به مناسبت روز ملی سینما

روزی برای عشق به پرده نقره‌ای

انتخاب 21 شهریور به‌عنوان روز ملی سینما و درج آن در تقویم رسمی کشور نشان از اهمیت فوق‌العاده سینما در ایران دارد. روزی که مشهور است اولین دستگاه سینماتوگراف توسط میرزا ابراهیم خان عکاس‌باشی به دستور مظفرالدین شاه وارد ایران شد.
کد خبر: ۱۱۶۴۲۲۱

هنری که توسط دربار وارد ایران میشود اما هرگز محدود به آن نمیماند و بعدها اتفاقا به مردمیترین هنر ایران تبدیل میشود. این هنر ـ صنعت صد و اندی ساله طرفداران بسیاری در این سرزمین دارد؛ سینمایی که در بدو ورود یک واردکننده صرف است و هیچچیز از خود ندارد، اما به فاصله کوتاهی هنرمند و صنعتگر ایرانی به فکر بومیسازی این پدیده میافتد و سینمای ایران آرامآرام به نمایش فیلمهای داخلی رومیآورد و خود تولید فیلم را آغاز میکند.

فراز و نشیبهای سینما

سینمای ایران پس از انقلاب داستان پر فراز و نشیبی دارد. ابتدا به نظر میرسد انقلابیون جوان با سینما مخالفند، اما امام خمینی(ره) سینما را از تمام بدبینیها و تهمتها نجات میدهند و حتی از فیلم گاو ساخته داریوش مهرجویی با آن که پیش از انقلاب ساخته شده بهعنوان نمونه سینمای خوب و مورد نظر انقلاب اسلامی نام میبرند. همین مشروعیت در بالاترین سطح باعث میشود سینما پوستاندازی کند و عناصر سینمای پیش از انقلاب موسوم به فیلمفارسی حذف شوند و جالب اینجاست بسیاری از سینماگرانی که خود از خانوادههایی مذهبی و سنتی هستند با سینمای جدید همراه میشوند؛ سینمایی که به فاصلهای کوتاه باید از جوانهایی بگوید که در جبههها دلاورانه میجنگند و هیچ ادعایی ندارند و بسیاری از آنها حتی فرصت نمیکنند قصه شجاعانه خود را بر پرده سینما ببینند و سهمشان از سینما همان حاجی و سیدهای درون فیلمهاست.

سینمای ایران در همان آغازین سالهای دهه 60 و به فاصله چهارسال پس از پیروزی انقلاب جشنوارهای را بنا میکند که نام فجر روی آن نهاده میشود؛ جشنوارهای که تا همین امروز هم نماد سینمای ایران و ویترینی برای فیلمهایی است که قرار است یک سال آینده اکران شوند و فجر در حقیقت بهانهای برای گردهمایی تمام علاقهمندان به سینماست.

دولتی یا غیردولتی؟ مساله این است!

سینمای ایران همواره از دولتی بودن منابع و تصمیمگیریها رنج میبرد. در تمام این سالها دولت بهعنوان متولی امور فرهنگی کشور نتوانسته برون سپاری و اجرای اصل 44 قانون اساسی را در حوزه سینما انجام دهد؛ نکتهای که در همه حوزههای صنعتی، هنری و اقتصادی میتواند به رقابت و افزایش کیفیت منتهی شود. سینمای ایران البته در میانههای دهه 70 و پس از تغییر مدیریتها خیز بلندی برای حرکت به سوی خصوصی شدن برمیدارد اما هرگز تصمیمگیریها و اختیارات کلان از دست دولت خارج نمیشود و همین نکته باعث شده در بسیاری از ارکان خود به دولت مانند یک قیم احتیاج داشته باشد. از سوی دیگر اقتصاد سینما و هنر هرگز در ایران به شکل جدی مورد بحث و تحلیل قرار نگرفته و عملا سرمایهگذار بسیاری از فیلمهای به اصطلاح بیگ پروداکشن وزارتخانههای دولتی هستند. این نکته یک آسیب جدی در بر دارد. این که با این روش فروش و بازگشت سرمایه عملا بی معنی میشود و به همین دلیل پولهای حاصل از بودجه عمومی کشور برای فیلمهایی هزینه میشوند که حداقل بازگشت سرمایه را ندارند.

سینمای ایران البته در تمام این سالها با داشتن خانه سینما، جشن خانه سینما و جشنها و سندیکاهای زیرمجموعه خانه سعی دارد از دولتی بودن ارکانش بکاهد، اما متاسفانه به دلیل نداشتن قاعده و قانون مشخص برای سرمایهگذاری بخش خصوصی، هر تازهوارد متمولی میتواند به یکباره وارد سرمایهگذاری در این حوزه شود و بناگاه با دستگیری یا ورشکستگی این به اصطلاح سرمایهگذار چندین فیلم سرنوشت نامعلومی پیدا میکنند و تاسفآورتر این که بعدا مشخص میشود این سرمایهگذاران، ریالی از اندوختهها و سرمایههای شخصی خود را وارد سینما نکردهاند و همه پولها متعلق به نهادهای عمومی و پول مردم ایران است. پولی که باید برای توسعه در حوزههای مختلف هزینه شود ناگهان از یک پروژه سینمایی صوری سر در میآورد و اولین و جدیترین آسیب هم به خود سینما وارد میشود. نمونه واضح و مشخص آن مراسم امسال جشن خانه سینماست که یکی دو روز قبل از برگزاری با حاشیههایی همراه میشود؛ حاشیههایی از جنس همین سرمایههای با منبع نامعلوم، اما در نهایت چیزی که باقی میماند فیلمهایی هستند که مورد ستایش قرار میگیرند، فیلمهایی که در همین صفحه به آنها پرداختهایم و میشد حدس زد این آثار مورد توجه اهالی رسانه قرار خواهد گرفت.

برای اعتلای سینما

سینماگر ایرانی در راه اعتلای سینمای ایران زحمات بسیاری کشیده است. از روحانگیز سامینژاد، بازیگر دختر لر، ساخته عبدالحسین سپنتا ـ اولین فیلم ناطق ایرانی ـ تا آدمهایی که جانشان را سر صحنه از دست میدهند یا عمرشان را در راه این عشق ابدی میگذارند. سینمای ایران نیروهای شریفی دارد که بسیاری از آنها نام و نشانی در حد چهرهها و سوپراستارها ندارند، آدمهایی که شرافتمندانه و بدون کوچکترین امنیت شغلی در این حوزه کار میکنند و از حداقلها محرومند، آدمهایی که بسیاری از آنها در غربت و تنهایی میمیرند و در نهایت سهمشان یک تشییع ساده از مقابل خانه سینما هم نیست. سینما شغل و حرفهای شریف است، چرا که مردم با اختیار آن را انتخاب میکنند و کالایی است که میتواند لحظات خوبی برای همه آدمها در سنین مختلف بسازد و برخلاف تصور عموم وضعیت مالی بسیاری از سینماگرانی که پشت دوربین و در سرما و گرما کار میکنند، اصلا خوب نیست و باید حساب آنها را از تعداد محدودی از کسانی که درآمدهای بالا دارند سوا کرد. روز ملی سینما متعلق به همین گمنامهایی است که سهمشان از سینما عشق و تنهایی است؛ عشق به هنری که در تمام طول حیاتش در ایران ناملایمات بسیاری دید، اما ایستاد تا این هنر در ایران زنده بماند. هنری که بارها برای ایران افتخار آفریده و نام ایران را در جهان پرآوازه کرده است. سینمایی که مظلوم است و این روزها به غیر از گونه کمدی، سایر گونههایش بسختی نفس میکشند. سینمایی که هنوز هم در مقایسه با بسیاری از تفریحات دیگر ارزانتر و قابل دسترستر است و ایکاش روزی برسد که همه شهرهای ایران، سینما و همه سینماگران بیمه و بازنشستگی داشته باشند. روز ملی سینما گرامی باد.

بهرنگ ملک محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها