گفت و گو با محمد گلریز، خواننده انقلابی و ارزشی

قصه خلق یک روزه سرود «دریغا» در سوگ امام خمینی (ره)

محمد گلریز خواننده سرود «بانگ آزادی» در گفت‌وگو با جام‌جم از همکاری‌هایش با استاد حمید سبزواری می‌گوید

«بانگ آزادی» قرار بود سرود ملی شود

حالا دو سال از درگذشت مرحوم حمید سبزواری می‌گذرد. 22 خرداد و سالروز درگذشت ایشان چه ارتباطی با بانگ آزادی دارد؟! عرض می‌کنیم. عجله نکنید. اگر مشتری رادیو باشید احتمالا سرود «این بانگ آزادی‌ست» که پیش از خبر ساعت 14 رادیو پخش می‌شود را شنیده‌اید.
کد خبر: ۱۱۴۷۳۰۸
«بانگ آزادی» قرار بود سرود ملی شود

سرودی که حالا بعد از تقریبا 40 سال به خاطره مشترک چند نسل تبدیل شده و خیلی‌ها هنوز هم آن را زیر لب زمزمه می‌کنند. خواننده این سرود هم نام آشنایی دارد. محمد گلریز زمانی که در ابتدای انقلاب مشغول ضبط و خواندن این سرود بود شاید تصورش را هم نمی‎کرد بعد از 40 سال این سرود به یکی از آثار نام‌‎آشنای موسیقیایی بعد از انقلاب تبدیل شود. به بهانه سالروز درگذشت مرحوم حمید سبزواری سراغ این خواننده‌ رفتیم. کسی که بیشترین سرودها را با استفاده از اشعار مرحوم سبزواری تولید کرده و خوانده است. سابقه آشنایی گلریز با مرحوم سبزواری به پیش از انقلاب باز می‌گردد. به تعبیر خودش، او و تعدادی از دوستانش، شعارهایی که مردم می‌دادند را به مرحوم سبزواری رسانده و در نهایت هم با استفاده از این شعارها، شعر سروده شده در اختیار گلریز قرار می‌گرفت تا به سرود تبدیل شود. حالا دو سال از درگذشت مرحوم سبزواری می‌گذرد. گلریز در گفت‌وگو با جام‌‎جم به بخش‌هایی از همکاری خود با مرحوم سبزواری در آن روزها اشاره می‌کند.

به نظرم برای شروع مصاحبه شاید بهتر باشد از نحوه آشنایی و ارتباط شما با مرحوم سبزواری آغاز کنیم.

آشنایی من با استاد سبزواری از پیش از انقلاب شروع شده بود. یادم هست که چند ماه به پیروزی انقلاب مانده بود. جمعی بودیم شامل آقای راغب، استاد سبزواری، حمید شاهنگیان و حاج آقای صبحدل. این عزیزان از قبل از انقلاب برای پیروزی انقلاب فعالیت داشتند. بنده حقیر هم در خدمت این جمع بودم. آشنایی من با مرحوم سبزواری به این مقطع بازمیگردد. آشنایی ما به این صورت بود.

این جمع چه میکرد؟

از اشعار ایشان برای تولید سرود استفاده میکردیم. این را من بارها گفتهام. شعارهایی که مردم در راهپیماییها میدادند از طریق دوستان به استاد منتقل میشد. البته خودشان هم در جریان بودند. ایشان این شعارها را به صورت شعر در میآوردند. شعر «خمینی ای امام» یا «برخیزید» یا «خوشامدی امام ما تو رهبر قیام ما» یا سرود «نیایش» که با واژه الله و یا الله شروع میشود از جمله آثاری بودند که این گونه تولید شدند. احتمالا معروفترین هم همین سرود بانگ آزادی باشد. اینها مسائلی بود که قبل از امام اتفاق افتاده بود. البته سرود «خمینی ای امام» با ورود حضرت امام به ایران در همان فرودگاه در برنامه استقبال خوانده شد. اشعاری که ایشان میسرود با تمام وجود بود. انگاری که ایشان یکی از فداییان امام و انقلاب بود. البته از حق هم نگذریم واقعیت هم همین گونه بود. دربست در خدمت امام و انقلاب بود.

راجع به همین سرود «این بانگ آزادی‌ست» صحبت کنیم که خیلی‌ها هم آن را شنیده‌اند.

سرود بانگ آزادی قرار بود سرود ملی کشور شود. این پیشنهاد از طریق دست‌اندرکاران پیشنهاد شده بود ولی در نهایت به دلیل مخالفت امام(ره) کنار گذشته شد.

دلیل مخالفت امام(ره) چه بود؟

حضرت امام به دلیل اینکه عبارات «ا...اکبر خمینی رهبر» در این سرود ذکر شده بود با آن مخالفت کردند. البته این را هم بگویم که قرار بود قسمتی از این سرود به عنوان سرود ملی ایران انتخاب و خوانده شود ولی خب بعد از اینکه امام نظرشان را دادن و با آن مخالفت کردند این گزینه کنار رفت و حذف شد. با این حال این سرود تبدیل به پیام انقلاب شد و تا همین امروز هم خیلیها آن را شنیده و زمزمه میکنند.

هنوز هم از رادیو پخش می‌شود...

بله! حدود 40 سال است که از رادیو پخش می‌شود و هنوز هم در حال پخش است. جالب این‌که پیش از خبر ساعت 14 رادیو و در داخل برنامه‌ای قرار گرفته که با پیام و کلام امام(ره) هم همراه شده است.

هنوز برای خودتان تازگی دارد؟

بله! من خودم هر موقع توفیق شنیدن این سرود را پیدا می‌کنم، صدای رادیو را بلند می‌کنم. شاید باور نکنید ولی همین طور اشکم جاری می‌شود... اشک شوق. یاد خاطراتی می‌افتم که با استاد داشتیم. این سرودها اکثرا در رادیو ضبط شده است. بعضی‌ها در استودیو شماره 8 رادیو در میدان ارگ که البته الان به نام میدان 15 خرداد نامگذاری شده است و رادیو تهران هم در این مکان قرار دارد. اکثر این سرودها آنجا ضبط شده است. بعضی هم در استودیوهای بیرون ضبط می‌کردیم.

خاطراتی هم از ضبط این سرودها دارید؟

آن زمان هرچند انقلاب شده بود اما هنوز تثبیت نشده بود. مثلا در راهروهای استودیو خون ریخته بود و در و دیوار کثیف و نامرتب بود. در و پنجره‌ها شکسته بود. بچه‌ها آمدند و با یک حرکت انقلابی آنجا را سرپا و مرتب کردند و تحویل ما دادند. ما هم این سرودها را آنجا ضبط کردیم و کارهایمان را آنجا انجام می‌دادیم.

بازخوردی از همین سرود یا دیگر سرودهایی که با اشعار مرحوم سبزواری اجرا کردید دارید؟

درباره «بانگ آزادی» رهبر انقلاب تعبیر جالبی به کار برده‌اند. همین چند وقت قبل رهبری در جلسه‌ای در محفل شعرا بودند و گفتند که برای من نقل کرده‌اند که کاسبی در سنندج اقلامی را می‌فروخته. همین طور که اقلامش را به فروش می‌رسانده سرود این بانگ آزادی را هم می‌خوانده و مشتری جلب می‌کرده است. ایشان این مثال را زده و بعد رو به شعرا کرده و فرموده‌اند که شعر باید این طور سراییده شود و جوری باشد که مردم آن را زمزمه کنند. یک سال قبل از فوت استاد سبزواری هم ایشان در محضر رهبری بودند و شعری خوانده بودند که مورد اقبال قرار گرفته بوده. رهبری تشکر کرده و فرموده بودند می‌شود در دهه نهم زندگی هم شعری جوانانه سرود و آن را جوانانه خواند. استاد سبزواری فردی بودند مخلص که خالصانه خودشان را برای انقلاب خرج کردند. من سفرهای زیادی با ایشان رفته و خاطرات زیادی دارم. فرد بی‌ادعایی بودند. خیلی هم مظلوم بودند. فقط برای خدا و انقلاب و مردم شعر می‌سرایید.

آقای محمد گلریز در حال حاضر چه می‌کند و مشغول چه فعالیتی است؟

(خنده) الان که فعلا بازنشسته شده‌ایم ولی خب دل خونی داریم از موسیقی‌هایی که اسمش را گذاشته‌ام موسیقی اجق وجق. اتفاقا مدتی قبل در مراسمی که برای تجلیل از من برگزار کرده بودند این گلایه را به آقای علی‌عسکری رئیس صدا و سیما هم کردم. به ایشان گفتم خواهش می‌کنم مقداری برای سرودهای انقلابی بها قائل شوید که این نه حرف من بلکه حرف و خواسته رهبری هم هست. ما نباید فراموش کنیم که واقعا در معرض جنگ نرم قرار گرفته‌ایم. وضعیت موسیقی هم از جمله موسیقی‌هایی که ذکر کردم از این قاعده مستثنا نیست و متاسفانه بعضی از اینها از رادیو و تلویزیون هم پخش می‌شوند. موسیقی و آواز اگر با اشعار خوب باشد و به درد مردم بخورد خوب است. من خودم بعضی از این موسیقی‌ها را که می‌شنوم متاسف می‌شوم. این را به عنوان کسی می‌گویم که خانواده‌اش اهل هنر و آواز بوده‌اند. موسیقی سنتی و ملی ما قدمت زیادی دارد و هنوز هم بسیاری از مردم اینها را گوش و زمزمه می‌کنند. مسئولان فرهنگی ما نباید بازی بخورند. البته این را هم بگویم که من مخالف موسیقی پاپ نیستم ولی این را هم باید گفت که بعضا چیزهایی که به این اسم و نام پخش و منتشر می‌شود عموما اینگونه نیست وگرنه قطعه موسیقی پاپ هم هست که می‌تواند به درد مردم بخورد و مفید باشد. شما تاملی روی بعضی از همین موسیقی‌هایی که شرح‌شان رفت بکنید. اشعاری سطحی با ریتم‌های شش و هشت. وقتی ذائقه را این شکلی کردیم و از آن طرف هم موسیقی خوب نداریم و نمی‌شنویم خب جوانان ما چه تقصیری دارند. این می‌شود که می‌روید و می‌ببینید توی ماشین‌هایشان چه چیزهایی گوش می‌دهند. مگر موسیقی ملی ما چه اشکالی دارد. به جای این قبیل موسیقی‌ها باید موسیقی‌های ملی و سنتی و نواحی و آن نوع از دیگر موسیقی‌هایی مورد حمایت و زیر پر و بال قرار گیرند که مفید باشند و دردی از مردم را دمان کنند

کار خانهموزه و خانه پدری استاد به کجا رسید؟

محسن ممتحن، فرزند ارشد مرحوم سبزواری است. او درباره وضعیت خانهموزه حمید سبزواری و خانه پدری ایشان در شهرستان سبزوار به جامجم میگوید: خانهموزه استاد سبزواری، ساختمانی در نزدیکی محل دفن ایشان بود که قبلا خانه فرهنگ بود. پیشنهاده شده بود که آن را به صورت خانهموزه دربیاوند. ما هم یک سری از لوازم پدر، کتابها، کتابخانه و جوایزی که به ایشان اهدا شده بود را در اختیارشان گذاشتیم تا آن مکان را به صورت موزه بسازند. هنوز کار خاصی انجام نشده است. البته این را هم بگویم که ما هم انتظاری نداریم. البته آن دوستان هم تقصیری ندارند. به هر حال در شرایط فعلی نمیشود انتظار خاصی داشت. درباره خانه پدری استاد هم با دانشگاه حکیم سبزواری قراردادی امضا کردیم و مقرر شد آنها کار بازسازی را انجام دهند. خوشبختانه در این بخش قراردادش با دانشگاه حکیم سبزواری بسته شده و ما هم این مکان را در اختیارشان گذاشتهایم و در حال پیگیری است. انشاءا... بازسازی خواهد شد و در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.

ممنون از این‌که وقت‌تان را در اختیار ما قرار دادید.

من هم از شما و همکاران‌تان تشکر می‌کنم. امیدوارم که برای مخاطبان مفید بوده باشد.

محمدصادق علیزاده
روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها