قرائتی متفاوت از دعای سحر ماه رمضان با نگاهی به ترجمه‌ها و شرح‌ها

آداب بی قراری

هر سال با حلول ماه مبارک رمضان، هنگام سحر، شیعیان دعایی را زمزمه می‌کنند که بسیار ساده و درعین حال عمیق و گرانسنگ است اما همین دعا در ترجمه‌های مرسوم دچار اشکالاتی شده که به نظر می‌رسد از اهداف اولیه‌اش فاصله گرفته باشد. زیرا در غالب ترجمه‌ها و شروح موجود این‌طور توضیح داده می‌شود که در این دعا، شخص نیازمند، ابتدا خداوند بی‌نیاز را به مجموعه‌ای از اسما و صفات او «سوگند» می‌دهد و در پایان خواسته خود را [که در متن دعا به آن هیچ اشاره‌ای نمی‌شود] طلب می‌کند.
کد خبر: ۱۱۴۵۴۸۳
آداب بی قراری

حال آنکه به سبک و سیاق بقیه ادعیه باید به صورتی کاملا آشکار و صریح در متن دعا مطرح گردد. اینجاست که به نظر میرسد اشکالی اساسی رخ داده باشد و به صورتی عمدی یا غیرعمدی محتوای اصلی دعا دچار نوعی تحریف شده باشد . چرا ؟ شاید به این دلیل که در این دعا فرد نیایشگر خواستههایی بلند را مطرح میکند و به تصور مترجمان و شارحان چنین خواستههایی در حد و اندازههای یک بشر معمولی نبوده و نباید مطرح میشده است. حال آنکه در این دعا سطح خواستهها آنچنان فرا میرود که از مسائل جانبی و حاشیهای مثل طلب روزی یا ادای دین یا پناهندگی و نجات از غربت فاصله میگیرد و در عوض چیزهای مهمتری درخواست میشود که تقریبا در صفات خداوند تجلی پیدا میکند. یعنی درخواست زیبایی، کمال، قدرت، علم، بلندی، عزت و غیره. در واقع این دعا بهعمد بر یکسری ویژگیها و صفاتی تاکید میکند که یک بنده به حکم همان «تخلقوا باخلاقالله» باید در فکر اکتساب شان باشد. در این دعا بندهای تصور میشود که به صراحت از معبودش میخواهد او را از همان صفات و ویژگیهایی برخوردار کند که به صورت جامعتر و فراگیرتر در خود اوست. به عبارتی دیگر، امام پنجم که آموزگار این دعا بوده، انسان را در جایگاهی مینشاند تا به عمد به جای مطرح کردن آن خواهشهای روزمره و سطح پایین، خواهشهای متعالی و مهمتری را از معبود خود طلب کند.

برای مثال در دعا میخوانیم «اللهم انی اسئلک من قدرتک...» و مترجم یا شارح نوشته است: «خداوندا از تو درخواست میکنم به حق قدرتت....». در حالی که ترجمه درست عبارت باید این باشد که: «خدایا من قدرتت را میخواهم.... یا زیباییات را یا...،» یعنی خواسته فرد نیایشگر کاملا مشخص شده و بصراحت هرچه تمامتر بیان میگردد. ظاهرا در ترجمههای موجود، کلمه «مِن» که نوعی حرف جر است، بهطور شگفتآوری به قَسَم معنا شده است. یعنی به جای اینکه ترجمه شود « فلان چیز را میخواهم» ترجمه شده است «به فلان چیز قسم» که میخواهم. چه چیزی را میخواهی؟ پاسخی وجود ندارد. البته در ادامه هر بند از دعا داریم که میفرماید: «اللهم انی اسئلک بنورک کله» و بهدرستی اینجا حرف (ب) معنای قَسَم میدهد. اما این در فراز دوم دعاست نه فراز نخست که در آنجا از کلمه « مِن » استفاده شده بود .

در دعای سحر، هربندی سه فراز دارد: در فراز نخست، نیایشکننده چیزی را میخواهد، در فراز دوم با یک توضیح این خواسته را که یکی از صفات خداوندی است توصیف میشود و در فراز سوم بار دیگر این خواسته با ذکر یک قَسَم مورد تاکید قرار میگیرد. این برداشتی طبیعی است و در سایر ادعیه نیز میتوان نمونههایش را مشاهده کرد. برای مثال در دعایی میخوانیم: «اللهم انی اسئلک صبراً جمیلاً» یعنی خدایا من از تو صبری نیکو را درخواست میکنم که بدون قسم و هیچ حرف اضافهای است. در دعای سحر نیز ابتدا به همین سبک و سیاق خواهشی بیان میشود. برای مثال میخوانیم «اللهم انی اسئلک من جمالک باجمله و کل جمالک جمیل اللهم انی اسئلک بجمالک کله» در ترجمههای موجود آمده است: «خداوندا همانا از تو درخواست میکنم به زیباترین [در بعضی ترجمهها به حق زیباترین] مراتب زیباییات، در حالی که همه مراتب زیبایی تو زیباست. خداوندا از تو درخواست میکنم به همه مراتب زیباییات» . ملاحظه میشود که در هر دو بخش مترجمان معنای کلمات «مِن» و «بِ» را یکی گرفته و هر دو بخش را بهصورت قَسَم ترجمه کردهاند. حال آنکه به نظر میرسد ترجمه درستتر دعا این باشد که «خدایا من زیباترین زیباییهایت را میخواهم، گرچه همه مراتب زیبایی تو زیبا ست . [پس]خدایا به همه زیباییات سوگند، از تو میخواهم». دراینجا هم خواست نیایشگر معلوم میشود «زیبا شدن» و هم اینکه بر این درخواست اصرار و تاکید شده است. همین سبک در سایر بندها نیز تکرار میشود و فقط به جای کلماتی مانند «جمال» یا «جلال» صفات دیگری مانند: قدرت، عظمت، علم، اقتدار، نور، کمال، رحمت، عزت، شرف، گفتار، ملکوت، آیات و... جایگزین میگردد که در واقع هر کدام نشانگر یکی از ویژگیهای ممتاز خداوند تبارک و تعالی است.

به این ترتیب دعای سحر در واقع انسان را در جایگاهی مینشاند که «خواستههای بلندی» پیدا میکند و حتی میشود گفت به شدت «بلند پرواز» میشود. انسانی که میخواهد زیبا، قدرتمند و با عظمت و اقتدار باشد. میخواهد خود را از این حقارت و پستیهای کوچک برهاند و همان چیزهایی را طلب کند که معبودش سرچشمه آنهاست. طبیعی است چنین انسانی دیگر در زندگی روزمره تن به تحقیر و ستم و در یوزگی نمیدهد. بندهای که علم را طلب میکند، نمیتواند تسلیم «جهل» شود یا کسی که هرشب «عزت» را طلب میکند نمیتواند«ذلت» را بپذیرد و قس علیهذا. اما متاسفانه ترجمههای رایج با خنثی کردن این معنا چنین احساسی را در فرد نیایشگر برنمیانگیزانند.

محمدعلی عسگری
روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها