سوی آنها ارائه نشد.
کنترل ادلب در اختیار دهها هزار تروریست شناخته شده بینالمللی
چندی پیش در تهران شاهد برگزاری نشستی باحضور روسای جمهور سه کشور ضامن در تهران بودیم، از جمله سئوالاتی که پس از این مذاکرات مطرح شد به دلایل پیشنهاد آتش بس از سوی ترکیه و علت حضور نیافتن ایران در نشست بعدی که در سوچی برگزار شد بازمی گشت. پاسخ شما به این سئولات چیست؟
امروز ادلب به مهمترین مسئله در تحولات سوریه تبدیل شده است؛ چراکه به دنبال تسلط دولت مرکزی دمشق بر بخش های جنوب و جنوب غربی این کشور، مناطق مرکزی هم تحت حاکمیت دولت دمشق قرار گرفته است و هم اکنون بخشهای شمالی، مثلث شمال و شرق رود فرات و مربع شمال غربی سوریه که شامل استان ادلب و مناطق شمالی آن میشود به طور طبیعی در روند تحولات سوریه در دستور کار نخست همه طرفها قرار گرفته است.
در رابطه با درخواست آنکارا برای برقراری آتش بس در سوریه هم باید بگویم، دولت ترکیه با این استدلال که منطقه ادلب تراکم جمعیتی بالایی دارد و اگر جنگی از سوی دولت برای آزاد کردن و پاک سازی این منطقه از تروریست ها به راه بیافتد، کشتار وسیع و فاجعه انسانی بزرگی رخ خواهد داد، به دنبال توقف تحرکات در منطقه ادلب و به نحوی حفظ وضع موجود بود، همین مطلب را هم اردوغان رئیس جمهور ترکیه در اجلاس تهران مطرح کرد که به دنبال مخالفت پوتین و همراهی نکردن ایران، به عنوان جمع بندی نشست مطرح نشد و علت آن هم کاملا روشن است؛ چراکه ما در ادلب با یک مسئله چند بعدی و نه تک بعدی طرف هستیم.
باتوجه به نشست های آستانه و مذاکرات با سران کشورهای ضامن چه راهکاری برای حل مسئله ادلب اندیشیده شده تا علاوه براینکه تروریست ها را از این منطقه خارج می کنند، کمترین آسیب متوجه مردم شود؟
برای عبور از مسئله ادلب توجه به بحث تراکم جمعیتی، امری ضروری است و باید دقت شود تا بستری برای درگیری فراگیر در این منطقه فراهم نشود، چراکه با توجه به جمعیت ساکن در ادلب قطعا وقوع درگیری گسترده تلفات انسانی زیادی به دنبال خواهد داشت. در همین راستا در رابطه با اینکهحفظ جان انسان ها در ادلب باید اولویت باشد با ترکیه همراه هستیم، اما نکته اصلی این است که دهها هزار نفر نیروهای مسلح از گروههای مختلف به ویژه گروههای تروریستی شناخته شده بینالمللی در این منطقه تجمیع شده و به نحوی ادلب را در اختیار گرفته و در حال حاضر این منطقه را از حاکمیت دولت مرکزی سوریه خارج کرده اند. علاوه بر بحث خروج تروریست ها و تراکم جمعیتی ، بعد امنیتی و درنهایت مسئله سیاسی از جمله مواردی هسنند که در رابطه با حل بحران ادلب نمی توان آنها را نادیده گرفت.
اگر شرایط فعلی ادلب را بدون جدول زمان بندی مشخص و خارج از حاکمیت دولت سوریه درنظر بگیریم و بنا را بر تثبیت شرایط فعلی بگذاریم، درواقع باید بپذیریم که بخشی از خاک سوریه از حاکمیت دولت مرکزی خارج شده و در چنین شرایطی است که بستر مناسبی برای مباحث تجزیه یا مواردی از این دست فراهم خواهد شد. تهران به دنبال راهی برای حل مسئله ادلب است که تمام راه حل ها را همزمان داشته باشد. در دو سه ماه گذشته تلاش سیاسی و دیپلماتیک کشور در این مسیر به کار گرفته شد که امکان توافق و ارتباط با یک فرمول خاص را فراهم کنیم که در غالب مسئله ادلب به هر سه بعد تراکم جمعیتی ، امنیتی و درنهایت مسئله سیاسی همزمان توجه کند .
امنیت ادلب و حفظ جان انسان ها نقاط قرمز آنکارا و مسکو
در رابطه با سوریه علاوه بر نشست تهران، بین آنکارا و مسکو در سوچی مذاکراتی انجام شد، در سوچی پیرامون چه موضوعاتی مذاکره شد؟
جابریانصاری: نشست بین روسای ترکیه و روسیه در سوچی، در راستای رایزنی های سران سه کشور در تهران بود. به عقیده من اینکه مذاکره سه جانبهای در قالب روند آستانه شکل گرفته است، مانعی برای همکاری و توافقهای دو جانبه بین کشورها نیست. باتوجه به اینکه بحث امنیت ادلب برای دولت روسیه از اهمیت زیادی برخوردار است، مسکو تاکید دارد که تروریستها باید با تدبیر از این منطقه خارج شوند؛ از سوی دیگر الویت برای آنکارا حفظ جان انسانها در ادلب بوده و این موضوع را در سطح سیاسی و نظامی پیگیری کرده اند؛ این درحالی است که ما اعلام کردیم باتوجه به اهمیت هر سه مسئله به دنبال ایجاد فرمول جامعی برای تحقق تمامی موارد هستیم.
چرا نشست سوچی بدون حضور ایران برگزار شد؟
توافق سوچی بین دو طرف با دیدگاههایی متضاد (مسکو و آنکارا) برگزار شد.
آیا به نشست سوچی دعوت شده بودیم؟
خیر دعوت نشدیم. دلیلی برای حضور ایران درنشست سوچی وجود نداشت.
آیا روسیه به نمایندگی از ما در سوچی حضور داشت؟
خیر هیچ کس نماینده فرد دیگری نیست، چراکه قرار بر تفاهم بین طرف هایی بود که در نشست تهران دیدگاههای متفاوتی نسبت به هم داشتند و خوشبختانه توافق در همان مسیر پیشنهادی ما حاصل شد. پیشنهاد ایران این بود که برای ادلب راه حلی مرحلهای در نظر گرفته شود و تمامی تمرکز همزمان بر روی خروج تروریستها، مسئله حفظ جان انسان ها یا تراکم جمعیتی باشد. تاکید می کنم که نشست سوچی مقدمه توافقات دیگری است که در غالب مذاکرات آستانه اجرا خواهند شد.
در نشست تهران، ما با بخشی از موضع ترکیه در قبال ادلب یعنی اهمیت مسئله انسانی و بخشی از موضع روسیه یعنی بحث تعیین تکلیف تروریستها موافق بودیم و به همین دلیل هم راه حلی جامع را دنبال کردیم تا دو طرفی که در اجلاس آستانه نظراتی کاملا متضاد داشتند، به سوچی رفته و اختلاف خود را در غالب یک توافق مشخص حل کنند. خوشبختانه مذاکرات سوچی به حل تضادهای دوشریک ما در روند آستانه منتهی شد و قرار است این توافق در غالب روند اجلاس آستانه و نشست سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه اجرا و پیگیری شود.
روسیه هم درمواردی با ترکیه موافق بود و برخی مواقع اختلاف نظر داشتند. سئوال اینجاست که چرا تهران در سوچی حضور نیافت زیرا ما هم در بخش هایی با آنکارا یا مسکو، موافق یا مخالف بودیم.
جابریانصاری:این مذاکرات عمومی نبود و تنها به یک مورد خاص پرداخت، علاوه براین ما هم از اینکه شریکهایمان که در حل مسئله ادلب مواضعی کاملا متفاوت داشتند، در سوچی توانستند در چارچوب مذاکرات آستانه به توافق برسند.
ادلب راه حلی سحر آمیز ندارد
با توجه به صحبت های شما، درحال حاضر هیچ اختلاف نظری بین تهران،روسیه و آنکارا در رابطه با مسئله ادلب و خروج تروریستها از این منطقه وجود ندارد؟
باید در اجرا دید که چه خواهد شد، مسئله ادلب راه حل سحرآمیز ندارد و به صورت مرحلهای برای مسائل مختلف از جمله خروج تروریست ها و تهدید گروههای تروریستی از این منطقه با درنظرگرفتن ملاحظات انسانی، عدم تبدیل ادلب به منطقه سوخته (منطقه ای که دست هیچ یک از طرف ها نباشد) و در غالب جنگی که تلفات زیاد انسانی نداشته باشد، باید برنامه ریزی کرد؛ اما فراموش نکنیم که در رابطه با ادلب حل اختلاف نظر ها و دستیابی به چنین راهکاری چندجانبه، تنها گام اولیه بوده و ادامه این روند است که از اهمیت زیادی برخوردار است.
تحریم های آمریکا فرصتی مناسب برای تعامل بیشتر سه کشور
شما پیش تر، از اهمیت همکاری ایران،روسیه و ترکیه درقبال سیاستهای یکجانبه آمریکا و اعمال تحریم ها علیه هر سه کشور صحبت کرده بودید، به عقیده شما تهران، مسکو و روسیه تا چه حد در خصوص استفاده از شرایط مشترک خود در قبال واشنگتن موفق عمل کرده اند؟
این موضوع برای تقویت روابط و همکاریهای دو و سهجانبه سه کشور فرصت مناسبی محسوب می شود. در نشست تهران هم شرایط مناسبی برای تبادل نظرهای دوجانبه بین روسای جمهور، همچنین طرح عمومی این همکاری ها فراهم بود، امیدواریم که بتوانیم گام های عملیاتی بیشتری در مسیر همکاری سهجانبه تهران، مسکو و آنکارا برای رویارویی با تحریمهای یکجانبه ایالات متحده آمریکابرداشته و در مقابل یکجانبهگرایی که دولت ترامپ به دنبال تحمیل آن به سراسر جهان است، ایستادگی کنیم.
قطعا ظرفیتهای همکاری سه کشور بسیار بیشتر از رسیدگی صرف به مسئله سوریه است و درحال حاضر ابعاد دیگر منطقهای و بینالمللی در حوزههای اقتصادی،سیاسی و همچنین بحث خاص تحریم ها علیه هر سه کشور روند آستانه ظرفیت گسترش همکاریها را هم در ابعاد دوجانبه و هم در ابعاد سهجانبه ایجاد کرده است. امیدواریم با اراده مشترکی که بین روحانی،اردوغان و پوتین وجود دارد،در ماههای آینده گامهای بزرگتر و جدیتری در مسیر تعاملات برداشته شود.
آیا سه کشور روند آستانه گام های عملی برای همکاری در قبال تحریم های آمریکا برداشته اند؟
همکاری سهجانبه بین تهران،مسکو و آنکارا نمونه موفقی از تعامل کشورهایی است که باوجود داشتن تفاوت در سیاست، رویکرد و منافع موفق به همکاری بایکدیگر شدند و به همین دلیل نمونه همکاری ما در حل بحران سوریه میتواند در مسائل دیگر منطقه ای، بینالمللی، سیاسی و همینطور اقتصادی هم تکرار شود؛ البته برای دستیابی به این امر گامهای عملی باید برداشته شود و ما هنوز در ابتدای راه هستیم.
شما به صورت کلی تعاملات سه کشور روند آستانه را در برابر تحریم های آمریکا مثبت ارزیابی کردید، حال سئوال اینجاست که آیا در مسیر دستیابی به این تعملات موانع داخلی در کشور وجود دارد؟
واقعیت این است که در سال های نخست بحران سوریه، آنکارا رو در روی ایران و روسیه قرارگرفته بود ،درنتیجه همین امر که امروز هر سه کشور توافق سهجانبه ای را با هدف حل بحران سوریه شکل داده اند، نقطه عطف منطقهای و بینالمللی این همکاری ها محسوب می شود.
آیا موانع داخلی بر سر همکاری سه کشور روند آستانه وجود دارد؟
مانع خاصی در مقابل تعامل تهران، مسکو و آنکارا نمیبینم، فکر میکنم اجماع داخلی در نهادهای مختلف و در بین مسئولین جمهوری اسلامی در این رابطه وجود دارد و اگر تصور شود مشکلاتی درمیان خواهد بود، در ذیل این همکاری قابل حل شدن است.
بعد از نشست آستانه قرار شد درماه اکتبر و در ژنو بین نمایندگان سه کشور ضامن صلح نشستی برگزار شود، هدف و محور گفت و گوهای سه کشور در ژنو چه خواهد بود؟
تاکنون شاهد برگزاری دو دور نشست مشورتی بین سه کشور ضامن صلح در سوریه با نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور این کشور در ژنو بودیم، با این حال همچنان دو سوم گفت وگوها در پیش خواهد بود تا کمیته قانون اساسی سوریه تشکل شده و در مرحله بعد روش کار، مکان برگزاری جلسات و روش رأیگیری این کمیته مشخص شود و می توان گفت که ما طرف های خارجی در رابطه با قانون اساسی سوریه تنها نقش تسهیل کننده داریم، حتی طبق قطعنامه 254 نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه هم در کسوت هماهنگ کننده برای تسهیل روند امور ظاهر می شود و در نهایت این دولت و ملت سوریه هستند که تصمیم گیرنده بوده و سرنوشت کشورشان را رقم می زنند.
درنشست هایی که داشتیم تلاش شد تا گفت و گوهای سازنده، تعامل مثبت و همافزایی بین دولت و معارضان سوریه شکل بگیرد، در ماههای گذشته زمینههای اعاده حاکمیت دولت مرکزی سوریه بر بخشهای عمده خاک کشور فراهم شده است، تلاش می شود تا روند تحولات میدانی با روند تحولات سیاسی در سوریه همافزایی پیدا کرده و دستاوردهای میدانی تصویب شود تا از مسیر سیاسی، زمینه توافق ملی بین سوریها فراهم شود و هرگونه اقدامی در چارچوب این روند سیاسی از جمله پروژه کمیته قانون اساسی در نهایت باید به عنوان حکم و فیصله بخش نهایی بحران در معرض رأی ملت سوریه قرار بگیرد.
غرب برای شروع بازسازی سوریه فرمول خاص خود را دارد
باتوجه به اینکه در رابطه با بازسازی سوریه گفت وگو هایی انجام شده است و کشورهای مختلفی برای ورود به این عرصه در رقابت هستند، تا کنون ایران چه اقداماتی در راستای کسب منافع اقتصادی و همزمان بازسازی سوریه انجام داده است و آیا بخش های خصوصی کشورمان هم درگیر مسأله شده اند یا همچنان درانتظار اتخاذ تصمیمات دیگری هستیم؟
بحث بازسازی سوریه به صورت جدی در دستور کار طرفهای مختلف قرار دارد،موضع برخی دولت ها به ویژه کشورهای غربی این است که شروع روند بازسازی منوط به پایان بحران به شکل نهایی و مطابق با فرمول های مدنظر آنها باشد، درحالی که براساس دیدگاه جمهوری اسلامی ایران شروع روند بازسازی یک امر طبیعی بوده و نبایدهیچ شرطی برای آن قائل شوند؛ این روند باید آغاز شود، البته تحقق آن منوط به پیشرفت روند سیاسی در سوریه خواهد بود و در این مرحله هم شاهد شروع بازسازی در مفهوم گسترده آن نخواهیم بود، زیرا معمولاً سرمایه گذاری چه از سوی فرد یا شرکت باشد یا بوسیله دولت ها انجام شود، کمتر پذیرای ریسک بوده و خواهان تضمینهای قابل توجهی هستند تا نسبت به سرمایه گذاری خود اطمینان پیدا کنند.باتوجه به حجم گسترده تخریب و ویرانیها، به طور طبیعی امکان اینکه دولت سوریه تنها به اتکای سرمایههای داخلی و امکانات خود بتواند این کار را متکفل بشود وجود ندارد.
در حال حاضر تهران برای ورود به بازار سوریه اقدامی انجام داده است؟
مقدمات ورود به عرصه بازار سوریه را فراهم کردهایم وتوافق نامه جامع همکاریهای سیاسی و اقتصادی ایران در سوریهآماده پاراف بوده و درنهایت قرار است امضای نهایی از سوی معاون اول ریاست جمهوری اسلامی ایران و نخستوزیر سوریه انجام شود. در حال حاضر شرکتهای ما برای حضور در بازار سوریه اقدام کرده اند و درهمین راستا هم برخی پروژههای خاص در اختیار طرفهای ایرانی قرار گرفته است؛ البته این گامهای اولیه است و هنوز باید قدم های بزرگتری در این مسیر برداشته شود. در همین مدت ما دو سفر مهم وزرای دفاع و خارجه، جمهوری اسلامی ایران به دمشق را داشتیم، سفر رئیس کمیسیون مشترک اقتصادی دو کشور (وزیر راه و شهرسازی ایران) به سوریه هم در پیش خواهد بود و بلافاصله بعد از آن اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور برای امضا توافق نامه جامع همکاریهای سیاسی و اقتصادی ایران به سوریه سفر خواهد کرد. این سفرها در واقع مقدمه ساز مرحله جدید همکاریها و تعاملات بین تهران و دمشق خواهد بود و مرحله بعدی تلاش شرکتهای ایرانی برای گرفتن پروژه در سوریه خواهد بود.
ایران در بازسازی سوریه کمک بلاعوض نمی کند
بلافاصله پس از مطرح شدن بحث بازسازی در سوریه در داخل کشور این تلقی ایجاد میشود که قرار است ایران به صورت یک طرفه در سوریه هزینه کند، در واقع از مسئله مشارکت ایران در بازسازی این کشور تصویر بنگاه خیریه ارائه میشود؛ درحالی که این تصویر با واقعیت نیست. دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان دولت هم پیمان سوریه که بیشترین هزینهها و همکاریها را در دوره جنگ و قبل از آن با دولت دمشق داشته، قصد استفاده از بازار گسترده برای خلق فرصتهای اقتصادی در سوریه را دارد و قطعا قرار نیست بازسازی سوریه از طریق کمکهای بلاعوض یا با سرمایه ایران به صورت یک جانبه انجام شود.
تلاش ما دست یافتن به فرصتهای اقتصادی است که در فضای بازسازی سوریه بودجود آمده و به طوری طبیعی دولت باید مقدمات آن را فراهم کند. ما هم در زمینه انجام توافقات و تنطیم اسناد پایه برای ورود به بازار سوریه اقدامات لازم را انجام می دهیم و عملیاتی شدن آن به ظرفیت شرکتهای کشورمان و تلاش آنها بازمی گردد وبه طور حتم دولت کمک های خود را درجهت بهره مندی شرکتهای ایرانی از فرصتهای اقتصادی که در مرحله بازسازی سوریه ایجاد خواهد شد، دریغ نخواهد کرد تا آنها بتوانند سهم واقعی خود را گرفته و در راستای بهبود فضای اقتصادی کشور هم گامی موثر برداشته شود.
آینده ایران در تعملات اقتصادی با سوریه را چطور ارزیابی می کنید؟ آیا از تجربیاتی که برای ورود به بازار عراق کسب کردیم استفاده خواهیم کرد؟ زیرا برخی نسبت به نحوه حضورمان در بازار عراق انتقادهایی دارند.
در عراق هم نشان دادیم که ظرفیت گستردهای برای همکاریهای اقتصادی بین تهران و بغداد وجود دارد و در سوریه هم وضعیت همین گونه خواهد بود؛ البته عراق همسایه بلا فصل ما بوده و وجود مرز طولانی مشترک، امکان و بستر همکاریهای مستقیم بین دوکشور را بیشتر و سریعتر میکند.
پس به عقیده شما تعاملات ما با عراق رضایت بخش است؟
هیچوقت هیچ چیز رضایت بخش نیست. انسان همیشه می خواهد به سمت وضع بهتر حرکت کند.
به عقیده شما، حضور ایران در عراق در قیاس با ترکیه چقدر رضایت بخش بوده است؟
ترکیه و ایران هرکدام مزیتهای خاص خود را دارند و نمی توان رفتار و هدف کشور دیگری را تقلید کرد. آنکارا در زمینه اقتصاد خود اقداماتی را انجام داده که امروز می تواند از نتیجه آنها در اقتصاد خارجی و مجموعه اقتصاد ملی خود بهره مند شود. در رابطه با ایران هم باید بگویم که ما به دلیل تحریمهای پی در پی چند دهه گذشته و وضعیت خاص مناسبات سیاسی با سایر کشورها، وضعیت متفاوتی راسپری کرده و در حال حاضر هم ظرفیت و امکانات خاص خود را داریم و به همین دلیل هم معتقد هستم که نه تنها در رابطه با کشورها نمی شود قیاس انجام داد؛ بلکه تقلید هم نمی شود کرد. به عنوان مثالآنکارا نمی تواند مزیت ها و جایگاه ایران در منطقه را تقلید کند، هرچند که در سالهای گذشته آنکارا تاحدی در حوزههای سیاسی و امنیتی به این سمت حرکت کرد، اما چندان موفق نشد.
مقصود شما این است که ترکیه تلاش کرده است تا جایگاه منطقهای مانند ایران داشته باشد؟
بحث جایگاه عمومی نیست. بحث مزیتهای سیاسی و امنیتی است که ایران در همکاریهای منطقهای از آن برخوردار است. این ظرفیت خاص تهران است که به مرور زمان در چند دهه ایجاد شده و در حوزه اقتصاد هم همین قاعده حاکم است. در شرایط فعلی هر کشوری که بر اقتصاد متمرکز شده، طبیعتا از ظرفیتهای ویژه ای در حوزه اقتصادی و تجاری برخوردار بوده و قطعا امکان بازیگری اقتصادی بیشتری دارد، بازهم تکرار می کنم که کشورها نمی توانند نقش و جایگاه دیگری را تقلید و بازی کنند.
دوران پسا جنگ و بازسازی سوریه فرصتی برای اقتصاد ایران
بحث تقلید کردن از کشور دیگر مطرح نیست اما، نمی شود نقاط مثبت سایر کشورها و بخش هایی که در آن پیشرفت داشته اند را ببینیم، ترکیه هم در حال حاضر تحریم بوده و تاحدی شرایط مشابه ما را پشت سر می گذارد.
باید نقاط مثبت را دید، قطعا برای ایران هیچ راهی جز تمرکز بر حوزه اقتصادی وجود ندارد.بارورسازی اقتصاد ملی، ایجاد فضای تنفس برای اقتصاد کشور در محیط بیرون به ویژه در کشورهای همسایه، مانند عراق و سوریه از جمله مسیرهایی هستند که باید در جهت رسیدن به آنها حرکت کنیم. حرف من این است که امکان تقلید و مشابهت سازی عین هم وجود ندارد؛ اما حتما کشورها از تجربیات مثبت هم استفاده کرده و سعی می کنند تجربیات منفی خود را تکرار نکنند. بدون تردید ما هم باید در تعامل با بغداد و در حوزه همکاریهای اقتصادی بیش از آنچه هست فعالیت کنیم؛ اما این امر به آن معنی نیست که در حال حاضر تعاملات ما با عراق محدود بوده؛ چرا که حجم معاملات ما با بغداد بیش از 10 میلیارد دلا بوده است و امکان دارد بتوانیم این رقم را تا 20 الی 30 میلیارد دلار هم افزایش دهیم ، حتما باید به این سمت حرکت کرد و وجود برخی مشکلات نباید باعث شود که اقدامات گذشته را نادیده بگیریم. نباید اقدامات بزرگی که در حوزه اقتصادی با عراق انجام دادیم را فراموش کنیم و در عین حال لازم است تا کارهای بزرگتری انجام دهیم، البته نه از طریق تقلید و مشابهت سازی بازی سایر بازیگران؛ بلکه از طریق بارور و فعال سازی ظرفیت ها و امکانات اقتصاد ملی خودمان می توانیم این شرایط را ایجاد کنیم .
باید به دوران پسا جنگ و بازسازی سوریه به عنوان یک فرصت برای اقتصاد کشور نگاه کرد و پروژههای مشترک و ویژه ای بین تهران و دمشق تعریف کنیم، منافع چنین طرح هایی قطعا متوجه تهران، شرکت های ایرانی و دولت دمشق خواهد بود.به عقیده ما در دوران جدید سوریه فرصت خوبی فراروی اقتصاد ایران فراهم شده که وظیفه دولت و شرکتهای ماست که به شکل حداکثری از این فرصت ها استفاده کنند و به واسطه آن شاهد افزایشهای توانایی اقتصادی و ملی، همچنین به سرانجام رساندن پروژههای اقتصادی در ذیل منافع مشترک دو کشور باشیم.
حل بحران یمن فرمولی متفاوت از سوریه دارد
باتوجه به اینکه در مذاکرات بروکسل راهکارهای برون رفت از بحران یمن بررسی می شود، در این رایزنی ها چه راهکارهایی برای مقابله با دخالت عوامل خارجی و فرامنطقه ای درنظرگرفته شده است؟
مذاکرات بروکسل، دور سوم گفت وگوهای ایران و طرفهای اروپایی بود که شامل اتحادیه و نمایندگان 4 کشور اروپایی است. دور اول در حاشیه اجلاس امنیتی مونیخ ، دور دوم در رم و دور سوم هم اخیراً در بروکسل برگزار شد. هدف ما از این رایزنی ها این بوده است که فرصتی شکل بگیرد تا تسهیل کننده حل بحران یمن و پایان بخش هر چه سریعتر این مسئله باشد. تاکید می کنم که در رابطه با یمن قصد مشابه سازی با روند آستانه را نداریم و شرایط خاص این کشور هم این اجازه را به ما نمیدهد؛ چراکه هر بحران در هر کشوری مسائل خاص خود را به همراه دارد، درنتیجه به دنبال فراهم کردن بستری برای کمک به تسهیل رسیدن به راه حلی مبتنی بر گفت و گو بین طرفهای یمنی و پایان بخشیدن هرچه سریعتر به این بحران هستیم.
دور اول رایزنی ها در مونیخ با حرفهای کلی و تبادل مواضع بین طرف ها همراه بود، در گفت وگوهای دور دوم که در رم برگزار شد به سمت راه حلهای ملموس حرکت کرده و توافق کردیم که طرفین مجموعهای از راه حل ها را با دو طرف بحران پیگیری کنند که نوعی اعتمادسازی بین آنها ایجاد کنند و علاوه بر حرکت به سمت شکلگیری آتش بس و پایان جنگ، به نحوی شروعی برای مذاکرات جدی سیاسی هم باشد. قرار این بود که ایران با دولت صنعا و جنبش انصارآلله یمن این راه حلها و اقدامات را پیگیری کند و طرف اروپایی هم با عربستان سعودی و ائتلاف تحت رهبری عربستان به رایزنی بپردازد.
کفت و گو ها در رم قبل از ماه مبارک رمضان آغاز شد و برای ایران اعلام آتش بس در این ماه اهمیت زیادی داشت، زیرا اقدامی که تبعات ملموس انسانی به دنبال داشت حداقل در ماه مبارک رمضان متوقف شد. بعد از پایان رایزنی ها دولت صنعا و جنبش انصارالله تقریباً با اکثر گامها موافقت کردند، اما طرف اروپایی به دلیل مخالفت عربستان سعودی و ائتلاف این امکان را پیدا نکرد که توافق آنها را جلب کند و عملاً این اقدامات و گامهای توافق شده در مسیر اجرا قرار نگرفت.
در گفت وگوهای جدیدی که در بروکسل انجام دادیم مجددا مسیر دو نشست قبلی و راههای ادامه آن را مرور کردیم، خوشبختانه برای ادامه مذاکرات و حل بحران یمن بین دو طرف توافق وجود دارد. در عین حال مشکلات و سختیهای موجود را هم بررسی کردیم، همین طور در زمینه اجرایی بین دو طرف توافق وجود دارد که مأموریت نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل برای اِعاده صلح و ثبات در یمن و پایان بحران این کشور تسهیل شود و باز هم در گفت و گوهای بروکسل بین طرفین برای کمک به دو طرف منازعه در یمن توافق شد. این توافقات در فضای کلی وجود دارد، اما باتوجه به اینکه طرف ائتلاف و دولت سعودی تا امروز سیاستشان این بوده که در جنگ حتی در یک عملیات هم که شده پیروز شوند و برسر این موضوع شرط بندی کرده اند، تاکنون این مذاکرات به نتیجه نرسیده است.
آیا عربستان سعودی و اعضا ائتلاف با پیش شرط وارد مذاکرات بروکسل شده است؟
خیر، پیش شرط علنی رسمی نداشته اند؛ اما پیش شرط عملی دارند در حقیقت سیاست سعودی و ائتلاف این است که تا وقتی که پیروزی در میدان نیست مذاکراتی انجام نشود. این را اعلام نمیکنند، آنچه اعلام کردند این است که از مذاکرات حمایت کنند از تلاشهای نماینده دبیر کل سازمان ملل حمایت میکنند، اما وقتی در مرحله اجرا و اقدام میرسد جور دیگری عمل می کنند. نمونه بیّن آن این است که ائتلاف خروج و بازگشت هیئت مذاکراتی انصارالله از صنعا به ژنو و بازگشت آنها را تضمین نکرده است، به همین دلیل گفت وگوهای ژنو عملاً با شکست مواجه شد. عربستان رسماً اعلام نکرد که مخالف گفتوگوهاست، اما ائتلاف عربستان به نحوی عمل کرد که این مذاکرات شکل نگیرد به این دلیل که همچنان گزینه یک آنها این است که در جنگ پیروز شوند و عملیاتی که در بندر حُدیده آغاز کردند را با پیروزی تمام کرده و دست پر و برتر در این مذاکرات شرکت کنند.
ایران با صراحت به طرفهای مذاکره درباره بحران یمن اعم از اروپایی ها، همسایگان منطقهای و دیگر کشورها اعلام کرد که امکان پیروزی در جنگ یمن، برای هیچ یک از طرفین وجود ندارد و تنها را برون رفت از شرایط فعلی برقراری، توافق ملی در این کشور بوده و تجربه چند سال گذشته ثابت کرده است که این بحرانها در داخل یمن، سوریه یا کشورهای دیگری که با تنش روبرو هستند باقی نمیماند،درنتیجه منطقی ترین راه پایان دادن هرچه سریع تر به جنگ است .
گفتوگوی مستقیم بین یمنیها زمینه وصول به یک راه حل توافقی بین این طرفها را فراهم می کند. این سیاست آشکار جمهوری اسلامی ایران است که از ظرفیت گفت و گو با اروپایی ها و با دیگر طرفها از جمله دولت و برخی کشورهای عربی همسایه یمن مانند عمان و قطر در این مسیر بهره مند شوند. تلاش میکنیم تا یمنی ها به راه حلی مبتنی بر رایزنی برای پایان یافتن هرچه سریعتر جنگ و وصول به یک توافق ملی دست یابند.
رویکرد اروپایی ها در رابطه با سیاست ها عربستان در یمن چیست؟ برخی براین باورند که گفت و گو ها با اروپا در رابطه با یمن موفقیت آمزی نبوده است.تحلیل شما به عنوان دیپلماتی که از نزدیک این مذاکرات را دنبال می کند چیست؟
بحرانهایی مانند یمن که پیچیده و چند بُعدی هستند و بازیگران متعددی در آن ایفا نقش می کنند، به دلیل تناقض و تفاوت رویکردها و تعدد بازیگران مؤثر در بحران، راهحلهای سادهای ندارند و علاوه براین هیچ یک از طرف های مذاکرات هم برای حل این بحرانها پیشنهاد خارق العاده ای ارائه نداده اند، این امر شامل گفت و گوهای ما با اروپاییها و غیراروپاییها هم میشود. نمی توان انتظارداشت که مسئله ای تا این حد پیچیده با بازیگرانی متعدد راه حلی ساده و دردسترس داشته باشد.
یمن در دوران معاصر به دو قسمت جنوبی و شمالی تقسیم شده است. در پرتو تحولات جهانی و فروپاشی بلوک شرق سابق اتحاد جماهیر شوروی شاهد بازگشت به تاریخ یمن واحد بودیم، اما مجدداً در پرتو بحران جاری تناقض قبلی تشدید شده و مجددا با مسئله شمال و جنوب روبرو هستیم. این ها تنها گوشه ای از بحران های داخلی این کشور است، با نگاهی به منطقه متوجه سیاست های عربستان، امارات و ائتلافی به رهبری آنها هستیم. برای مثال امارات به شکل واضحی در سمت و سوی نوعی تجزیه عملی در یمن حرکت میکند.اقدامات امارات، تبعاتی مانند تجزیه یمن را تثبیت یا تشدید خواهد کرد.
رویکرد اروپایی ها در رابطه با سیاست ها عربستان در یمن چیست؟
باز هم نمیتوان از یک رویکرد واحد اروپایی نام برد، در اروپا هم تناقضهایی وجود دارد. به دلیل سوابق تاریخی، حلقههای نفوذ، ارتباطات خاص و سیاست ویژهای که انگلیس دارد می توان این کشور را فعّالترین دولت در بحران یمن از جهت تأثیرگذاری واقعی در صحنه دانست. فرانسویها بویژه در دوران مکرون سعی میکنند یک سیاست فعال تر منطقهای را در پیش بگیرند و در همین راستا هم در رابطه با بحران یمن به دنبال نوعی نقش آفرینی هستند. آلمان به ویژه در بُعد انسانی تلاشها و فعالیتهایی را انجام داده و گامهایی را هم برای ایجاد نوعی تعامل بین طرفهای یمنی درگیر با یکدیگر برداشته است، می توان گفت آمریکا هم در پایان دوران اوباما در قالب طرحی که جانکری وزیر خارجه این کشور اعلام کرد به سمت جمعبندی حرکت می کردند و به نظر می رسید ادامه پیدا کردن بحران یمن بیش از این برای ایالات متحده فایده ای به دنبال نداشت، زیرا امکان پایان یافتن بحران از طریق پیروزی عربستان وجود نداشت، بنابراین در پایان دوران اوباما حرکت به سمت نوعی راه حل مبتنی بر گفت و گو برای یمن در دستور کار واشنگتن قرار گرفت و زمینه نوعی توافق را هم فراهم کرد؛ اما با انتخابات ریاست جمهوری و تغییر دولت در آمریکا، شرایط هم عوض شد. مجدداًعربستان، امارات و ائتلاف در این مسیر قرار گرفتند که از فرصت دولت جدید در کاخ سفید و حضور ترامپ برای پیگیری سیاست جنگی خود استفاده کنند. بازگشت به خویشتن خویش همان سیاست جنگی است که در یمن آغاز کرده بودند و با مشکل مواجه شده بود. همچنان شرط بندی ائتلاف و عربستان بر سر پشتیبانی آمریکا از آنها بوده و تصور می کنند با این حمایت می توانند گزینه جنگ در یمن را ادامه دهد. اروپایی ها از یک طرف به این جمه بندی نگاه می کنند و از سوی دیگر هم به منافع گسترده سیاسی و اقتصادی توجه دارند که در همکاری با عربستان،امارات و سایر اعضا ائتلاف جنگ علیه یمن ایجاد کردند.
تهران یار همیشگی و تکرار ناشدنی عراق برای رویارویی در برابر تروریسم
گفته می شود رییس جدید پارلمان عراق سیاست هایی نزدیک به تهران دارد، شما چه تحلیلی در این زمینه دارید؟
به تازگی با انتخاب مردم روسای جدید پارلمان، مجلس و دولت در عراق روی کار آمدند که همگی حافظ منافع این کشور هستند. ما باید مفهوم دولت، کشورها، مرزها و تفاوتها را به رسمیت بشناسیم؛ چرا که بر هم زدن مرزها و چارچوبها نه منافعی برای جمهوری اسلامی ایران و ملت ما به دنبال دارد و نه برای گروههای سیاسی، دولت و ملت عراق. علاوه براین بی توجهی به مرزها و تفاوت ها تنها به سوء فهمها دامن خواهد زد و درپاسخ به این سئوال که جهت گیریهای رئیس پارلمان عراق چیست و چه خواهد بود، باید بگویم که مشخص است که او با انتخاب و حمایت ائتلاف برگزیده شده است و مواضع علنی و شناخته شدهای دارد در نتیجه نیازی نیست که ما مواضع رئیس پارلمان جدید عراق را اعلام کنیم. موضع گیری ها و سیاست ها اعلامی او در گذشته و آینده مواضع پارلمان جدید عراق را نشان خواهد داد؛ نکته مهم در این میان حفظ مرزها و چارچوبهاست.
جدا از بحث احترام به مرزها و حاکمیت ها، تهران هم تحولات همسایگان را دنبال و برای تعامل با آنها برنامه ریزی خواهد کرد و برهمین اساس هم تحلیل شما در رابطه با سیاستمداران جدید عراق جویا شدم.
عراق کشوری متمایز از ماست. دوستان ما در این کشور براین باورند که همکاریهای تهران و بغداد منافع گسترده و غیرقابل احصاء برای هر دو ملت به دنبال دارد. در همین راستا می توان به بسترهای تاریخی همکاری بین دو ملت و مسئله عتبات مقدسه اشاره کرد که علاوه بر بعد مذهبی، در طول تاریخ بستر ساز رفت و آمد و تعامل چهره به چهره و مستقیم دو ملت بوده است.همچنین تعداد زیادی از زوار عراقی از مشهد و بارگاه ملکوتی امام رضا دیدار و زیارت میکنند و همین طور قم بارگاه ملکوتی حضرت معصومه(س) و عتبات و مکانهای مقدس دیگری هم وجود دارد که هرساله پذیرای زائران عراقی بسیاری هستند.
از نظر من تنها بانگاهی به زیارت اربعین متوجه ظرفیت گسترده و تکرار ناپذیری در روابط دوکشور خواهیم بود که مشابه آن را در هیچ تجربه دیگری بین دو ملت نخواهیم دید. اینکه در طول تاریخ هرساله میلیونها نفر در هم تنیده میشوند، در یک مسیر و به سوی هدفی مشترک حرکت میکنند، در حقیقت بسترساز ارتباط مستقیم مردمی بین ملت ایران وعراق بوده است که امروز هم در اوج خود قرار دارد.
علاوه براین منافع سیاسی و امنیتی و اقتصادی دو کشور هم کاملا محسوس بوده و قطعا حجم همکاریهای اقتصادی تهران_بغدادبسیار بیشتر از تعاملات فعلی می تواند باشد. تنها در همکاری استانهای مرزی شاهد ظرفیت های زیادی هستیم ؛ همچنین تحولات یک دهه گذشته منطقه و بحث امنیت، ایران را به یاری همیشگی و تکرار نشدنی برای عراق در رویارویی با تروریسم تبدیل کرده است.
باعث خوشحالی تهران است که عراق پس از پشت سر گذاشتن تحولات بسیار شاهد برگزاری انتخاباتی بود که هرچند پیچدگی و کش و قوس های فراوانی داشت؛ اما امروز با مذاکرات طولانی بین گروههای مختلف در این کشور گامهای اول برای استقرار و شکل گیری نهادهای انتخاباتی جدید پسا انتخاباتی فراهم شده است.امیدواریم به دنبال انتخاب رئیس جمهور و نخست وزیر عراق همکاریهای دو کشور در دور جدید توسعه و افزایش یابد.
به بازگشت روابط با کویت و سایر همسایه های جنوبی امیدواریم
به عقیده شما در شرایط کنونی شاهد تغییری در روابط دیپلماتیک با کویت یا سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس خواهیم بود؟
بعد از تحولاتی که در روابط ایران و عربستان رخ داد، کویت و برخی دیگر از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، سفرای خود را از تهران فراخواندهاند و در حقیقت سطح نمایندگیهایشان را در حد کاردار تعیین کردند. این وضعیت همچنان ادامه دارد، ولی تحول ویژه و جدیدی نه در رابطه ایران با کویت و نه در رابطه تهران با سایر کشورهای عضو شورای همکاری که این اقدام را انجام دادند ایجاد نشده است، البته در واقع به معنای مثبت یک تحول اتفاق افتاده و آن این است که قطر سفیر خود را مجددا به ایران اعزام کرده و وضعیت را به قبل از این شرایط خاص برگردانده است و امیدواریم که هرچه زودتر روابط با کویت و دیگر کشورهای همسایه جنوبی ما به مسیر طبیعی و عادی خود بازگردد.
همینطور نمی توان این موضوع را نادیده گرفت که ژئوپلتیک و جغرافیای سیاسی، همسایگان را تعیین میکند و راهی جز همکاری و تعامل مثبت بین آنها وجود ندارد، سیاست ما همواره تعدیل این مشکلات و بازگشت به وضعیت عادی بوده است. به دلیل فشارهای عربستان سعودی و صحنه سازیها و تصویرسازی های کاذبی که انجام دادند، برخی از کشورها به انتخاب خود و یا تحت شرایط اضطراری، تدابیر خاصی را در نظر گرفته و تاحدی سطح تعاملاتشان را کاهش دادند؛ اما امیدواریم که هرچه سریعتر فضای لازم برای خروج از این وضعیت داخل پرانتزی فراهم شود و روابط و همکاریهای بین ایران _کویت و دیگر کشورهای همسایه جنوبی ما در مسیر طبیعی و عادی خود که مسیر ارتقای همکاریها و تعاملات مثبت است، بازگردد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد