در سیر تکامل بهصورت تجربی انسانها یاد گرفتهاند که چه چیزهایی را میتوان خورد و چه چیزهایی را نباید خورد و البته هزینههای زیادی هم بابت آن پرداخت کردهاند و چه جانهایی که در راه این قلک بیانتها داده نشده است! وقتی حرف از غذا و امتحان کردن غذاها میشود چهره بشاش حمید سپیدنام بهعنوان یک امتحانکننده و چشنده حرفهای غذا به ذهن خطور میکند که عموماً او را بانام «مستر تیستر » میشناسند؛ مردی که چشیدن غذا حرفه و شغل اوست! البته زندگیاش زوایا و حاشیههای جذاب و قابلتوجهی هم دارد که کمتر موردتوجه قرارگرفته است.
شغل؛ غذا خوردن!
حمید سپیدنام متولد 22 بهمن 1356 در شهر منچستر انگلیس است، اصالتا خود را اردبیلی میداند، در مشهد بزرگشده و در حال حاضر ساکن تهران است.
مستر تیستر 10 سال است که بهطور حرفهای غذا میخورد و بابت نوشجان کردن غذاهای محلی، سنتی و رسمی سفرهای زیادی به نقاط مختلف ایران و حتی دنیا انجام داده و حتی پایش به قطب شمال هم رسیده و گوشت و دنبه نهنگ را که غذای مرسوم آن منطقه بهحساب میآید نیز امتحان کرده است.
مستر تیستر در شبکههای اجتماعی و صفحات مجازی غذاها را معرفی میکند، این کارش طرفداران زیادی هم دارد و شکم گردهای زیادی مشتاقانه منتظر پیشنهادهای مستر تیستر هستند، به او اعتماد کامل دارند و میدانند که اگر غذا یا رستورانی را پیشنهاد بدهد حتما غذا و محل فوقالعادهای خواهد بود. خوش اشتهای ما تلاش میکند هر ماه غذاهای یک شهر را معرفی کند.
معرفی غذاهای کمتر شناخته شده و در حال فراموش شدن محلی ازجمله فعالیتهایی است که حمید سپیدنام با جدیت و افتخار انجام میدهد.
کار حرفهای در کنار غذا
اکثر افراد مستر تیستر را بهعنوان فردی میشناسند که عاشق غذاست و برای امتحانکردن غذاها به سفرهای دور و نزدیک میرود و شاید کمتر کسی بداند او در کنار این حرفه خوشمزه، کارهای تخصصی درزمینه طراحی سایت و بازاریابی اینترنتی با استفاده از شرکتش انجام میدهد و در این کار هم بسیار حرفهای عمل میکند.
در واقع او از سر بیکاری به شغل غذاخوری روی نیاورده بلکه در یک کلام او یک کارآفرین است. این موضوع نشان میدهد انسانهای موفق در هر زمینهای اگر عاشقانه وارد شوند موفق میشوند و حمید سپیدنام عاشق هر دو کسبوکارش است البته غذاخوری به صورت حرفهای، چالشها و مشکلاتی را هم برایش به دنبال داشته و حتی بابتش علاوه بر غذا، کتک نیز خورده است.
روش کار او به این صورت است که سرزده به رستورانهایی میرود که او را دعوت کردهاند و بعد از صرف غذا و بازدید از آشپزخانه مواردی مانند سلامت غذا، بهداشت مواد و وسایل طبخ غذا، برخورد مسئولان، کیفیت غذا و طعم آن را معیار قرار میدهد و براساس آن به رستورانها ستاره میدهد و سپس در چند خط گزارش، نظرش را مینویسد و در شبکههای اجتماعی منتشر میکند.
چالشهای شکم!
به نظر میرسد شغلی که مستر تیستر دارد بسیار ساده است اما واقعیت این است که او همواره با چالشهای زیادی در این شغل مواجه است اما برآیندش را مثبت میبیند و عاشق کارش است.
ازجمله چالشهایی که در این کار پیشمیآید این است که در برخی موارد، افراد تحمل انتقاد به غذاها را ندارند و از راههای مختلف باعث آزار و اذیت او میشوند، اما مستر غذا دوست ما همواره تمام این مشکلات و شکایتها را به جان میخرد و با نگاه حرفهای که دارد در مسیر خود حرکت میکند و چیزی مانع او نمیشود.
از پایین آمدن شیشه خودرویش تا شکایتهای رسمی میگوید که برخی افراد کمتحمل به او تحمیل کردهاند. از کپی کارهایی که ضعیف عمل میکنند و معتقد است که کپی همیشه کپی باقی میماند.
او میگوید: مستر تیستر همواره تلاش میکند تا نسخه واقعی خودش باشد و باقدرت تمامکارش را انجام دهد و پیشنهاد میدهد که هر شخصی باید سبک خاص خودش را داشته باشد و کپی کردن صد در صد درست نیست.
بهترین و بدترین غذاها
وقتی صحبت از بدترین غذا میشود میخندد و از خاطرات دوران کودکیاش میگوید که پدرش با کلمپخته او را تنبیه میکرده و هنوز هم نتوانسته با مزه این غذا کنار بیایید و واقعا دوست ندارد حتی امتحانش کند.
در رابطه با بهترین تجربه غذاییاش هم به یاد سفر قطب شمال و مزه کردن گوشت نهنگ میافتد و بهعنوان خاطرهانگیزترین تجربهاش از آن یاد میکند. هرچند به عقیده او چندان خوشمزه نبود ولی تجربه بسیار هیجانانگیز و جالبی بود.
به عقیده او غذا خوردن یکی از لذتهای مهم زندگی اوست و یک غذای خوب میتواند یک روز کاملا متفاوت را برای ما رقم بزند و این کار سبک زندگی او را کاملا تغییر داده و تقریبا هر شب همراه همسرش رستوران گردی میکنند.
شهرت در خدمت جامعه
در کنار چشیدن غذاهای متنوع در نقاط مختلف کشور و حتی دنیا، مستر تیستر در بزنگاههای فرهنگی و اجتماعی و هرجایی که افراد مشهور ورود میکنند دستبهکار میشود و از شهرتش برای کمک به دیگران استفاده میکند.
مستر تیستر مانند چهرههای مطرح در همان روزهای اول زلزله کرمانشاه با جمعآوری کمکهای مالی به کمک مردم زلزلهزده شتافت و بیش از 400میلیون تومان را در قالب یک چک به علی دایی داد تا زیر نظر وی برای مردم کرمانشاه خرج شود و باقی مبالغ را هم بهصورت مستقیم هزینه کرده و اقلام موردنیاز زلزلهزدگان را در حد توان تأمین میکند.
حمید سپیدنام با داشتن بیش از 300 هزار نفر دنبالکننده، دغدغههای فرهنگی و اجتماعی جامعه را دنبال میکند و در صورت لزوم واکنش نشان میدهد و نقش و مسئولیت اجتماعی خود را انجام میدهد.
سعید ضروری - روزنامه نگار
ضمیمه چمدان جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور مطرح شد