به گزارش جامجم، نخستین اعدامی به نام حمیدرضا، مرد میانسالی است که 12 سال پیش مردی را به قتل رساند. دو برادر مقتول با گذشت 12 سال از مرگ برادرشان با حضور در دادسرای جنایی تهران خواستار اجرای حکم شدند.
ماجرای جنایتی که حمیدرضا مرتکب شده بود،ساعت یک بامداد دوازدهم فروردین سال 85 همزمان با کشف جسد مردناشناسی حوالی خیرآباد ورامین در یک کارخانه متروکه فاش شد. ماموران پلیس با حضور در آنجا با جسد مردی پتو پیچ شده مجهولالهویه روبهرو شدند.
جستوجوها ادامه داشت تا اینکه مردی با حضور در پلیس آگاهی اعلام کرد برادرش 37 روز است گمشده است. او میگفت چون برادرش معتاد بوده و چندبار به زندان افتاده گمان کرده دوباره بهخاطر اعتیادش بازداشت شده است، مراکز پلیس و زندانها را جستوجو کرده و او را پیدا نکرده است. اکنون که عکس اجساد مجهولالهویه را دیده، جسد برادرش را که در کارخانه متروکه کشف شده، شناسایی کرده است. در تحقیقات بعدی مردی به اداره پلیس آمد و خبر داد که مرد معتادی به نام حمیدرضا برایش تعریف کرده جوانی را در کارخانه متروکه کشته است.
حمیدرضا آبان سال 85 دستگیر شد و با اعتراف به جنایت گفت: معتادم و چندبار به خاطر سرقت دستگیر شدم. مقتول دوستم بود. آن شب از او خواستم موادمصرف کند که قبول نکرد و میگفت میخواهد ترک کند. با شنیدن این حرفها عصبانی شده و با برداشتن تکه آجری ضربه به سرش زدم که فوت کرد. متهم به قتل در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران حکم قصاص گرفت که این حکم در دیوان عالی کشور تائید شد.
متهم 2 بار مرگ را به چشم دیده بود
زندانی دیگر که قرار بود پای چوبه دار برود، سعید نام داشت که دی سال 91 در محله مجیدیه تهران، برسر بوق زدنهای مقتول با وی درگیرشد و او را به قتل رساند.
ماجرای این درگیری خونین در یکی از روزهای پایانی دی سال 91 رخ داد. ماموران با حضور در محل قتل مشاهده کردند درگیری میان دو پسر جوان بوده که یکی ازآنها براثر ضربه چاقویی که به سرش اصابت کرده زخمی شده است. تحقیقات محلی نشان میداد یکی از اهالی به نام سعید بر سر بوقهایی که راننده میزده با وی درگیرشده و با چاقو زخمیاش کرده و بعد متواری شده است.
پلیس در جستوجوی مرد فراری بود تا اینکه چهار روز بعد از این ماجرا معلوم شد جوان زخمی مرگ مغزی شده و والدینش شش عضو بدن او را به بیماران هدیه کردهاند. با مرگ او روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد تا اینکه مدتی بعد سعید به اتهام قتل بازداشت و بیست و ششم فروردین سال 93 پای میز محاکمه نشست.
متهم در دفاع از خود گفت: من ده سال است که معتادم و چند سالی است که شیشه مصرف میکنم و دچار توهم میشوم. آن شب در خانه بودم که متوجه صدای بوقهای ممتد یک خودروی سواری در خیابان شدم. از پنجره نگاه کردم متوجه شدم دوست قدیمیام و چند نفردیگر در خودرو نشستهاند و بوق میزنند. حال خوبی نداشتم. عصبانی شدم و با برداشتن چاقو به خیابان آمدم. مقتول، دوستش و دو دختر جوان سرنشینان خودرو بودند. از دوستم خواستم بوق نزند که دعوایمان شد. او قفل فرمان برداشت و پیاده شد. دعوایمان بالا گرفت و من در اوج عصبانیت با چاقو به سر او ضربه زدم که زخمی شد. از ترس متواری شدم و فکر نمیکردم بمیرد و گرفتار شوم. با اشتباهم خانواده ای داغدار شد. متهم در دادگاه حکم قصاص گرفت و رای صادره در شعبه 29 دیوان عالی کشور تائید شد.
قاتل اردیبهشت 94 و آبان 96 دو بار پای چوبه دار رفت اما از اولیای دم مهلت گرفت او چند روز پیش برای سومین بار پای چوبه دار رفت که این بارهم مهلت شش ماهه گرفت.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با سرپرست اداره کل روابطعمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی کشور مطرح شد
فرزاد آشوبی در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد