به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران، در ابتدا ویدئویی از حادثه تروریستی 12 رمضان تهران پخش شد.
احسان علیخانی گفت: امروز روز تشییع پیکر شهدای عزیز بود و به خانواده محترم و بازماندگان آنها تسلیت عرض میکنیم و بلند فریاد میزنیم که در کنارتان هستیم و دستان شما در دستان ماست.
وی افزود: سرزمین ما ایران عاشق صلح است اما این دلیل نمیشود که جنگیدن را بلد نباشیم. برای همه دنیا آرامش و امنیت آرزو میکنم اما این را بدانید که سرزمین ما سرزمین عجیبی است؛ این قاعده ماست که در زمان کوچکترین بحران مثل کوه پشت هم قرار بگیریم. امیدواریم هرگز شاهد این تصاویر ترسناک در هیچ کجای دنیا نباشیم.
در ادامه علیخانی با خانم موحدی که امروز یک قاضی است، به گفتگو نشست.
موحدی درباره علاقهمندی خود به رشته حقوق گفت: در یک خانواده متوسط به دنیا آمدم. یک خواهر دارم و هدف من در کودکی و نوجوانی همواره خواندن رشته مورد علاقهام یعنی حقوق بود. در همان زمان هم هر مشکلی که در خانواده ایجاد میشد، اعضای خانواده با من مشورت میکردند و هیچ وقت اتفاقی نیفتاد که بین من و پدرم اختلاف نظر وجود داشته باشد.
وی ادامه داد: رشته حقوق جذاب است. کسی که به ماجراجویی علاقه داشته باشد، در رشتههای علوم انسانی دوست دارد یا در نیروی انتظامی و یا دادگستری حضور داشته باشد. آن زمان که این رشته را انتخاب کردم، به فکر قضاوت نبودم اما اصل رشته را دوست داشتم.
علیخانی در این بخش برنامه، به خاطر صحبتها و سر و صدای بی اندازه در پشت صحنه علیخانی به گروه خود تذکر داد و گفت: «از دوستانم عذرخواهی میکنم؛ هر زمان صلاح دونستید جاتون را با من عوض کنید. شما اجرا کنید و من برم پشت صحنه!».
موحدی در پاسخ به سوال علیخانی پیرامون علاقه به رشته حقوق تحت تاثیر فیلم و قصهای خاص، عنوان کرد: بیشتر علاقه به این رشته شخصی بود. از ابتدا نمیدانستم عالم قضاوت این قدر سخت است. شاید اگر الان به گذشته برگردم با تامل بیشتری نگاه کنم و رشته راحتتری را انتخاب کنم.
در ادامه علیخانی به انتخاب رشته خود اشاره کرد و گفت: زمان انتخاب رشته من مصادف با سریال «خانه سبز» بود که مرحوم شکیبایی درآن فیلم وکیل بودند. من حقوق قبول شدم اما زمان انتخاب رشته در دانشگاه یک روز یکی از بستگانم من را به دادگاه خانواده برد و فضای آنجا باعث شد از انتخاب پشیمان شوم. چرا که من تصور دیگری از این رشته داشتم و این کار روحیه جدی تری نیاز دارد که در من نبود.
در بخش دیگر گفتگو موحدی، از کدورت 10 ساله دو طایفه صحبت کرد و اظهار داشت: 9 سال پیش در اثر نزاع بین دو جوان در روستا از این دو طایفه، قتلی ناخواسته اتفاق افتاد. حدود پنج سال از این حادثه گذشت؛ متهم به زندان میرفت و در این پنج سال هیچ اتفاقی رخ نداد. دو طایفه خیلی با هم صمیمی بودند و قرار بود که متهم بخشیده شود؛ اما روز اجرای حکم خانواده مقتول نمیبخشند و متهم قصاص میشود.
وی افزود: دشمنی این دو طایفه با هم از این به بعد آغاز میشود و حالا دادگاه آن شهر از پروندهها و جرمهای متفاوت پر شده است. الان حدود 100 پرونده داریم مربوط به این کدورت داریم. حتی چهار نفر در میان این کشمکش و بحثها به کما میروند. خانه و ماشین آتش زده میشود و امنیت روستا در این سالها به خطر میافتاد. مراسم عروسی و عزاداری این دو طایفه هم از هم جدا شد.
موحدی عنوان کرد: مدتها درگیر گرفتن رضایت بودیم و نزدیک به صد پرونده در دادگاه وجود داشت و متهمان الان با گذاشتن وثیقه آزاد هستند. حتی در یک خانواده پدر و مادر با هم پرونده دارند که شرایط چنین پروندههایی باعث شد دلسوزانه کار را پیش ببریم. حالا از آن تعداد، فقط چهار نفر ماندند که اگر رضایت دهند این قائله ختم به خیر می شود.
در ادامه آقای سیفالدین که از اهالی این روستاست، در برنامه حاضر شد و گفت: در روستای ما حدود دوهزار نفر ساکن هستند. اتحاد و همدلی ما زبانزد خاص و عام بود. بعد از آن حادثه، تنشهای زیادی را شاهد بودیم. حدود سه سال است همه در تلاش هستیم که دوباره آرامش به روستا برگردد.
در بخش دیگربرنامه شاهد حضور چهار نماینده از دو طایفه بودیم که آنها اظهار داشتند کاش آن تنشها را شاهد نبودیم و زودتر آشتی می کردیم؛ چرا که با آن هزینه هایی که دادیم، میتوانستیم مدرسه و بیمارستان برای روستا خودمان بسازیم . در پایان هر چهار نفر رضایت دادند و آشتی کردند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد