کوان نگچ مین (جکی‌چان)، رستوران‌دار لندنی که از چین مهاجرت کرده و از سال 1984 در این کشور زندگی می‌کند، دختر جوانش (کتی لئونگ) را در بمبگذاری خیابانی شهر نایتسبوریج، توسط حزب جمهوریخواه ایرلند شمالی «IRA» و یک فرقه سرکش منشعب از این حزب، از دست می‌دهد.
کد خبر: ۱۱۳۰۲۲۹

کوان نگچ مین که دخترش در بمبگذاری کشته شده، دختر نوجوان دیگری داشته که در حین مهاجرت کشته شده و همسرش هم مدتها قبل مرده است. کوان پس از مرگ دخترش در بمبگذاری هیچ انگیزهای برای زنده ماندن ندارد، مگر آنکه قاتلان دخترش را برای آنچه انجام دادهاند، مجازات کند.

کوان نگچ مین، قصد انتقام دارد و برای یافتن تروریستها چندین بار به پلیس مراجعه کرده، اما پاسخ روشنی دریافت نمیکند. او میخواهد از قاتلان دخترش انتقام بگیرد و به بلفاست میرود تا با لیام هنسی (پیرس برازنان) معاون وزیر در ایرلند ملاقات کند و احتمال میدهد او قاتلان دخترش را میشناسد. او به هنسی میگوید نامهای مجرمان در رابطه با این حادثه تروریستی را به او معرفی کند، اما هنسی از دادن هر سر نخی طفره میرود. از سوی دیگر، هنسی بابت این عملیات تروریستی از سوی دولت انگلستان تحت فشار است. کوان وقتی جوابی دریافت نمیکند، با بمبی که از مواد غذایی ساخته شده دستشویی دفتر هنسی را منفجر میکند.

بیتفاوتی هنسی، سیاستمدار سابقا تروریست تبدیل به تهدیدی از سوی کوان برای او میشود. هنسی برای مدتی محل زندگیاش را ترک میکند و در خانه ویلایی خود پنهان میشود، اما کوان خانهاش را پیدا میکند و بمب دیگر را در نزدیک خانهاش منفجر میکند. هنسی از برادرزاده بریتانیاییاش، شان موریسون، ساکن نیویورک- یکی از سربازان جنگ عراق- میخواهد کوان را از بین ببرد. از آنجا که کوان یک عامل بازنشسته نیروهای ویژه است، در شصت سالگی همچنان چابک است و از پس شان موریسون برمیآید و اسامی را از او میگیرد تا به حساب قاتلان برسد.

فیلم بر اساس کتاب مرد چینی «استیون لتر» ساخته شده و فیلمنامه اقتباسی را دیوید مارکونی، نویسنده آثار اکشن معروفی همچون «جان سخت» و «جی.آی.جی.جو» به نگارش درآورده است. آنچه در این فیلم مخاطب را آزار میدهد مساله زمانبندی است. داستان در بحبوحه دوران پسا تاچری (مارگارت تاچر) در اوایل دهه 90 میگذرد و اقتباسکنندگان زمانبندی روایت کتاب را به زور امروزی کردهاند؛ با توجه به اینکه در شرایط کنونی ارتش جمهوریخواه ایرلند دیگر تهدیدی دائمی نیست. در سال 1992 وقتی این کتاب نوشته شده بود، ارتش جمهوریخواه ایرلند، تهدید پیچیدهای محسوب میشد. با این حساب جنبه انتقامی فیلم برجسته میشود و کشاکش سیاسی فیلم به هیچوجه هیجان انگیز نیست و قیام دوباره ارتش جمهوریخواه ایرلند در شرایط کنونی که با دولت بریتانیا در صلح به سر میبرد باور پذیر نیست.

از همان لحظه نخست انفجار، فیلم قابل حدس است. وقتی دختر «کوان نگچ مین» یا همان جکی چان، کشته میشود، یک انتقامجو داریم و یک فعل انتقام؛ یک چاقوی دست زنجانی داریم و یک قیصر رزمیکار. کاملا مشخص است که اسلوب و روش فیلمنامه تکراری است و ناگهان فیلم «آسیب جانبی» (اندرو دیویس) و فیلمهای انتقامی پدرانه را در ذهن متبادر میکند. در آسیب جانبی، آرنولد شوارتزنگر با همان کلیشه ربات همه فن حریف ترمیناتوری سراغ انتقام از بمبگذاران میرود که موجب مرگ خانوادهاش شدهاند و با آن هیکل عضلانی موفق به گرفتن انتقام میشود. از این دست نمونههای پدرهای همه فن حریف و انتقامجو فراوان داریم که میتوان به مجموعه «ربودهشده» مخلوق لوک بسون، کارگردان سرشناس فرانسوی اشاره کرد. در فیلم ربودهشده، برایان مایلز با هنرنمایی لیام نیسن چیزی شبیه کوان نگچ مین است و این آشناییپنداری کلی اثر مشابه را به ذهن متبادر میکند و تلاش یک تنه کوان نگچ مین که به تنهایی یک ارتش تروریست را حریف است، چندان جذاب نیست. از سوی دیگر، محتوای مرجع اقتباس کاملا سیاسی است اما الگو و ساختار و حتی ریتم فیلم جکی چانی است.

الگوهای فیلمهای جکیچان مبنی بر مواجه یک نفره بر تمام وجوه داستانی غالب است. دور شدن از روابط سیاسی تشریح شده در کتاب و کمرنگ شدن نقش ارتش جمهوریخواه ایرلند منطبق بر آنچه در کتاب استیون لتر آمده، فیلم را به کلیشه جکی چانی پیوند میزند. این فیلم، اثری جکی چانی در حال و هوای ساعت شلوغی، داستان پلیس و ظهر شانگهای است تا یک درام سیاسی و اکشن.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها