
محمد بن سلمان، ولیعهد و پسر جوان پادشاه عربستان تاکنون رفتارهایی داشته است که با بررسی موضعگیریهای این فرد، سفر احتمالی او به تلآویو بعید به نظر نمیرسد. از جمله اینکه در نشست ریاض (می 2017) که اولین سفر خارجی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، محسوب میشد، مقامات هیات حاکمه عربستان از جمله محمد بن سلمان، همراهی و همگامی بسیاری با سیاستهای آمریکا و اسرائیل از خود نشان دادند. محور نشست ریاض «به اصطلاح» برخورد با گروههای تندرو و تروریستی تعیین شده بود. از جمله مصادیق همراهی عربستان با رژیم صهیونیستی در این اجلاس، محکومیت و قرار دادن نام سه گروهی که با اسرائیل مخالف هستند از جمله حزبالله لبنان، حماس و اخوانالمسلمین در کنار گروه تروریستی ـ تکفیری داعش است. موارد متعدد دیگری را میتوان در رابطه با همسویی سیاستهای اتخاذی عربستان با منافع اسرائیل ذکر کرد. به عنوان نمونه، نقش منفی مشترک دو کشور در مناقشه نظامی سوریه، بیتوجهی عربستان به موضوع فلسطین و ایجاد مانع برای سفر حجاج فلسطینی به مکه، اتخاذ مواضع ضدایرانی، ایجاد و دامن زدن به اختلافات بیمورد قومی و مذهبی و از همه مهمتر تجاوز نظامی، جنگافروزی و تحمیل انواع سختیها به مردم مظلوم یمن است. دخالت نظامی عربستان در یمن بهطور کامل در جهت منافع رژیم صهیونیستی تعریف شده است. مقامات این رژیم از استقرار و قدرت گرفتن گروهی به نام جنبش انصارالله یمن که همسویی بسیاری به حزبالله لبنان دارد، در سواحل دریای سرخ که جنوب فلسطین اشغالی است، بشدت در وحشت و ترس بسر میبرند و تمام تلاش خود را بهطور غیرمستقیم در جهت شکست انصارالله مصروف داشته و میدارند. از سوی دیگر عربستان اکنون با مشکل بیثباتی و تزلزل داخلی هم روبهرو شده است. یکی از انگیزههای مهم مقامات این کشور برای ارتباط با رژیم صهیونیستی، استفاده از لابی اسرائیل در پیچ و خمهای راهروهای سیاست آمریکاست که بتواند به جلب اعتماد و حمایت بیشتر کاخ سفید و کنگره منجر شود. موارد فوق تنها نمونهای از دلایلی است که ارتباط مخفیانه عربستان با اسرائیل را توجیه میکند، اما به فرض که هیچ رابطهای هم وجود نداشته باشد، سکونت محمد بن سلمان در کاخ خود و پیشبرد سیاستی که منافع رژیم صهیونیستی را تامین میکند، کمک به این رژیم اشغالگر محسوب میشود. اگر از جنبه رسانهای و افکار عمومی به این موضوع نگاهی بیندازیم، عربستان از لحاظ فضای داخلی در شرایطی نیست که بتواند روابط خود را با اسرائیل به طور آشکار برقرار کند. مردم این کشور بشدت نسبت به اسرائیل و تفکر صهیونیستی واکنش منفی بروز میدهند، همچنین علمای وهابی هم باوجود همسویی با سیاستهای غلط ریاض اما در موضوع برقراری رابطه با اسرائیل نظر منفی دارند.
به طور خلاصه اسرائیل و عربستان خواستههای متقابلی را از یکدیگر انتظار دارند. انتظارات رژیم صهیونیستی از عربستان شامل سه موضوع است: اول، مورد امنیت است به گونهای که عربستان سیاست خارجی خود را به گونهای پیش ببرد که امنیت جامع اسرائیل تامین شود که این موضوع شامل برخورد با کشورها و گروههایی است که مخالف رژیم صهیونیستی هستند. دوم، جنبه مالی و پولی است. عربستان از درآمد نفتی سرشار و ذخایر ارزی فراوانی برخوردار است. مقامات اسرائیل هم چشم طمع به این منابع مالی عظیم دوختهاند و به بهانههایی از جمله حمایت از ریاض در مطبوعات بینالمللی و همچنین برقراری لابیهای گسترده در جهت تحکیم موقعیت عربستان، از مقامات سعودی پولهای کلانی اخذ میکنند. سوم، تلاش برای برقراری روابط آشکار میان تلآویو با ریاض. انتظارات عربستان از اسرائیل در یک عنوان خلاصه شده است و آن اینکه حمایت از موقعیت منطقهای رژیم سعودی در مصاف با رقبا و همچنین تحکیم ثبات در داخل عربستان به گونهای که خاندان حاکم در راس قدرت به مانند گذشته برقرار باشند و این موضوع هم با تائید غرب امکانپذیر است که یکی از راههای این تائید هم حمایت اسرائیل از عربستان در جوامع آمریکایی و اروپایی است. در پایان این یادداشت لازم به ذکر است که عربستان در شرایط کنونی با توجه به موقعیت متزلزل داخلی و خارجی که شامل شکست در سوریه و یمن است، توان تحمل برقراری روابط آشکار با اسرائیل را ندارد.
جعفر قنادباشی
کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
جامجم» در گفت وگو با دکترسید محمد مرندی،مهمترین چالشهای پیشرو در دستیابی تهران و واشنگتن به توافق را بررسی کرد
سیدعبدالله صفیالدین، نماینده حزبالله در ایران: