در سینمای ایران، واژه ابزورد چندی است باب شده و در مورد برخی آثار سینمایی به غلط استفاده می شود. این واژه در مورد آثار عبدالرضاکاهانی و برخی فیلم‌های مهرجویی به کار می‌رود، بی‌‌آن که شخصیت پردازی ابزورد و سرانجام روایت ابزورد در آثاری با چنین تم‌هایی، شکل وفادارانه به عناصر ابزورد داشته باشد. هر فیلم شوخ و شنگی را که با پایان باز پوچ‌گرایانه ساخته می‌شود، ابزورد اطلاق می‌کنند.
کد خبر: ۱۰۹۷۲۰۲

فیلم ویلسون، ‌آخرین ساخته کرگ جانسون، فیلمساز مستقل، از مکشوفات جشنواره ساندنس است که با فیلم اسکلت‌های دوقلو به عنوان فیلمساز مطرحی شناخته شد.

روایت فیلم درباره مرد میانسالی، به نام ویلسون (وودی هارلسون) است که به دلیل کنشگری اجتماعی متفاوتش هیچ دوستی در زندگی ندارد. ویلسون، مردم گریز است و پدرش تنها اتکای عاطفی اوست. او مدت‌هاست به دنبال کسی می‌گردد که به سخنان متفاوتش درباره پوچی‌ و اعتقاداتش علیه تکنولوژی مدرن و خانواده گوش سپارد.

ویلسون موجود دوست داشتنی است که گاهی زبان تلخی دارد. او تمرکز روانی همسانی با اجتماع اطرافش ندارد. با این که سخنانش صادقانه است، اما دیگران را آزار می‌دهد و این شخصیت از این منظر بسیار جذاب و نمایشی است.

ویلسون پس از آن که پدرش را بر اثر بیماری سرطان از دست می‌دهد، سراغ همسر سابقش پی‌پی (لارا درن) می‌رود؛‌ زن معتادی که پس از مراحل ترک مواد مخدر به عنوان یک پیشخدمت در رستورانی مشغول کار است. او از دیدن شوهرش پس از 16 سال حیرت می‌کند. ویلسون متوجه می‌شود، 15 سال قبل صاحب فرزند دختری شده و همسرش بدون اطلاع به او سرپرستی‌اش را به خانواده دیگری سپرده است. ویلسون، همسرش را متقاعد می‌کند که به دنبال فرزندشان، کری(ایزابلا آمارا)، بروند و او را پیدا کنند.

این فیلم بر اساس فیلمنامه‌ای از آثار مصور نویسنده سرشناس دنیل‌کلاوس به نگارش درآمده است. کرگ جانسون، کارگردان فیلم ویلسون، علاقه وافری به آثار کلاوس دارد و این دو، دوستان بسیار نزدیک هم هستند. جانسون برای تطابق فضای اقتباسی، نگارش فیلمنامه را به کلاوس سپرد که در ساختن این فیلم در گونه ابزورد، چندان اختلاف نظری نداشته باشند.

کرگ جانسون با فیلم اسکلت‌های دوقلو توسط جشنواره ساندنس کشف شد و به جرگه‌ سرشناس‌های مستقل‌ساز هالیوود پیوست. او قدرت تالیف را در اسکلت‌های دوقلو به نمایش گذاشت، اما در فیلم ویلسون، تسلط در حوزه کارگردانی به چشم نمی‌آید.

وودی‌هارلسون در برخی لحظات به نظر می‌رسد، افسار هدایت فیلم را در دستانش می‌گیرد و بازیگر نقش ویلسون، از ایفای نقش اصلی فراتر می‌رود و جانسون در مقام کارگردان، اثر کمرنگی دارد.

فیلم مستقل ویلسون از آن دسته آثاری است که وابستگی عجیبی به لحظات اجرای بازیگران و جزئیات دارد. دنیل کلاوس، نویسنده کتاب مصور مرجع فیلم ویلسون، به عنوان مولف آثار مصور، تم هرج و مرج طلبی اجتماعی با مولفه نمایشی اجتماع‌هراسی یا به تعبیری بهتر،تم آثار مردم گریزانه را در آثارش دنبال می‌کند.

مردم‌گریزی و هرج و مرج‌طلبی اجتماعی به سبک آثار دنیل کلاوس فیلم کریگ جانسون را زیر سایه تم و تالیفات نویسنده مورد علاقه کارگردان می‌برد. دلمشغولی کلاوس در آثار مصورش، خلق کاراکترهای غیرمتعارف است و نکته جالب اینجاست که نوجوانان و جوانان دبیرستانی هوادار خاص کلاوس هستند. شخصیت‌های مرد و زنی هم که او خلق می‌کند، مثل کاراکتر ویلسون به نوعی جامعه‌ستیزی دچارند.

اولین فیلمی که با اقتباس از کتاب‌های او ساخته شد، دنیای ارواح (تری ویگوف) بود. کتاب مصور ویلسون سال 2010 در سراسر جهان منتشر شد و نکته جالب در برگردان اقتباسی اثر به صورت فیلم سینمایی این است که شخصیت اصلی تمام ویژگی‌های شخصیت مرجع اقتباس را دارد. این فیلم در طبقه‌بندی کمدی‌های مستقل درباره شخصیت‌های ابزورد، ولی تامل‌برانگیز یا ترحم‌برانگیز است.

هدف فیلمساز این است که این شخصیت تلخ، دلزده، غیرمتعارف و کاملا منفی را با مفهوم خانواده احیا کند. از این منظر با پایان‌بندی خاص کارگردان، در تغییر دیدگاه ویلسون نسبت به جایگاه و کارکرد خانواده، فیلم مفهوم ابزورد نمایشی را به چالش می‌کشد.

برای ویلسون، سیر و سلوک و کشف و شهود اجتماعی، به عنوان یک هرج و مرج‌طلب، در یافتن فرزند و خانواده تجلی پیدا می‌کند. پایان‌بندی کلاوس در قصه با پایان‌بندی فیلم متفاوت است؛ چون بر اساس یک شعار مسلم، خانواده و اجتماع‌ستیزی همچنان خط قرمز روشنفکران هالیوودی است در صورتی که در ابزوردهای ایرانی، معکوس جریان هالیوود، پایان‌بندی با اولویت جامعه‌ستیزی مبتنی بر نفی خانواده، مفهوم اولی‌تری است.

به همین دلیل فیلم با القای پوچی آغاز می‌شود، اما پایان خوش فیلم یا خوشبختی، در یافتن خانواده تجلی پیدا می‌کند. قصه ویلسون درباره شهروندی است که بر خلاف جریان اجتماعی و اقتصادی رایج حرکت می‌کند. در واقع می‌خواهد آنچه دیگران خوشبختی تصور می‌کنند (خانواده) را به چالش بکشد، اما ویلسون در نهایت به آغوش خانواده بازمی‌گردد، هر چند مفهوم خوشبختی در سبک زندگی آمریکایی، نسبی و ناپایدار است.

لیلا مودت

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها