نخواستیم فیلسوفانه حرف بزنیم!

کجا گفت‌وگو کنیم؟ چرا گفت‌وگو کنیم؟ با چه کسی گفت‌وگو کنیم؟ اینها از جملاتی‌اند که این روزها روی بیلبوردها یا همان تابلوهای تبلیغاتی بزرگ شهر جا خوش کرده‌اند و اگر در یکی از خیابان‌های پرتردد رفت و آمد کرده باشید، حتما چشمتان به یکی‌شان خورده است. جمله‌هایی که با طرح‌های نه چندان چشم‌نواز خودنمایی می‌کنند. بعضی هم عقیده دارند توی ذوق بیننده می‌زنند.
کد خبر: ۱۱۵۷۹۷۱
نخواستیم فیلسوفانه حرف بزنیم!

سازمان زیباسازی شهرداری تاکنون اقدامات مختلف و جالب توجهی را در حوزه بیلبوردهای شهری انجام داده است، طرحهایی مثل نگارخانهای به وسعت یک شهر یا بیلبوردهای که رنگ و بوی نوروزی داشتند و با کیفیتشان خودنمایی کرده و نگاه هر بینندهای را جلب میکردند. اما این روزها طرحهایی روی تابلوهای غول پیکر شهری نشستهاند که در نگاه اول تعجب و بعضا خنده را به لب بیننده میآورد.

رضا رشیدپور مجری تلویزیون هم در برنامه «حالا خورشید» شبکه دو با اشاره به طرحهای این بیلبوردها گفته بود این طرحها تاریخ گرافیک را به دو قسمت تقسیم کردهاند. حاشیهها و کیفیت این طرحها باعث شد برای صحبت و گفتوگو دربارهشان سراغ سید مجتبی موسوی، معاون فرهنگی و هنری شهری سازمان زیباسازی تهران برویم.

آقای موسوی بعد از اجرا و نمایش این طرحها صحبتهای مختلفی پیرامون کیفیت آنها مطرح شد، اگر موافق باشید ابتدا بگویید این طرحها با چه ملاک و معیاری برای نمایش در سطح شهر روی بیلبوردها رفت؟

به مناسبت روز جهانی گفتوگو ما پیشنهادهایی مبنی بر پرداخت به این مقوله را داشتیم، موضوعی که امروز در تعامل انسانها با یکدیگر به عنوان یک ضرورت مطرح است و بسیاری از مسائل و مشکلات هم به دلیل عدم شکلگیری همین گفتوگو بین افراد است، به همین دلیل برای یادآوری ضرورت گفتوگو این کمپین شکل گرفت و بهانه آن نیز همان روزی است که به این نام در تقویم ثبت شده است.

در کنار اهمیت موضوع گفتوگو، مسالهای که الان درباره این بیلبوردها مطرح شده، سطح کیفی است که چه از نظر گرافیک و چه از نظر ادبیات آن چندان جالب توجه نیست و شاید به عقیده برخی صاحب نظران در شأن نمایش عمومی نیستند ...

مسالهای که وجود دارد این است که به هر مقولهای از جهات مختلفی میتوان پرداخت، نگاههای گوناگونی که هم از نظر ادبیات و زبانی که آن مطلب را میرساند وجود دارد و هم درباره شیوه گرافیک و طرح آن که چندین روش دارد. درباره این رویداد هم فضای
انتخاب شده سلیقه گروهی است که طراح این کار بوده و مسئولیت آن را به عهده گرفتهاند. در این گروه علاوه بر گرافیستها، روانشناس و جامعهشناس هم حضور داشتند. ما حتی بعد از اجرای این طرح نظرسنجی انجام دادیم که دیدگاههای مختلفی را مطرح کرده بودند و در خیلی از آنها اهمیت پرداخت به بحث گفتوگو مدنظر قرار گرفته بود. با این حال خود من هم قبول دارم که انتقاداتی درباره این طرحها وجود دارد ولی بازهم برخیها آن را تائید کردهاند و رنگها و قالب کار را به فضای کمیک استریپ شبیه دانستند، این یعنی
هر دو نظر موافق و مخالف وجود دارد و ما هم در تقریبا دو جلسه شورای فرهنگی دربارهاش مفصل صحبت کردیم. در این شورا هم نظرات متفاوت و مختلفی وجود داشت. اما در مجموع آنچه برداشت کردیم شامل نظرات بسیار متنوعی بود که هم منتقد جدی داشت و هم موافق.

این گروه چطور انتخاب شدند؟ سازمان زیباسازی مسئولیت آن را به عهده دارد. درست است؟

بله، این گروه شامل هنرمندانی هستند که به صورت آزاد فعالیتهایی را در این حوزه دارند و از سوی شهرداری این کار به آنها سپرده شد.

بیان موجود در این تابلوها هم جزو موارد تأملبرانگیزی است که انتقادات زیادی را به همراه داشته...

در این باره هم اغلب کسانی که انتقاد دارند آن را مطرح میکنند و صدای موافقان کمتر به گوش میرسد. با این وجود براساس نظرسنجی که به آن اشاره شد، در این باره نیز هم موافق وجود داشت و هم مخالف، البته عمده نقدهایی که شکل گرفته نیز به جامعه تخصصی برمی گردد، یعنی هنرمندان گرافیست ما سلایق مختلفی داشتند و چون تضارب آرا زیاد بود ما آن نظر سنجی را که اشاره شد شکل دادیم، اتفاقی نشان میداد کار دیده شده است و تقریبا همه موضوع را تائید کردند و انتقادشان روی همان ادبیات و بعضا گرافیک کارها بود.

این نظرسنجی را چطور انجام دادید؟ و با چه جامعه آماری؟

یک موسسه نظرسنجی وابسته به جهاد دانشگاهی این نظرسنجی را ترتیب داد، مرکزی که در این فضا تجربه دارد.

شما از دیده شدن کارها گفتید، اما این تابلوها به دلیل نصب در فضاهای پرترددی که جلوی چشم هستند خواه ناخواه دیده میشوند، در واقع این موضوع را نمیتوان تنها منوط به خوب بودن کارها دانست...

بله، این درست است که تابلوها جلوی چشم مردم هستند، اما آنها همیشه همه چیز را نمیبینند و تنها ممکن است به آن نگاه کنند
نه آنکه در ذهنشان بماند. منظور از دیده شدن هم توجه کردن به آنهاست. برای این اتفاق هم ابتدا باید روشی را داشته باشیم که ابتدا اثر را ببینند و بعد پیام آن را درک کنند و این قدمی برای همان دیده شدن بود.

اما همین پیامها هم در سطحی که از آن گفتید، برای خودرو یا خیلی از افرادی که در لحظه از جلو این بیلبوردها میگذرند، قابل درک نیست...

این هم یک نگاه و نقد است، من هم آن را نفی نمیکنم و الان هم درباره همان موضوع در حال گفتوگو هستیم، اتفاقی که بر همین اساس میتوانم بگویم تأثیر خودش را گذاشته که این فرصت را برای شما و من نوعی فراهم کرده و بعد هم مردم آن را میخوانند. من نیز این موضوع را که میشود از ادبیات فاخرتر، تأثیرگذارتر و گرافیک بهتری استفاده کرد، رد نمیکنم، حتما همین طور است و در این باره جای بحثی وجود ندارد، اما صحبت من این است که این طرح با همه محاسن و معایبش قرار بوده پیام فرهنگی را به مردم بدهد و یادآوری کند که اگر با هم گفتوگو کنیم بسیاری از مشکلاتمان حل میشود و دستاوردهای مثبتی خواهد داشت و ادبیات و طراحی بهتر به درک این موضوع کمک بیشتری میکند. به عقیده من وقتی ده بیلبورد در مسیر هر شهروندی باشد، شاید با دیدن اولی تعجب کند، بار دوم از ادبیات آن انتقاد کند اما وقتی به دهمی رسید، مخاطب از ظاهر و شکل فاصله گرفته و به محتوا توجه میکند، حال اگر این تأثیر برای چند نفر هم ایجاد شود، اتفاق خوبی است.

و در آخر با توجه به همان نظرسنجیها و صحبتهای صورت گرفته، برای ارتقاء این طرحها برنامهای دارید و اصلأ قرار است چنین فعالیتهایی ادامه داشته باشد؟

بله، من فکر میکنم اگر در آینده بازهم به این موضوع یعنی بحث گفتوگو با تجربهای که کسب کردیم بپردازیم، قطعأ نتایج خوبی میگیریم. به هر شکل سازمان زیباسازی تا الان کارهای زیادی را انجام داده که در آن از نظر گرافیک و ادبیات کارهای خوب، متوسط و ضعیف وجود داشته، برای این موضوع هم با همه معایب و محاسنش میتوانیم به عنوان یک موضوع ضروری که نیاز امروز جامعه است به آن نگاه کنیم و ضمن انتظاری که داریم،
باید تلاش کنیم با توجه به نقدهایی که
وجود داشته آن را با کیفیت بیشتری
ارائه دهیم.

سنگین نباشیم!

در هر حال این جملات هم نوعی یادآوری بودند، همیشه که نباید به صورت ثقیل و فیلسوفانه یک پیام را انتقال داد. در اینجا همان بحث تضارب آرا که گفتم پیش میآید. گاهی ممکن است شما یک یادآوری خیلی معمولی کنید و حتی اگر یک درصد هم از آن تأثیر بگیرند، این یک موفقیت خواهد بود. زمانی که مثلا ما میگوییم کجا گفتوگو کنیم و چند کلیدواژه میآید که اتوبوس، مترو، کافی شاپ و... یعنی برای گفتوگو حتما لازم نیست مقدمه عجیب و غریبی فراهم شود و در همان مسیر کوتاه هم میتوانیم گفتوگو کنیم. در واقع لزوما برای آن که روی مخاطب تأثیر بگذاریم لازم نیست خیلی پیچیده عمل کنیم.

فاطمه شهدوست

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها