
طراحی رادیو جبهه
قرارگاه بیقرار رادیو آبادان یا رادیو نفت ملی سابق با فرستنده 10 کیلو واتی ، اولین رادیویی بود که پس از رادیو ایران تاسیس شد و همه همکاران آن را هیات مدیره شرکت ملی نفت تعیین می کرد. این رادیو با کمترین تعداد پرسنل ، روزانه 19 ساعت برنامه داشت و برای برنامه سازی بیشتر از هنرمندان وقت استفاده می کرد. چون رادیو فاصله کمی با پالایشگاه ، اروند رود و مرز ایران و عراق داشت بسیار در معرض خطر بود. با شروع جنگ ، برق شهر، مورد حمله هوایی قرار گرفت و قطع شد؛ اما رادیو متصل به برق پالایشگاه بود و به محض قطع برق شهر از برق شرکت نفت استفاده می کرد با حمله بعدی به پالایشگاه اوضاع پیچیده تر شد. رادیو در آن وضعیت می توانست مظهر مقاومت شهر باشد و با شنیدن صدای رادیو مردم حس می کردند که شهر زنده است ؛ بنابراین سعی زیادی می شد تا رادیو فعال بماند. اجساد بچه ها، زنان و مردانی که خمپاره خورده بودند در اینجا و آنجا به چشم می خورد. آب و غذای سالم بسختی پیدا می شد، اما باید شهر را زنده نگه می داشتیم و رادیو به این منظور یکی از اصلی ترین نقاطی بود که باید فعال می ماند. تصمیم گیری امور حیاتی شهر در اتاق جنگ و با حضور فرمانده ، امام جمعه و دیگر مسوولان صورت می گرفت. با قطع برق شهر، ابتدا به اتاق جنگ و بعد به مسجد محل متوسل شدم تا یک ژنراتور پیدا کنم و مانع خوابیدن کار رادیو شوم. بالاخره یک ژنراتور یک کیلوواتی از یک نانوایی تعطیل شده پیدا کردیم که در عمل کمکی نکرد ؛ اما خوشبختانه متوجه شدیم برق منطقه ای از شهر که رادیو در آن قرار داشت ، آسیب چندانی ندیده است. با این حال برای فعال کردن اتاق صدا به ژنراتور نیاز بود که با بنزین کار می کرد و تهیه بنزین هم از تهیه غذا سخت تر بود. به این ترتیب در فضایی که بخشی از آن با نور شمع روشن می شد مشغول کار شدیم و موسیقی برنامه ها را هم با استفاده از کاست و ضبط صوتی که از کمیته ارزاق گرفتیم پخش می کردیم ، چرا که برق موجود برای فعال کردن همه دستگاه ها کافی نبود. همه اینها اتفاقات روز اول جنگ تا ساعت 12 ظهر بود و بالاخره نزدیک ظهر توانستیم رادیو را راه بیندازیم. آقای قلنبر مدیر تولید مسوولیت تاسیسات و تدارکات را به عهده گرفته بود. آقای نجفی سرپرست رادیو اذان و قران زنده اجرا می کرد. شهید رهبر و رضا علیخان زاده و چند نفر از بچه های صاحب فکر که با شنیدن صدای رادیو به کمک آمده بودند وظیفه سامان دهی خبرها را عهده دار شدند. در این حال سیل تلفنهای مردم و نهادها متوجه ما بود که هم خبر می خواستند و هم خبر می دادند. نزدیک به 2ساعت نگذشته بود که ژنراتور داغ کرد و برق ضعیف شد. سیستم خنک کننده نداشتیم. سوخت نبود و تلاش آقای قلنبر هم که ژنراتور را باد می زد تا خنک شود فایده ای نداشت. ناچار اعلام کردیم که به دلیل نقص فنی برنامه ها را 2 ساعت قطع می کنیم. از آن به بعد 2 ساعت 2 ساعت ژنراتور را روشن می کردیم و 2 ساعت برنامه پخش می کردیم. این وضعیت اتاق جنگ را متوجه حساسیت نقش رادیو کرد و سوخت ما را تامین کردند. برای تهیه آب ، زمین را کنده بودیم و آب گل آلودی را که از چاه در می آوردیم ، پس از ته نشین شدن گل و لای آن به مصرف طهارت و وضو می رساندیم. بعد به فکر استتار ساختمان ها افتادیم. جاهایی را که طاق ضربی بود داربست زدیم و با گونی های ماسه پوشاندیم. اتاق فرمان را از داخل با گونی های شن و قالبهای سیمانی تقویت کردیم. در محوطه باغچه روبه روی ساختمان رادیو سنگر کندیم و شبها در همان سنگر می خوابیدیم. نیروهای حراست را به خاطر کمبود نیرو به خطوط آتش برده بودند و خود ما برای حراست از رادیو باید به نوبت پاس می دادیم. کم کم اطراف رادیو خلوت می شد. همه ساختمان های نزدیک آسیب دیده بودند و بمباران هوایی چیزی عادی شده بود ؛ اما کم کم به این باور رسیده بودیم که تا وقتی گناه نمی کنیم و نیتمان خالص است خدا بال ملائکه اش را بر سقف و طاق ساختمان رادیو پهن کرده است و از ما حفاظت می کند. فضل الله صابر- مدیر رادیو آبادان در زمان جنگ |
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
دکتر محمد اسحاقی، استاد دانشگاه تهران:
محمدرضا مهدوی در گفتوگو با «جامجم»: