طمع مالباختگان، مهم‌ترین عامل در وقوع کلاهبرداری است

بازار داغ جرایم نخ‌نما

طمع، مهم‌ترین دلیلی است که باعث گرفتار شدن در دام کلاهبردارها و سارقان می‌شود. آنها افرادی باهوش و زیرک نیستند، بلکه از ساده‌انگاری مالباخته‌ها بهره می‌برند. شگردهای آنها نخ‌نما شده و بسیار ابتدایی است. برخی مدعی هستند می‌توانند با مالیدن مایعی خاص، کاغذهای باطله را به دلار تبدیل کنند.
کد خبر: ۱۰۵۰۸۵۲
بازار داغ جرایم نخ‌نما
عده‌ای می‌گویند گنج پیدا کرده‌اند و با استخاره به شماره مالباخته رسیده‌اند و تعدادی دیگر نیز در پوشش خیرین از زنان سالخورده سرقت می‌کنند. پلیس بارها هشدار داده است که شهروندان با کمی دقت و رعایت نکات پلیسی، ایمنی خود در برابر این قبیل جرایم را تضمین کنند. با این حال باز هم افرادی هستند که در دام می‌افتند.

آنها شاید با دیدن اخبار کلاهبرداری‌های مشابه از ساده بودن مالباخته‌ها تعجب کرده باشند، اما وقتی نوبت خودشان شد، اسیر طمع و ساده‌انگاری شدند. کارشناسان، ریشه اصلی این اتفاق را در آسیب‌های آموزشی، اجتماعی و اقتصادی جست‌و‌جو می‌کنند و می‌گویند: آمار پرونده‌های جنایی نشان می‌دهد، بیشتر اقشار کم‌درآمد و ضعیف جامعه در دام این قبیل کلاهبرداری‌های نخ‌نما شده می‌افتند. ما نیازمند آموزش مهارت تفکر به افراد جامعه بخصوص کودکان و نوجوانانمان در مدارس هستیم. از سوی دیگر نیاز است، برای کاهش این قبیل جرایم به مقوله مهم اشتغال نیز پرداخت. با از میان برداشتن موانع کار، ازدواج و درآمد جوانان می‌توان امیدوار بود نه‌تنها جرایم نخ‌نما شده که سایر جرایم زاییده از آسیب بیکاری مانند سرقت، زورگیری، اعتیاد و فحشا هم کاهش یابد.

در گزارش امروز، علاوه بر معرفی برخی از این شیوه‌های نخ‌نما شده، دیدگاه دکتر فاطمه قاسم‌زاده، روان‌شناس و قاضی اصغر عبداللهی، رئیس شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران را در زمینه ریشه‌های این آسیب اجتماعی منعکس کرده‌ایم.

کلاهبرداری با دلارهای سیاه

برگه‌های سیاهی خریدم که فروشنده می‌گفت، اگر رویشان ماده مخصوصی بریزم به دلار تبدیل می‌شود، اما این اتفاق نیفتاد و من چند صد میلیون تومان از دست دادم.

این چند جمله، خلاصه حرف مالباخته‌هایی است که در دام کلاهبرداری فروشنده‌های دلارهای تقلبی افتاده‌اند. بیشتر افرادی که به این روش کلاهبرداری می‌کنند، از اتباع آفریقایی هستند و برای فروش کاغذهای سیاه و بی‌ارزش به جای دلار وارد ایران شده‌اند. آنها به بهانه خرید و فروش گسترده کالاهای تجاری مانند دارو، لوازم یدکی خودرو و زعفران طعمه‌های خود را انتخاب می‌کنند و برای لو نرفتن نقشه‌شان، در لابی و کافی‌شاپ هتل‌های پنج ستاره قرار می‌گذارند تا ثروتمند جلوه کنند. آنها برای نمونه، سه برگ کاغذ سیاه را در یک پاکت از جنس فویل می‌گذارند و رویش پودری مخصوص می‌مالند. سپس سه دلاری را که از قبل در قسمت مخفی پاکت گذاشته بودند، خارج و ادعا می‌کنند پودر مخصوص، باعث تبدیل کاغذهای سیاه به دلار شده است. این روش اخیرا با استفاده از یوروهای سبز تقلبی نیز انجام شده است. پلیس پایتخت چندی پیش با اشاره به انهدام بزرگ‌ترین باند قاچاق دلارهای سیاه به شهروندان هشدار داد تا در انجام معامله‌های ارزی خود دقت کنند. طمع دستیابی آسان به پول هنگفت، نخستین عاملی است که باعث گمراهی مالباخته‌ها می‌شود. چندی پیش مردی با مراجعه به پلیس گفت: مدتی قبل با تعدادی فروشنده دلارهای سیاه آشنا شدم. آنها از چمدان حاوی یک میلیون دلار اسکناسشان، 30 برگه سیاه بیرون آوردند و با مالیدن مایع مخصوص، آنها را به دلار تبدیل کردند. سپس پیشنهاد معامله یک میلیارد تومانی از این طریق دادند. تصمیم گرفتم با 50 میلیون تومان تستشان کنم. 14 هزار دلار به آنها دادم، اما آنها به این بهانه که پول‌ها باید یک روز در مایع مخصوص و زیر دستگاه پرس بماند، محل قرار را ترک کردند. چند ساعت بعد مشکوک شدم و دستگاه را باز کردم. فقط کاغذهای سیاه در آن بود و من 14 هزار دلارم را از دست داده بودم.

دستبرد از زنان سالمند در پوشش خیر

کیسه‌ای همراه خود دارند که درون آن، تعدادی لباس و مقادیری پول است. در خیابان‌ها پرسه می‌زنند و زنان مسنی را که همراه خود طلا و جواهرات دارند، انتخاب می کنند. با معرفی خود به عنوان خیر، از این زنان می‌خواهند کیسه را به افراد نیازمند محله‌شان برسانند. سپس صحبت را به طلا و جواهرات می‌کشند. می‌گویند: می‌خواهیم گردنبندی مشابه آنچه شما دارید، برای همسر یا مادرمان بخریم. لطفا چند دقیقه طلایتان را به ما بدهید تا از نزدیک آن را ببینیم.

وقتی طلا را می گیرند، آن را وارسی می‌کنند و سپس در کیسه می‌اندازند و تحویل می‌دهند. زنان پس از چند ساعت که به خانه می‌رسند، کیسه را باز می‌کنند، اما طلا را پیدا نمی‌کنند؛ ته کیسه سوراخ بوده و طلا توسط همان خیرنماها دزدیده شده است. افراد کمی نیستند که در دام این روش ساده کلاهبرداری افتاده‌اند در حالی که شناسایی خیرین واقعی کار چندان سختی نیست. آنها کارت شناسایی انجمن دارند، اقلام جمع‌آوری شده را خودشان به نیازمندان می رسانند و بحث‌های انحرافی نمی‌کنند. چندی پیش، دو سارق سابقه‌دار که از ده‌ها زن مسن به همین شیوه کلاهبرداری کرده بودند، در تهران دستگیر شدند. شاکیان زنان سالخورده بودند. آنها فریب حرف‌های این دو متهم را خورده و طلاهای چند میلیون تومانی‌شان را از دست داده بودند.

پیامک چوپان‌های دروغگو

با پیامک شروع می‌شود و بعضی وقت‌ها با قتل به پایان می‌رسد. فرستنده پیامک، فردی ناشناس است که خود را چوپان معرفی می‌کند و مدعی می‌شود، کوزه‌ای پر از سکه و جواهرات قدیمی پیدا کرده، ‌اما چون می‌ترسد گیر قاچاقچیان عتیقه بیفتد، دست به دامان مادرش شده تا با کمک استخاره، برایش شماره تلفن پیدا کند. او هم به آن شماره پیامک فرستاده و درخواست مشتری کرده است تا هر چه سریع‌تر از شر کوزه‌های گرانقیمت خلاص شود. این پیامک را بیشتر ایرانی‌ها حداقل یک بار دریافت کرده‌اند. فرستنده آن کلاهبرداری است که به چوپان دروغگو مشهور شده و قصد فروش سکه‌های تقلبی دارد. او خود را بی‌سواد و ناتوان نشان می‌دهد و با پیشنهاد فروش ارزانقیمت عتیقه‌ها، شهروندان را به دام می‌اندازد. پلیس و رسانه‌ها درباره کلاهبرداری این افراد هشدارهای متعددی داده‌اند، اما باز هم افرادی هستند که با وسوسه دستیابی به ثروت بادآورده، در دام این نقشه نخ‌نما می‌افتند. پلیس همواره از شهروندان خواسته در صورت دریافت این قبیل پیامک‌ها، آنها را در جریان قرار دهند. افتادن در دام چوپان‌های دروغگو فقط با از دست دادن سرمایه‌های چند میلیون تومانی پایان نمی‌یابد بلکه ممکن است مالباخته، جان خود را هم ببازد. در یکی از پرونده‌های جنایی پایتخت، دو تبعه افغان در پوشش چوپان دروغگو، دو مرد ایرانی را پای قرار کشاندند و آنها را پس از سرقت چند صد میلیون تومانی کشتند.

کلاهبرداری به بهانه برنده شدن در مسابقه

کمتر کسی پیدا می‌شود که از برنده شدن در مسابقات تلفنی ذوق زده نشود. این اتفاق برای افراد کمی رخ می‌دهد و بسیاری در طول عمر خود یک بار هم آن را تجربه نمی‌کنند. در این شرایط افرادی پیدا می‌شوند که از همین موضوع سوءاستفاده کنند و دست به کلاهبرداری می‌زنند. آنها حتی از داخل زندان، در تماسی تلفنی مدعی برنده شدن فرد در مسابقه می‌شوند و با تسلط بر فنون کلامی و روان‌شناسی، اطمینان او را جلب می‌کنند. سپس او را پای دستگاه خودپرداز می‌کشند تا نقشه خالی کردن حسابش را عملی کنند. تمام این کار در عرض چند دقیقه و از پشت تلفن انجام می‌شود. کلاهبردار به این بهانه که می‌خواهد از واریز شدن مبلغ جایزه مطمئن شود، برنده خیالی را پای خودپرداز می‌کشد، اما با چرب زبانی او را وادار می‌کند تا مراحل واریز پول را انجام دهد. ابتدا می‌گوید، موجودی حسابت را اطلاع بده، سپس دکمه انتقال وجه را بزن و شماره کارت ما را وارد کن. در این مرحله، مبلغی را که قرار است کلاهبرداری شود، به شکل کدهای دو رقمی به مالباخته می‌گویند و او هم بی‌خبر از همه جا، این کد را وارد و پس از زدن دکمه تایید، پول از حسابش خارج می‌شود. این کار در چند نوبت و با توجه به میزان موجودی مالباخته انجام می‌شود. در مرحله آخر نیز برای عدم دسترسی مخاطب به کارت خود، خواستار عوض کردن رمز آن می‌شوند که این کار باعث خورده شدن کارت توسط دستگاه می‌شود. به گفته پلیس، شهروندان باید با دقت بیشتری به احتمال برنده شدن خود در مسابقه تلفنی بیندیشند. ضمن این که برای دریافت جایزه، هیچ نیازی به مراجعه پای دستگاه خودپرداز نیست. افراد ناشناسی هم که ما را به ورود به بخش انتقال وجه ترغیب می‌کنند، احتمالا کلاهبردار هستند و نباید به حرف‌هایشان عمل کرد.

اجاره دادن خانه دیگران با اسناد جعلی

خانه را با اجاره بالا و رهن پایین از صاحبخانه اجاره می‌کنیم. سپس خودمان همین خانه را با اسناد جعلی با رهن بالا معامله می‌کنیم. این خلاصه نقشه‌ای است که اخیرا برخی کلاهبردارها پیاده کرده‌اند. آنها خانه‌ای مثلا با رهن شش و اجاره دو میلیون تومانی را معامله می‌کنند. سپس با دادن آگهی در روزنامه‌ها همین خانه را با رهن 60 میلیون تومانی در اختیار دیگران قرار می‌دهند و متواری می‌شوند. کلاهبرداری آنها گرچه با جعل سند همراه است، اما مشتری‌ها می‌توانند با دقت بیشتر در اسناد و انجام معامله در حضور مشاور املاک مجاز به فریب کلاهبردارها پی ببرند. پلیس پایتخت، چندی پیش زوج جوانی را که از این طریق از شش خانواده کلاهبرداری میلیونی کرده بودند، دستگیر کرد. آنها در بازجویی‌ها گفتند: از وقتی با هم ازدواج کردیم مشکلات مالی زیادی داشتیم. می‌خواستیم پولدار شویم. برای همین تصمیم گرفتیم با اجاره خانه و جعل مدارک،‌ آنها را رهن میلیونی بدهیم و فرار کنیم. ما خانه‌ای با رهن پایین و اجاره بالا پیدا می‌‌کردیم و با صاحبخانه قرارداد می‌بستیم. سپس همان خانه را در روزنامه آگهی می‌دادیم. وقتی مستاجر از طریق آگهی روزنامه به خانه می‌آمد با مدارک جعلی، خانه را به شکل رهن کامل، مثلا 50 میلیون تومان می‌دادیم و بعد از گرفتن پول بلافاصله فرار می‌کردیم.

باید موانع اقتصادی برداشته شود

قاضی اصغر عبداللهی

رئیس شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران

کلاهبردارها همیشه سعی می کنند با ترفندهایی خاص، طرف مقابل خود را فریب دهند. برخی از این روش‌ها پیچیده و بقیه ساده هستند. این که چرا با وجود پیشرفت تکنولوژی و افزایش روزافزون شبکه‌های اجتماعی، هنوز افرادی در دام نقشه های نخ‌نما شده می‌افتند را می‌توان از دو منظر اقتصادی و فرهنگی بررسی کرد. زمانی که مردم از نظر اقتصادی و تامین مخارج زندگی با مشکل روبه‌رو باشند، با کوچک‌ترین عامل انگیزشی و وسوسه‌آمیز از سوی کلاهبرداران فریب می‌خورند و به طمع دستیابی سریع‌تر به پول، خود را فریب می‌دهند. آمار پرونده‌های جنایی نشان می‌دهد، بیشتر اقشار کم‌درآمد و ضعیف جامعه در دام این قبیل کلاهبرداری های نخ‌نما شده می‌افتند.

در یک پرونده، فردی موفق شده بود با پیشنهاد شرکت در مسابقه مجازی، مبالغ چند صد هزار تومانی از شرکت‌کننده‌ها بگیرد. پرونده او حدود 400 شاکی داشت و حدود 100 میلیون تومان کلاهبرداری کرده بود. بیشتر شاکیان هم افراد ضعیف از نظر مالی بودند و تصور می‌کردند می‌توانند با دادن مبلغی ناچیز به پول زیادی دست پیدا کنند. در حالی که اقشار متوسط و رو به بالای جامعه معمولا به این قبیل مسائل اعتنایی نمی‌کنند. همچنین برخی تصور می‌کنند، این کلاهبردارها هستند که خیلی باهوشند در حالی که ساده‌لوحی، ناآگاهی و زودباوری مالباخته‌ها علت اصلی وقوع این جرایم است. از سوی دیگر، فقر فرهنگی و زودباوری نیز باعث می‌شود تا مجرمان، نقشه سوءاستفاده را با ترس کمتر و راحتی بیشتر اجرا کنند. برای کاهش این قبیل جرایم باید از مقوله مهم اشتغال شروع کرد.

با از میان برداشتن موانع کار، ازدواج و درآمد جوانان می‌توان امیدوار بود نه‌تنها جرایم نخ‌نما شده که سایر جرایم زاییده از آسیب بیکاری مانند سرقت، زورگیری، اعتیاد و فحشا هم کاهش یابد. در این مسیر، رسانه‌ها نقش تعیین‌کننده دارند. برای مثال اگر مردم به این سطح از آگاهی برسند که از افرادی که خود را مامور معرفی می‌کنند، اوراق هویت بخواهند، آمار کلاهبرداری از طریق مامورنماها کاهش می‌یابد. بالا بردن اطلاعات حقوقی مردم هم مورد دیگری است که رسانه‌ها می‌توانند در تحقق آن نقش تعیین‌کننده داشته باشند.

لزوم آموزش مهارت تفکر به نوجوانان

فاطمه قاسم‌زاده

روان‌شناس

تصمیمات عجیبی را که برخی افراد جامعه از روی ناآگاهی مفرط می‌گیرند، می‌توان از جنبه‌های مختلف آموزشی بررسی کرد. نخستین مساله بی‌سوادی و فقر آگاهی است. در کشور ما 9 میلیون بی‌سواد وجود دارد که این آمار سوای تعداد کم‌سوادهاست. افرادی که براساس معیارهای بین‌المللی جزو باسوادها محسوب نمی‌شوند چراکه درک خیلی از مسائل به توانایی خواندن و نوشتن وابسته نیست.

دومین موضوع به ناتوانی برخی افراد جامعه در تفکیک مذهب راستین با جنبه‌های خرافی برمی گردد. برخی کلاهبردارها مانند چوپان‌های دروغگو برای عملی کردن نقشه‌های خود از احساسات مذهبی مردم سوءاستفاده می‌کنند. مثلا می‌گویند از طریق استخاره شماره شما را به دست آورده‌ایم یا این که فلان وِرد را بخوانید تا به خواسته‌تان برسید. باور نکردن این مسائل نیازمند دانش و آگاهی است.

سومین موضوع، فقدان تفکر انتقادی در نظام آموزشی‌ماست. به این معنی که ما به دانش‌آموزانمان دنبال راه‌حل بودن را آموزش نمی‌دهیم تا در برابر مسائل مختلف از خود بپرسند: آیا امکان رخ دادن آن وجود دارد یا خیر؟ ما در نظام آموزشی‌مان از روش حافظه‌محور استفاده می کنیم در حالی که بشدت نیازمند بهره‌مندی از روش تفکرمحور هستیم. یعنی شک مثبت کنیم، فکر کنیم و با حلاجی مساله، تصمیم بگیریم.

فقط در این شرایط است که نوجوانان ما خیلی مسائل پیش پا افتاده را براحتی باور نخواهند کرد. دانش‌آموزانی را می‌شناختم که تصور می‌کردند ماده مخدر گل، طبیعی است و اعتیاد نمی‌آورد. دلیل آنها هم فقط نام این ماده بود. یعنی گول اسم آن را خورده بودند. خرید قرص برای تقویت حافظه در زمان امتحانات هم مورد دیگر است. اگر این قرص‌ها مجاز بود، داروخانه‌ها می‌فروختند نه افراد پرسه زن در نزدیکی مدرسه. تربیت خانوادگی و سطح اطلاعات والدین نیز موضوع مهم دیگری است. بهترین جا برای طرح سوال و کنکاش درباره مسائل مختلف، خانواده و مدرسه است. البته والدین به هیچ وجه نباید از راه نصیحت وارد شوند بلکه باید با کودک خود حرف بزنند و گفت‌و‌گو برقرار کنند. هیچ چیزی برای کودکان ناخوشایندتر از نصیحت نیست. می‌توانیم به فرزندانمان بگوییم درباره فلان مساله فکر کنند و بعد نظرشان را بگویند. در نهایت باید گفت، ما نیازمند آموزش مهارت تفکر به افراد جامعه خصوصا کودکان و نوجوانانمان در مدارس هستیم. وظیفه نظام آموزشی فقط آموختن مهارت خواندن و نوشتن نیست بلکه براساس تعاریف بین المللی، رشد اجتماعی و عاطفی نیز سواد محسوب می شود. در این مسیر می‌توانیم مطابق نیازهای خودمان از دستاوردهای ارزشمند جوامع دیگر نیز استفاده کنیم.

یزدان مرادی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها