گفت‌وگو با علیرضا حیدری؛ کشتی‌گیر

قلدرترین حریف؛ اول زندگی بعد «کورتا نیدزه»

به‌رغم ماه تولدش که اسفند است برخوردی داغ و شهریوری دارد. زاده ملایر است. قطعا نیازی نیست برایتان بگویم با علیرضا حیدری کشتی‌گیر آزاد 85 کیلوی ایران گفت‌وگو کرده‌ام.
کد خبر: ۱۱۵۵۵۹۰

مطمئنم عکسش را که توی صفحه دیدهاید همه خاطراتتان از این پهلوان غیور در ذهنتان زنده شده است. شروع حرکت قطار افتخاراتش سال 1998 بود: در مسابقات جهانی تهران تمام حریفانش را شکست داد و به مدال طلا رسید. سختترین کشتی او در آن مسابقات مربوط به دور نیمهنهایی مقابل یوئل رومرو کوبایی بود که پس از شکست این حریف سرسخت کوبایی در فینال مقابل ماگومد ابراهیموف کشتیگیر آذربایجانیالاصل، تیم ملی مقدونیه به پیروزی رسید. پهلوان در همین سال نیز در بازیهای آسیایی بانکوک بدون هیچ مشکلی به مدال طلا رسید. مدال برنز المپیک ۲۰۰۴ آتن، یک مدال طلا، سه نقره و یک برنز قهرمانی جهان، سه مدال طلای بازیهای آسیایی و چهار طلا و یک برنز قهرمانی آسیا هم مدالهایی است که هر چند وقت یک بار توی خانه علیرضای قصه ما گردگیری میشوند روزی که با هم نشستیم به گفتوگو فکر نمیکردم من شاعر بتوانم با یک کشتیگیر نقطه مشترکی برای حرف زدن پیدا کنم. تواضع و مهربانی پهلوان گفتوگوی ما این مجلس را نقل و نبات کرد.

نام و نام خانوادگی؟

علیرضا حیدری

محله زندگی؟

زعفرانیه

تحصیلات؟

فوقلیسانس حقوق و تربیت بدنی

اولین دعوای کودکی؟

یادم نیست دقیقا

بدترین نمره امتحانی تا الان؟

دبیرستان که به اجبار تجربی خواندم لج کردم همه درسها را تجدید شدم حتی تربیت بدنی.

کشتی هم زمین خاکی دارد؟

بله هر رشتهای تلاش و کوشش میخواهد.

اولین دو بندهای که پوشیدی چه رنگی بود؟ کدام باشگاه؟

یادم نیست، ولی باشگاه شهرداری مهر شهر کرج بود.

روزی که گوشت شکست؟

یادش به خیر یک موقعی شکستن گوش کلاس داشت و بعضیها هم عمدا میشکستند البته بماند که خیلی درد داشت

اولین حقوقات از کشتی؟

یادم نیست دقیقا ولی مبلغش کم بود همان موقع هم حقوقم را دادم به بچههای تیم.

شغل الانات؟

چندجایی مشغولم، معدن دارم، ساخت و ساز هم هست، تجارت هم میکنم.

سختترین حریف دوران کشتی؟

سختترین حریفم در حال حاضر زندگی است ولی هر دورهای در کشتی یک حریف سرسخت داشتهام.

کشتیگیر بودن سختتر است یا پدر بودن؟

شاید به خاطر خودخواهی که دارم کشتی گیر بودن خیلی سخت تر است.

تکیه کلام داری؟

در مقاطع مختلف فرق میکند ولی الان را دقت نکردهام.

چیزی که خیلی عصبانیات میکند؟

وقتی کسی از اعتمادم سوءاستفاده کند.

از معروف بودنت چه سوءاستفادهای کردی؟

معروفیت کمک میکند گاهی قانون گریزی کنم.

بهترین کشتی عمرت که هر وقت بهش فکر میکنی کیف میکنی؟

معمولا کشتیهایی که از حریف کمتر بودم و شکستش دادم خیلی مرورش لذتبخش است.

مثلا در روسیه کوراماگمادف را بردم. در شرایطی که شش ماه حتی تمرین هم نکرده بودم و وزن پایینتری داشتم خیلی خوشحال شدم که مسابقه را بردم.

تصمیم درست یعنی چی؟

یعنی شناخت موقعیت و امکانات خودت و ایجاد تعادل بین این دو برای پیشرفت و گذشتن از گردنه.

آخرین کتابی که خواندی؟

کتاب زیاد خواندهام. فلسفه و دین و آیینهای شرقی را زیاد میخوانم. آخرین کتابی که خواندم از موراکامی در مورد دوی 42 کیلومتر بود که حس خیلی خوبی به من داد. روایتش اینگونه بود که از درون روح یک نفر به دنیا نگاه شده بود. خیلی چسبید.بعد از کتاب دوست داشتم بروم 42 کیلومتر بدوم، 35 کیلومتر دویدم البته جهت اطلاع.

گویا سرکی هم به سینما زدید؟

بله. نقش یک قهرمان کشتی بود که دچار اتفاقاتی شد که ممکن است برای هر کسی بیفتد.

تفاوت سینما و کشتی؟

خیلی شبیه هستند، هر دو زحمت میخواهد، نظم میخواهد، شایستگی بر اساس دانستهها و داشتهها میخواهد. موفقیت هرکسی حقش است ولی حق را در دنیا به زور باید بگیری، نمیآیند دو دستی تقدیمت کنند. عین کشتی باید طرف را ببری نه اینکه بروی روی تشک که طرف به تو ببازد .

بدترین ناداوری که نصیبت شد؟

بدترین ناداوری قانونی که برای یک عده اجرا میشود برای یک عده نه؛ چه در کشتی چه در زندگی، البته در زندگی مهمتر است و گاهی مسیر زندگی عوض میشود. بدترین ناداوری یعنی قانون فقط برای یک عده خاص اجرا بشود یا نشود و این ناداوری در زندگی بیشتر است تا کشتی. در کشتی شاید سال بعدش بیایی و ببری ولی یک ناداوری در زندگی تباهت میکند.

کورتانیدزه؟

الان دیگه دوستیم با هم.

دشمن بود مگر؟

نه حریف بود، حریف دشمن نیست. میجنگیدیم برای یک هدف مشترک. خیلی از مدالهایم را خراب کرد. چهارتا طلا باید میگرفتم، نگذاشت. در ورزش نمره 20 مهم است، 19 با ده فرقی ندارد. قهرمانی مهم است که نگذاشت.

در شیشه خیار شور خیلی باز کردی؟

نه خیلی اهل کار خانه نیستم.

دختر به کشتی گیر میدهی؟

شرایط زیادی در تصمیم تاثیر دارد، خودش هم باید تصمیم بگیرد، نمیتوانم الان جواب بدهم

سه آداب پهلوانی؟

سفره داری، کمک به زیردست؛ نباید زورت را به زیردستت نشان بدهی.

سختترین روز عمرت؟

نداشتم. اگر داشتم از پا درمیآمدم

شادترین لحظه زندگیات؟

شادی نسبی است و هر دورهای فرق دارد. یکدورهای مدال خوشحالت میکند، یک دورهای چیزهای دیگر.

با کشتی میشود زندگی را اداره کرد؟

نه.حتما باید یک کار اقتصادی موازی داشتهباشی وگرنه خدا رحم کند ... کنار هر رشته ورزشی باید یک کار اقتصادی کرد .

یک آرزوی بزرگ علیرضا حیدری که به آن نرسید؟

به لطف خدا به هرچه خواستم تقریبا رسیدم. سخت بوده ولی رسیدم.

یک حسرت کودکی؟

حسرتی ندارم از خدا ممنونم، چون بیشتر از روزیام به من داده.

یکی از رازهای زندگیات را برای اولین بار فاش کن؟

راز اگر گفته شود که دیگر راز نیست. چیزی ندارم (میخندد)

یک شهر ایران برای زندگی؟

نمیدانم. هرجایی که از کارهایم عقب نیفتم و فعلا تهران.

یک شهر جهان برای زندگی؟

کشورهای مدیترانهای؛ خیلی گرم و خیلی سرد نباشد.

شهید محسن حججی؟

نمیفهمم او را. در کارش ماندهام خیلی وقت است .

آقا تختی؟

اسطوره

مرحوم علی حاتمی؟

هنر.

رستم؟

قصه است.

ایران؟

خودم، چیزی که از من جدا نیست با هم عمیق گرهخوردیم. هربار روی سکو بودم و سرود جمهوری اسلامی پخش شد، بغض کردم و مست شدم.

کشتیگیرها گریه میکنند؟

بقیه را نمیدانم ولی من اتفاقا برای بالانس شدنم خیلی به آن نیاز دارم ولی نمیدانم چرا نمیتوانم.

امام رضا(ع)؟

بهشت. نه، بهشت نه! موج خیلی مثبت زلال، حس خیلی خوب. آقای خاص...

حامد عسکری – شاعر و نویسنده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها