بعد از مدتی خودش اجرای برنامه را به عهده گرفت و نامش بر سر زبانها افتاد نه تنها به دلیل اجرای برنامه پایش بلکه بیشتر به این دلیل که به یک آدم موفق در زمینه فعالیتهای اقتصادی تبدیل شده بود. حالا او که زمانی خبرنگار حوزه اقتصادی روزنامهها بود به کارآفرین موفقی تبدیل شده که به عنوان مشاوره اقتصادی با پروژهها و افراد مختلف همکاری میکند.
سراغ او رفتم تا درباره چگونگی حمایت از کالای ایرانی که شعار سال است، گفتگو کنم، اما اسفندیاری به عنوان کارآفرین جوان به نکاتی اشاره کرده که خواندنش برای شما هم حتما جذاب است.
اجرای برنامه اقتصادی پایش را به عهده دارید و یکی از گزینههایی هستید که میتوان این سوال را از شما پرسید که رسانهها چگونه میتوانند شعار سال و حمایت از کالای ایرانی را ترویج و تبیین کنند؟
به نظرم اولین کاری که رسانهها باید انجام دهند، این است که برای مردم تشریح کنند اصل موضوع چیست! چون الان بیشتر مردم میگویند کالاهای ایرانی بیکیفیت است و کارخانهدارها کلاهبردارند و اگر جنس ایرانی بخریم، ضرر میکنیم و... در برخی مواقع این گفتهها درست است اما کالاهای خوب ایرانی هم کم نیست اما مردم به خاطر چشم و همچشمی و به اصطلاح پز دادن به دیگران، جنس خارجی میخرند؛ مثلا ظروف چینی ایرانی خیلی باکیفیت است اما بعضیها ظروف ایتالیایی یا آلمانی میخرند که به دیگران پزش را بدهند و ثابت کنند از دیگران بهتر هستند. اما واقعیت این است ما فقط در مواقعی باید جنس خارجی بخریم که اصلا ایرانیاش وجود ندارد! قدیمترها مردم از اقوام و اطرافیان خود خرید میکردند تا سود و منفعت به آنها برسد و خاندان، منطقه، شهر یا روستای خودشان آباد شود اما اکنون این توجه میان مردم ضعیف شده و دقت نمیکنند وقتی جنس ایرانی میخرند برای هموطن خود ایجاد اشتغال میکنند. وقتی با خرید کالا از کارآفرین حمایت نکنیم، بیکاری زیاد میشود و آسیبهای این معضل دامن خود ما را میگیرد. به نظرم این غفلت به کمبود سرمایه اجتماعی ربط دارد، ما بیشتر به منفعت خودمان فکر میکنیم، متاسفانه این فکر غالب افراد است که میگویند زندگی من خوب باشد، کار من راه بیفتد و... بقیه به من ربطی ندارند! نگران اطرافیان، شهر و کشورمان نیستیم.
یعنی همیاری در ما ضعیف است و سود جمع دغدغهمان نیست؟
بله! این را میتوان در بد رانندگی کردن، عدم توجه به نوبت دیگران، پارک دوبله ایجاد ترافیک و... هم دید؛ در واقع برایمان مهم نیست دیگران را به دردسر بیندازیم، مهم این است کار خودمان راه بیفتد! در حمایت از کالای ایرانی هم دقیقا همینگونه است، این که با خرید کالای ایرانی ایجاد اشتغال میکنیم، دغدغهمان نیست! نکته دیگر این است که متوجه نیستیم وقتی چرخه اقتصاد بچرخد نفعاش به خود ما برمیگردد. وقتی همشهری و هموطن من پولدارتر میشود، او سرمایهاش را باز هم در همین کشور خرج میکند و سطح رفاه عموم مردم بالاتر میرود چون او مالیات بیشتری پرداخت خواهد کرد و با آن سطح رفاه عمومی ارتقا پیدا میکند.
این سابقه ذهنی در ما وجود دارد که معمولا شرایط و سطح زندگی کارفرما و کارخانهدار خیلی بهتر از کارگری است که برای او کار میکند، شاید یکی از دلایلی که مردم جنس ایرانی کمتر میخرند به این دلیل نیز هست که صاحب کارخانه روز به روز وضعاش بهتر میشود و شرایط زندگی کارگران تغییری نمیکند؟
این تفکر به دلیل پایین بودن سرمایه اجتماعی است! ما معمولا کمتر به یکدیگر اعتماد کرده و ترجیح میدهیم بدبین باشیم؛ در تمام دنیا وقتی یک سرمایهگذار در شهری کارگاه یا کارخانهای دایر میکند مردم آن منطقه از او تشکر میکنند که سرمایهاش را آورده و برای آنها شغل ایجاد کرده و باعث رونق منطقه شده است اما متاسفانه در چنین شرایطی، میگوییم او آمده در شهر ما و برای خودش کاسبی راه انداخته است. کاسبی که بد نیست! او میتوانست پولش را ببرد و در کشور دیگری شغل ایجاد کند... .
دستمزد کم و پایین بودن شرایط رفاهی کارگران این نوع تفکر را پررنگ میکند.
باید به قضیه جور دیگر نگاه کرد؛ اگر فروش محصولات ایرانی بیشتر شود و کارشان رونق یابد، کارخانهها گسترش پیدا میکنند و تقاضا برای کارگر بیشتر شده و همین باعث بالا رفتن دستمزد میشود. در شرایط فعلی همین که کارخانهداری یک نفر را استخدام کرده و برایش شغل ایجاد میکند به او لطف کرده است. اگر از کارآفرین حمایت کنیم رشد اقتصادی منطقه افزایش پیدا میکند و دیگران هم راغب میشوند در آن منطقه کارخانه و کارگاه دایر کنند و زمینه رقابت بالا میرود و زمانی که کار زیاد باشد حتما دستمزد کارگر هم بیشتر میشود.
مردم روی واژه «لطف» و این که کارآفرینی از سر لطف کارگری را استخدام میکند، حساس شدهاند. منظور شما از این واژه چیست؟
مشکل ما روی همین حساسیتهای اشتباه است! ما قدر سرمایهگذاران را نمیدانیم. در همه جای دنیا از سرمایهگذار و کارآفرین استقبال میکنند و قدر او را میدانند چون او با سرمایهاش برای تعدادی از مردم شغل ایجاد میکند. هم دستمزد میدهد هم مالیات.کارآفرین هم مخارج زندگی کارگران را تامین میکند هم بخشی از هزینههای اداره کشور را میپردازد. اما مردم او را تحویل نمیگیرند و به او توجه نمیکنند. مردم مدام فکر میکنند سرمایهگذار دارد از آنها بیگاری میکشد و پول روی پول میگذارد. این تفکر اشتباه باید اصلاح شود؛ وقتی کارآفرین پول دربیاورد به کارگر هم پول میدهد، کارگر پولش را خرج میکند و با خرید خود باعث میشود چرخه اقتصاد همه بچرخد.
بنابراین ابتدا در رسانهها باید از کارآفرین حمایت شود تا در ادامه مردم تشویق به خرید کالای ایرانی شوند.
بله! و نگاه بدبینانه به کارآفرین باید تغییر کند. نگاهمان باید بردـ برد باشد! اگر کارآفرین موفق شود، کارگر و در ادامه بقیه مردم هم زندگی بهتری خواهند داشت. متاسفانه این تفکر در جامعه ما ریشه دارد که چشم دیدن افراد موفق را نداریم. اگر فردی شاگرد اول باشد، زندگی خوبی داشته باشد، شیکپوش باشد، ماشین خوب سوار شود و... ما را عصبانی میکند.کمتر به این فکر میکنیم که شرایط خودمان را تغییر دهیم تا بتوانیم مثل او موفق باشیم. بهتر است زاویه دیدمان را تغییر دهیم و خوشبینانهتر به موضوعات نگاه کرده و باور کنیم کارآفرینی دشواریهای زیادی دارد و شخص جرات ریسک بیشتری دارد. مسلما کسی که سرمایهگذاری میکند باید سود بیشتری هم ببرد و رفاه بیشتری نیز داشته باشد.
با این اوصاف برگردیم به سوال اول و اینکه چگونه میتوان از کالای ایرانی حمایت کرد؟
باید مردم با چرخه اقتصادی آشنا شوند. کالای ایرانی در کارگاهی تولید میشود که اگر میزان تولیدش بیشتر شود، کارگر بیشتری استخدام خواهد کرد و اگر بازارش رونق یابد، دستمزدها بیشتر خواهد شد. وقتی دستمزدها بموقع پرداخت شود و افزایش پیدا کند، خرید و فروش کالاهای مختلف رونق پیدا میکند و وضع معیشتی همه مردم بهتر خواهد شد. البته به این نکته هم اشاره کنم که ما باید سطح کیفی تولیدات خود را آنقدر بالا ببریم که مشتری خارجی هم پیدا کند و صادرات ما افزایش یابد. واقعیت این است ما بجز نفت، کالای دیگری نداریم که مردم دنیا آن را بشناسند و مشتری دائمی آن باشند و به ازای آن به ما پول بدهند. وقتی کارخانههای ایرانی رونق پیدا کنند، کارگران دستمزد بیشتری خواهند گرفت و با رضایت بیشتری کار خواهند کرد و کیفیت، ارتقا خواهد یافت و در این شرایط است که کالای ایرانی بازار خارجی هم پیدا کرده و ارز و پول به کشور ما وارد خواهد شد. توسعه، نتیجه ارتقای فرهنگی است نه ارتقای اقتصادی! باید کیفیت تفکرمان بالاتر برود تا بتوانیم زندگی با کیفیتتری داشته باشیم.به نظرم باید آگاهی مردم نسبت به زندگی افزایش یابد. باید این تفکر که فقط به فکر خودمان باشیم تغییر کند. وقتی منافع جمع برایمان اهمیت پیدا کند خیلی از مشکلات حل خواهد شد و آن زمان است که کالای ایرانی میخریم تا زندگی همه مردم خوب شود و همه از رفاه نسبی برخوردار شوند.
طاهره آشیانی - روزنامهنگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد