در دسترس بودن
در آموزشگاه زبان برنامه کاری تمام معلمها مشخص شده بود. هر معلم سرکلاسهای خود میرفت و آخر ترم حقوق خود را دریافت میکرد. بیشتر معلمها طی چندسال پیشرفت خاصی نداشتند و کاری یکنواخت را با روندی یکسان انجام میدادند، اما میان آنها خانم ریاحی خیلی سریع رشد کرد. ظرف سه سال از مقام یک معلم ساده به معاون آموزشی آموزشگاه رسید. شیوه تدریس عالی، عشق به کار، خلاقیت و سازگاری با شاگردان هریک به نحوی عامل رشد او بودند اما اصلی ترین ویژگی که او را در چشم مدیر به جایگاهی ویژه رسانده بود، در دسترس بودن او بود. مدیر آموزشگاه در سیزده روز عید برای جمعی از علاقهمندان کلاس گذاشته بود.
هیچ یک از معلمان حاضر نشدند از تعطیلات بگذرند اما خانم ریاحی داوطلبانه در کلاسها حضور پیدا کرد. به همین ترتیب اگر پنج شنبهها و جمعهها کلاس برگزار میشد، او در دسترس بود و در کمک رسانی هیچ مضایقه نمیکرد. هرجا کمبودی بود مدیر روی او حساب میکرد و او هم نهایت تلاشش را به کار میگرفت. همین ویژگی او را از تمام معلمها متمایز کرد و باعث رشدش شد. برای یک کارمند بسیارمهم است که در اوقاتی که دیگران در دسترس نیستند، کمک کند و برای سازمان خود تکیهگاهی محکم محسوب شود.
به تعویق انداختن کارها ممنوع!
حمید امینی، کارمند مستعد و علاقهمندی است. در زمینه حرفهای خود اطلاعات وسیعی کسب کرده و دوست دارد پیشرفت کند، اما نقطه ضعفی دارد که راه رشد را بر او بسته است. او عادت دارد آن بخشی از کار را که دوست دارد، سریع انجام میدهد و بخشهای دیگر کار را که چندان مورد علاقهاش نیست، به روزهای بعدی موکول میکند. همین باعث شده نظام کار از دستش خارج شود و نتواند به عنوان یک کارمند خوب ظاهر شود.
به تعویق انداختن کارها آفت موفقیت و ترقی است. هرروز، برنامه مخصوص خود را دارد و فرد میبایست تمام کارهایش را در همان بازه زمانی به انجام برساند. اگر کارهای باقیمانده از روزهای پیش اضافه بر برنامه کاری جدید باقی بمانند، بازهم کار جدید انجام نشده ای باقی میماند و عملکردی ضعیف به چشم خواهد آمد. کارمندی که مایل است خوب دیده شود، باید کارهایش را در مدت زمانی که به او داده شده،به انجام برساند ؛حتی اگر لازم باشد از تفریحاتش بگذرد.
موفقیت دورهای
مونا میگوید: پدربزرگم هربار به بهانهای از 60 سال پیش صحبت میکند و افتخار میکند که در سن 25 سالگی در اداره خود بسیار موفق عمل کرده و لوح افتخار گرفته است. هربار که این بحث را به میان میکشد، دوست دارم از او بپرسم، اگر در آن دوره تا این حد موفق بوده، چرا در دورههای بعدی زندگیاش چندان موفق عمل نکرده است؟ چرا تا سال آخر مقامی معمولی داشته و در همان پست بازنشسته شده است؟!
این مشکل تنها محدود به پدربزرگ مونا نیست. فراوانند افرادی که در سنین جوانی به موفقیتی دست مییابند و همین یک بار موفقیت آنها را ارضا میکند، به طوری که برای دورههای بعدی تلاشی برای ترقی نمیکنند. موفقیت نباید محدود به یک دوره از زندگی باشد وگرنه ثمری نخواهد داشت. هر فردی باید در تمام دورههای زندگی برای رشد و پیشرفت تلاش و کوشش مستمر داشته باشد.
افزایش توانمندی
در دوره کنونی، هنر عکاسی از هنرهای پولساز است. عکاسی که به نشستهای مختلف سرک بکشد و عکس بیندازد، میتواند براحتی هزینه زندگیاش را تامین کند. اگر فرد عکاس در کنار این به طبیعت و حیات وحش هم قدم بگذارد، میتواند عکسهای ارزشمندتری بیندازد، اما اگر همان عکاس شنا و غواصی آموخته باشد و در زیر آب دریا و اقیانوس به عکس انداختن از مناظر بکر بپردازد، بمراتب درآمد سنگینتری خواهد داشت، چون تعداد کمی در کل دنیا به این حد از توانمندی رسیدهاند. در تمام زمینههای حرفه ای، وضع به همین شکل است.
بسیارند افرادی که زبان انگلیسی بلدند. به همین دلیل فردی که تنها انگلیسی میداند و توانایی دیگری ندارد، بسختی میتواند شغلی درخور پیداکند، اما افراد دوزبانه یا افرادی که در کنار زبان انگلیسی مهارتهای تجاری و بازرگانی یا مطبوعاتی بلدند، براحتی شغل پیدا میکنند. هر فردی برای موفقیت حرفهای باید چند تخصص و مهارت را کنار هم کسب کند. افزایش توانمندیها رقبا را کمتر خواهدکرد.
زود بیا، دیر برو!
اگر دوران مدرسه را به خاطر داشته باشید، به یاد میآورید گاهی که زنگ پایان کلاس را میزدند، دبیر جمله را نیمهتمام رها میکرد و کیف به دست از کلاس خارج میشد، اما بعضی دیگر از دبیرها صبرمیکردند مبحث تمام شود و بعد کلاس را ترک میکردند. البته معمولا دانش آموزان طرفدار گروه اول هستند اما حقیقتا یک مدیر خوب دبیر گروه دوم را میپسندد. کارمند نمونه همیشه کمی زودتر از ساعت کاری در محیط کار حاضر میشود و پس از اتمام ساعت کاری هم هیچ عجلهای برای ترک محیط ندارد. کمی زودتر میآید تا از لحاظ ذهنی پیش از شروع زمان کاری آمادگی کامل پیدا کند و هنگامی محیط را ترک میکند که کار را به جایی قابل قبول رسانده باشد. مدیرها به دنبال این نوع کارمندهای دلسوزند.
سوال کردن از باتجربهها
فرشید عزیزی در 45 سالگی به کارآفرینی بسیارموفق تبدیل شده است. او چند فروشگاه زنجیرهای نمایندگی لوازم برقی را مدیریت میکند و به طورکلی، جریان رشد موفقی داشته است. رقبای عزیزی که در حد اویند، حداقل 20 سال از او مسن ترند و او با سن کمتر، موفق به کسب موفقیتهای سنگین شده است. خود او علت این رشد سریع را در نشست و برخاست با افراد باتجربه و سوال کردن از آنها میداند. او از همان سنین کم به افراد موفق و باتجربه نزدیک میشده و با آنها ارتباطی دوستانه پیدا میکرده است. درواقع دوستان او مشاورانی دانا و باتجربه بودهاند. او به جای آن که خود بسیاری از آزمون و خطاها را انجام دهد، از تجربیات دوستان مسن خود استفاده کرده و به این ترتیب، میانبری قوی در راه موفقیت زده است.
مطالعه کتاب
مطالعه کتابهای موفقیت شغلی هم به نوعی استفاده کردن از تجربیات داناست. کتابها مکتوبات افرادی است که خود تجربیاتی به دست آورده و تحقیقاتی انجام دادهاند و حال نتیجه زحمات خود را در اختیار خوانندگان قرار میدهند. اگر مایل به کسب موفقیت حرفهای هستید، مرتب کتابهای موفقیت شغلی را مطالعه کنید تا روند پیشرفتتان را تسریع ببخشید.
سازگاری با جمع
ساناز دارایی 35 سال دارد و تاکنون در چند محیط مختلف کار کرده است. تقریبا همه از کار او راضی بودهاند و اگر به منظور پیشرفت حرفهای محیطی را ترک کرده، برگه رضایت رئیس را در دست داشته و در محیط بعدی هم دوباره لبخند رضایت بر لب مدیر نشانده است. دلیل اصلی موفقیت او گذشته از کیفیت خوب کار، اخلاق نیکویش است. ساناز با همه سازگاری دارد، اهل غرزدن نیست، با کسی دعوا نمیکند، محیط را شاد میکند و در مواقع لازم با زبانی خوش حق خود را میگیرد. نقطه مقابل ساناز خواهر او سولماز است. در محیط کار همه از غرزدنها و منفیبافی بیانتهای او کلافهاند، با همه سر ناسازگاری دارد و هرروز به بهانهای کام یکی از همکاران را تلخ میکند. اخیرا پروژهای که او در آن همکاری داشت، به اتمام رسیده اما شرکت برای پروژه جدید با او قرارداد نبست. علت همان ناسازگاری سولماز بود.
پذیرفتن تغییر
به طور طبیعی انسان از تغییر متنفر است و ترجیح میدهد همیشه به روالی پیش برود که به آن عادت کرده است. زمانی همه ملزم به مراجعه به فروشگاه و خرید از آنجا بودند اما بتدریج فروشندگان متوجه شدند، باید سرویس رایگان را به خدماتشان بیفزایند. مبالغ به طور نقدی پرداخت میشد و این شیوه به ظاهر کاملا راحت بود اما طی زمانی کوتاه همگی دریافتند باید دستگاه کارتخوان را در فروشگاه داشته باشند وگرنه بسیاری از مشتریانشان را از دست میدهند.
معمولا هرکس دوست دارد به همان شیوه قبلی عمل کند چون به آن روش عادت کرده و برایش راحتتر است اما حقیقت چیز دیگری است. جهان درحال رشد و ترقی است و هرکس خود را منطبق با رشد جهانی حرکت میدهد. شیوههای آموزشی هرسال تغییر میکنند و اگر دبیری نتواند خود را با این تحولات پیش ببرد، بزودی از رده خارج خواهدشد. تغییر و تحول، لازمه جاری ماندن در هر عرصه هنری است و اگرچه در وهله نخست، کمی دشوار به نظر میرسد، اما درحقیقت برای آسان تر کردن روند کار ایجاد میشود.
قاپیدن فرصتها
در شرکتی بازرگانی، پروژهای به طور ناگهانی پیش آمد و مدیریت مجبور بود یک نفر را عازم ماموریت خارج کشور کند. موضوع به سه نفر از کارمندان شرکت ارجاع داده شد. درحالی که دونفر از آنها حساسیت کار را درک نکرده بودند و به درستی نمیدانستند چه تصمیمی بگیرند، فرد سوم که اهمیت ماجرا را فهمیده بود، بلافاصله اعلام آمادگی کرد و عازم ماموریت شد. اتفاقا بسیارخوب عمل کرد و بیش از پیش رتبه و مقام پیدا کرد. در چشم او این ماموریت فرصتی برای نشان دادن توانمندی خود بود و به همین دلیل به آن اهمیت داد.
در هر کاری که باشید، هر از گاه پیشنهادهای خوبی برای ارتقا دریافت میکنید. اگر احساس میکنید، در پیشرفت مقام و رتبه شما حتی در آینده دور موثر است در قاپیدن آن شک نکنید. تمام افراد موفق، پیشرفتهای بزرگشان را مدیون موقعیتهای ناگهانی هستند که برای آنها پیش آمده و قدرش را دانستهاند.
لیلا رعیت
جامجم
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
به بهانه نمایشگاه «مشق دل» در گالری صداوسیما
در گفتوگوی «جامجم» با یک مشاور خانواده مطرح شد
دبیر علمی جشنواره شعر فجر در گفتوگو با «جامجم» تأکید کرد آییننامه این رویداد ادبی نیاز به تجدیدنظر دارد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد