آقای راوندی مشکلگشا
مهدی هاشمی، آقای راوندی است؛ دبیر تحریریه نابینای یک نشریه اجتماعی. مردم مشکلاتشان را برایش مینویسند. او هم با آنها مکاتبه و هر بار خودش را جای آنها تصور میکند. راوندی نابینایی است که احساسات و تخیلات قوی دارد و هر بار سعی میکند راهحلی به مخاطبان نشریهاش ارائه بدهد. مهدی هاشمی به زیبایی و حتی فوقالعاده این نقش را در سریال «هزاران چشم» به کارگردانی کیانوش عیاری بازی کرد. این بازیگر توانمند، هنرمندانه نشان داد که فرد نابینا چطور میتواند یک زندگی عادی مثل بقیه داشته باشد، بدون آنکه کسی برایش دلسوزی کند و حس ترحم دیگران را برانگیزد.
رهبر معنوی جنبش مختار
محمدرضا شریفینیا نقش محمد حنیفه، برادر ناتنی امام حسین (ع) را در سریال «مختارنامه» بازی میکرد. او با اینکه نابینا بود و به دلیل معلولیتش نتوانسته بود در قیام امام حسین (ع) شرکت کند، اما پای قیام برادرش ایستاد و با وجود اینکه عبدالله بن زبیر به او پیشنهاد داد و حتی تحت فشارش گذاشت تا مختار را تکذیب کند، اما حاضر به همکاری با زبیریان نشد. به تعبیر بهتر، محمد حنیفه رهبر معنوی جنبش مختار هم بود. ایرج رضایی دوبله این نقش را به عهده داشت. با وجود اینکه این نقش کوتاه بود و شریفی نیا فقط در ده سکانس حضور داشت، اما گریم بسیار سنگینی روی چهرهاش بود و به زیبایی نقش نابینا را بازی میکرد. او روزی هشت ساعت برای این نقش گریم میشد.
ستایش گمشده رعنا
زهره فکورصبور همان دختر نابینا و ستایش گمشده رعناست که 24 سال قبل بر اثر انفجار آبگرمکن در کودکی نابینا و پس از مدتی هم ربوده شده است. او بعد از سالها پیدا میشود و مادرش را خوشحال میکند. فکور صبور بعد از ایفای نقشهای معمولی، این نقش را در سریال «دلنوازان» پذیرفت که برایش جای کار بسیار داشت. گرچه نقش او در این سریال کوتاه است، اما تاثیرگذاری خودش را بر مخاطب دارد. در واقع جزو نقشهایی است که عرض دارد و نه طول. او نقش یک دختر آرام نابینا را با یک ریتم درست اجرا کرد. فکور صبور در گفتوگوهایش هم تاکید کرده این نقش جزو بهترین کارهای اوست.
تقاص یک نگاه
امیر، همان پسر خلاق و تا حدودی پیشفعال سریال «وضعیت سفید» است. او که دوران بلوغ جسمی و فکریاش را پشت سر میگذارد، بیشتر مواقع تخیلپردازی میکند. یک روز که به جوشکاری نگاه میکند، چشمانش آسیب میبیند و برای مدتی بسته میشود. او اینگونه میپندارد که چون عاشق شیرین شده و مرتب به او نگاه کرده، این تقاص کارش است. یکی از ویژگیهای بازی یونس غزالی در این است که وقتی چشمهایش بسته میشود، ادای بیژن امکانیان را در فیلم «گلهای داوودی» درمیآورد که نابینا بود.
مادر عاشق نابینا
یکتا ناصر همان نرگس مینایی، خبرنگار سریال تلویزیونی «با من بمان» به کارگردانی حمید لبخنده است. او یک دختر جستوجوگر است و به دنبال حقیقت، تا اینکه بعد از ازدواج متوجه میشود مادر شدن او مساوی است با ازدست بیناییاش، اما تصمیم میگیرد به خاطر مادر شدن تن به قضا و قدر بدهد. یکتا ناصر بدون عینک نقش این خبرنگار نابینا را بازی میکرد و با راهنمایی کارگردان، تا حد قابلقبولی از پس این کار سخت برآمد و تصویر خوبی هم از خود در ذهن مخاطب بر جا گذاشت.
علی و مریم «فاصلهها»
علی یعقوبپور همان علی قصه سریال «فاصله» بود که در آستانه فارغ التحصیلی از دبیرستان، بر اثر سانحهای بیناییاش را از دست میدهد. او خودش را در خانه محبوس میکند تا اینکه با مریم، دختری که به طور مادرزاد نابیناست و دانشجوی سال اول رشته روانشناسی، آشنا و زندگیاش متحول میشود. نقش این دختر را مهرخ افضلی بازی میکرد. یعقوبپور تا قبل از سریال «فاصله» در هیچ اثری بازی نکرده بود و برای اولین بار جلوی دوربین میرفت.
آنای مسیحی
لادن مستوفی در سومین سریال محمدحسین لطیفی با نام «سفر سبز» نقش یک دختر نابینا را بازی میکند. پدر او کشیش است و دوست حاج رضای قصه که امین تارخ ایفای این نقش او را به عهده دارد. آنا به خاطر ایمان قویای که دارد به هیچ وجه ناتوان نیست و اتفاقا بسیار خوشمشرب است. لادن مستوفی با یک بازی روان و آرام تلاش کرد نقش آنا را بخوبی دربیاورد. آنا در ایام محرم به امام حسین (ع) متوسل میشود و در روز عاشورا شفا پیدا میکند. با وجود اینکه نابینایی آنا محور اصلی قصه سریال سفر سبز نیست، اما مستوفی نقش نابینا را بخوبی ایفا کرد.
اکبرآقا عاشق شکوفه
حمید مهرآرا همان اکبرآقا، پیرمرد تهیدست نابینای سریال «پهلوانان نمیمیرند» بود که همیشه جلوی در خانه پهلوان اول پاتخت مینشست. اکبرآقا با وجود تنگدستی اما فرد محترمی بود و اهالی شهر به او احترام میگذاشتند. او عاشق همسرش- شکوفه- بود که او را به خاطر آبله از دست داده و خودش هم کور شده بود. او در ابتدا جلوی خانه پهلوان خلیل مینشست و پس از قتل او اطراف خانه پهلوان جواد بیتوته میکند که او هم کشته میشود و در نهایت جلوی خانه نصرت ساکن میشود و برای حفاظت از او، جانش را از دست میدهد.
چشم بر سر راه عشق
مجید با بازی آرش مجیدی، یک عکاس است که پس از انقلاب عضو سازمان مجاهدین خلق(منافقین) میشود. او ماموریت دارد به سارا، خواهرزاده یکی از فرماندهان جنگ نزدیک شود، اما ناخودآگاه دلباخته میشود و با او ازدواج میکند و بعد با مجاهدین قطع رابطه میکند. سازمان برای تلافی روی صورت سارا اسید میپاشد. مجید برای اینکه همسرش خجالت نکشد و شرمنده نباشد، خودش را به نابینایی میزند. نکته ایناست که بیننده به هیچ وجه از نیت مجید خبر ندارد و در انتهای سریال «ارمغان تاریکی» متوجه میشود که او نابینا نیست. در واقع مجید به خاطر عشقش به سارا، خودش را به نابینایی زده تا معشوق آرام باشد.
یک انباردار کمبینا
علی سلیمانی در اپیزود «بار کج» از مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» به تهیهکنندگی اکبر تحویلیان و کارگردانی احمد معظمی نقش صادق، انباردار شرکتی وارداتی را بازی میکرد. او در آستانه از دست دادن بینایی چشمهایش بود و اگر تا چند روز دیگر 20 میلیون تومان پول عمل قرنیه چشمانش را نمیتوانست جور کند، برای همیشه کور میشد. سلیمانی برای ایفای این نقش از تجربه تئاتریاش بهره برد و بخوبی نقش یک فرد کمبینا را بازی کرد.
فاطمه عودباشی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد