در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از مشرق ، قهرمانی چلسی در لیگ برتر انگلیس بهانهای شد تا به ریشه موفقیتهای مربیان ایتالیایی در لیگهای مطرح دنیا بپردازیم. شاید بهتر باشد که این نوشتار را اینگونه آغاز کنیم: اگر برزیل را مهد پرورش بازیکن در فوتبال بدانیم، قطعا ایتالیا را باید مهد تربیت مربی دانست.
در 8 فصل اخیر لیگ برتر انگلیس، آنتونیو کونته چهارمین مربی ایتالیایی است که موفق به کسب قهرمانی شده است. سه مربی پیش از او شامل «کارلو آنچلوتی» (فصل 2010 چلسی)، «روبرتو مانچینی» (فصل 2012 منچستر سیتی)، و «کلودیو رانیری» (فصل 2016 لستر سیتی) میشوند. به آلمان میرویم: جایی که آنچلوتی توانست با بایرن مونیخ قهرمان بوندس لیگا شود. به ایتالیا میرویم: آلگری با یوونتوس گل کاشت. به روسیه میرویم: «ماسیمو کاررا» دستیار سابق آنتونیو کونته توانسته است که اسپارتاک مسکو را پس از 16 سال به قهرمان لیگ برتر روسیه برساند. این یعنی قهرمانی در سه قاره از پنج قاره و در یک کلام «عصر طلایی مربیان ایتالیایی». نکته جالب اینکه ایتالیا هماکنون تنها کشوری است که در هر پنج قاره مربی دارد. در سالهای اخیر تیمهای ملی روسیه، ایتالیا، و ژاپن به سراغ مربیان ایتالیایی رفتند و حالا میبینیم که آنها حتی در تیم ملی چین و آلبانی هم مربیگری میکنند.
بگذارید شفاف بگوییم که مربیان ایتالیایی در سالهای گذشته نشان دادند که بهترین دوست ورزش فوتبال، ایتالیاست. کسب 46 عنوان قهرمانی در باشگاههای اروپا شوخی نیست. حتی مربیان اسپانیایی (با 37 قهرمانی) و مربیان آلمانی (26 قهرمانی) با فاصله در پشت سر آنها قرار دارند.
اما چرا مربیان ایتالیایی تا به این حد موفقاند؟ پاسخ مشخص است. آنها از حیث تاکتیکی بسیار خوب تربیت شدهاند. آنها استاد انقلابی کردن حال و هوای تیمهایشان هستند. شور و وصف خاص و شاعرانه و طوفانی ایتالیاییها که برگرفته از فرهنگ بسیار مردمی و صمیمی آنها در جنوب قاره اروپاست نیز تاثیر بسزایی در بروز این روحیه دارد.
علت اصلی دیگر به مکتب «کُووِرچیانو» (Coverciano) مکتب فوتبال مستقر در فلورانس ایتالیا برمیگردد. این دانشگاه و مکتب عظیم فوتبال تحت نظر فدراسیون فوتبال ایتالیاست و در سرتاسر دنیا به نام «دانشگاه فوتبال» شناخته میشود. تربیتشدگان مکتب کوورچیانو مربیان بزرگی چون نرئو روکو، مارچلو لیپی، چزاره پراندلی، کلودیو رانیری، آریگو ساکی، کارلو آنچلوتی، ماسیمیلیانو آلگری، جیووانی تراپاتونی، فابیو کاپلو، روبرتو مانچینی، آنتونیو کونته، روبرتو دی ماتئو، و ماسیمو کاررا هستند. بطور متوسط، سالیانه بیش از 400 مربی و بازیکن از این مدرسه فارغ التحصیل میشوند. کوورچیانو در سال 1952 تاسیس شد و در سال 1958 در رم رسما کار خود را آغاز کرد. اکنون این دانشگاه عظیم تربیت مربی و بازیکن، در فلورانس واقع است.
از «کاتناچیوی» دهه 1960 که منجر به قهرمانی آث میلان با «نرئو روکو» و قهرمانی اینترمیلان با «هلنیو هرارا» شد بگیرید تا «پرس شدید در منطقه خودی» که استاد آن «آریگو ساچی» بود و یا تاکتیک «مهاجم کاذب» که «فرانچسکو توتی» در رم به کار میگیرد، هنر و تاکتیکی بودن مربیان ایتالیایی را نشان میدهد.
«کاتناچیو» (Catenaccio) یعنی دفاع بتونی؛ یک سیستم تاکتیکی در فوتبال با تاکید فراوان بر دفاع. در ایتالیایی به معنی "چفت و بست" است، که بر خط دفاع بسیار سازمان یافته و مؤثر، متمرکز بر خنثی کردن حملات و جلوگیری از ایجاد موقعیتهای گل حریف با کمک نفرات دفاعی متعدد اشاره دارد.
یک بار تراپاتونی در گفتگو با «کوریر دلو اسپورت» گفت: «لیگ ما مثل سایر لیگهای بزرگ دنیا، ارقام وحشتناک برای نقل و انتقالات خرج نمیکند. اما در عوض تفکرات ما مربیان ایتالیایی را نمیشود با رقم های بالا خرید. ما امضای شخصی خود را داریم و برای همین است که مکتبمان بزرگترین مکتب فوتبالی است. مربی ایتالیایی به خوبی میداند که برای پیروزی به چه چیزهایی نیاز دارد و به سرعت خود را به زندگی در کشوری که در آن مربیگری میکند عادت میدهد. یادتان باشد آنچه که مربیان ایتالیایی را از مربیان سایر ملل برتر کرده، دقت به جزییات، دانش تاکتیکی، و توانایی شکل دادن پویایی گروهی است».
ایتالیاییها خیلی به تاکتیک پایبندند و از کودکی آن را رگ و پی تفکر خودشان جای میدهند. مربیان ایتالیایی، با وسواس و دقت خاصی حریفان بعدی خود را آنالیز میکنند و در جلسات تمرین، برنامه مشخص طراحی میکنند و بعد میبینیم که در بازی تیمهایشان چقدر انعطافپذیری تاکتیکی وجود دارد. یک بار «روبرتو مانچینی» در گفتگو با روزنامه SFR اسپورتز گفت: «مکتب ما آنقدر بر روی مربیانمان از حیث تاکتیکی کار میکند که اینچنین قدرتمند هستند».
حال در اینجا باید به مورد مهمی اشاره کرد. درست است که مکتب کوورچیانو اصلیترین تاثیر را در تربیت مربیان بزرگ ایتالیایی دارد اما بخش مهم دیگری از موفقیتهای آنها به تواناییهای شخصی خودشان برمیگردد. چه بسا مربیانی هم از این مکتب فارغالتحصیل شدهاند که موفق نبودهاند و از میان آنها میتوان به نامهایی چون «جانلوکا ویالی»، «جانفرانکو زولا»، «روبرتو دونادونی»، «والتر ماتزاری»، «والتر زنگا» و «فرانچسکو گوئیدولین» اشاره کرد. امثال کونته یا آنچلوتی یا آلگری که اکنون سه نام درخشان بر پهنه فوتبال جهان هستند، از فراست خود نهایت بهره را بردهاند که امروز به اینجا رسیدهاند. اینکه یک مربی بتواند در مواقع بحران تصمیم درست بگیرد و یا در طی بازی آنالیز دقیق و نتیجهمندی داشته باشد، به هوش و تجربه و ذهن و قلباش باز میگردد.
رانیری که در انگلیس به سبب تفکر تاکتیکیاش به «آقای متفکر» مشهور شده، توانست با تیمی چون لسترسیتی در میان نامهای بسیار بزرگی چون چلسی، منچستر یونایتد، منچستر سیتی، لیورپول، آرسنال، و تاتنهام در سال 2016 به قهرمانی برسد و بزرگترین افتخار تاریخ فوتبال باشگاهی را -از آن حیث که یک تیم گمنام را به قهرمانی لیگی چون لیگ برتر انگلیس رسانده- بدست بیاورد.
فوتبال امروز، فوتبال تغییرات تاکتیکی پیاپی در طی یک بازی است. مربی، باید با طراحی چند تاکتیک برای تیماش، در هر لحظه تصمیمگیری گزینههای خود را داشته باشد. کارنامه آلگری نشان میدهد که در حال حاضر، وی تاکتیکپذیرترین مربی ایتالیایی جهان است. او در فصلی که گذشت، از 2-5-3 به 2-1-3-4 و 2-4-4 و 1-3-2-4 و نهایتا 3-4-3 تغییر تاکتیک داد. خوب به یاد داریم که هنوز 10 دقیقه از نیمه دوم بازی نیمهنهایی لیگ قهرمانان امسال در مقابل موناکو نگذشته بود که احساس کرد که فضا را بیش از ااندازه برای تیم حریف باز گذاشته است. لذا، بلافاصله سیستم را از 3 دفاع به 4 دفاع تغییر داد. پس از همان بازی «پاتریک اورا» بازیکن مشهور فرانسوی از تاکتیک آلگری با نام «تغییر منو» یاد کرد.
این تفکر بزودی در سرتاسر جهان در بین مربیان بزرگ جا گرفته است. کافی است تفکر آلگری را با تفکر کسی مثل «آرسن ونگر» در آرسنال مقایسه کنید تا به عمق هنر مربی ایتالیایی پی ببرید. فوتبال ونگر، فوتبالی پژمرده بدون هر گونه خلاقیت و تاکتیک است که ماحصل چندین سال عدم نتیجهگیری است. تفکر آلگری، او را به فینال لیگ قهرمانان اروپا با گذر از رقبای قدرتمندی چون بارسلونا میرساند و تفکر ونگر همواره او را در ردههای میانی لیگ برتر انگلیس با یکی دو جایگاه اختلاف جابجا میکند.
مربیان ایتالیایی همچنین از تفکرات ماکیاولیستی بهره میبرند. بدین معنا که بازیکن را به زمین میفرستند و به او میگویند با تمامی جان و دل پیروز بیرون بیاید. برای آنها، هدف وسیله را توجیه میکند پس چه دفاع چه حمله، نتیجه گرفتن مهم است.
یکبار سر «الکس فرگوسن» مربی سابق منچستر یونایتد به شوخی اما کاملا جدی گفت: «هر وقت یک ایتالیایی به من بگوید که در این بشقاب پاستا وجود دارد، من بی درنگ سس را چک خواهم کرد تا زیر آن را ببینم. ایتالیاییها استاد استتار هستند».
تراپاتونی در یک جای دیگر گفت: «وقتی در یوونتوس بودم، مربی آن زمان من آقای «جیانی آنگلی» بعد از یکی از بازیها به نزدم آمد. ما کلا زیبا بازی نمیکردیم و فقط نتیجه میگرفتیم. آنگلی خطاب به من گفت که اصلا از بازی لذت نبرده اما مهم این است که تیم پیروز شده و همین کافی است».
مربیان انگلیسی باید از مربیان ایتالیایی درس بیاموزند. 25 سال است که هیچکدام از مربیان انگلیسی نتوانستهاند که در لیگ برتر به قهرمانی دست یابند و هر چه که بوده از مربیان غیر انگلیسی بوده است. آخرین بار، «هاوارد ویلکینسون» توانست در فصل 93-1992 به عنوان یک مربی انگلیسی به قهرمانی برسد. «کوین کیگان» در 21 سال پیش توانست با تیماش به مقام دومی دست یابد و 14 سال پیش هم «بابی رابسون» در بهترین حالت ممکن به مقام سومی دست یافت. مربیانی هم که انگلیسیها به کشورهای دیگر صادر میکنند جز افتضاح چیزی به بار نمیآورند.
«گری لینکر» والنسیا را به قهقرا میبرد و «تونی آدامز» گرانادا را بدبختتر میکند. همین ویلکینسون در مورد مربیان ایتالیایی میگوید: «آنها در خدمت دانش نیستند بلکه در خدمت یادگیری هستند. آنها اهل متابعت صرف نیستند بلکه از خود نظر و ایده خلق میکنند. به دو دو تا چهارتا معتقدند اما آن را از چند راه دیگر هم اثبات میکنند».
به هر حال، چیزی که مشخص است این است که هر چند که مربیان ملل دیگر بصورت کجدار و مریز که مشخص نشود در حال استفاده تدریجی از تاکتیکهای مربیان ایتالیایی و تغذیه از چشمه مکتب کوورچیانو هستند، اما تا کسب خبرگی در این عرصه راه قابل توجهی دارند. مربیان ایتالیایی سالهاست که در این کار ممارست دارند و حریفان بسیار قدری هستند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گروسی: مشکل تیم روحی و روانی است