مهمترین سرقت از نگاه پلیس، سرقت مسلحانه است. موضوعی که باعث میشود ماموران پلیس با تمام توان برای کشف آن اقدام کنند.
مستند «بیراهه» در برنامه هفته گذشته خود به بررسی موضوع سرقتهای مسلحانه دو مرد از طلافروشیهای اصفهان پرداخت.
در ابتدای این برنامه سردار عبدالرضا آقاخانی، فرمانده انتظامی استان اصفهان درباره انگیزه برخی سارقان مسلح گفت: برخی توجیههای بچهگانه مانند اینکه پول در بساط ندارم و به بن بست رسیده ام، تحریک دوستان و فراهم بودن زمینه سرقت مسلحانه دلیلی برای ارتکاب این جرم خشن نمیشود.
وی ادامه داد: در بسیاری از پروندهها بحث فقر مطرح نیست و افراد میخواهند ره صد ساله را یکشبه طی کنند به همین دلیل به سمت انجام جرایم پرریسک مثل سرقت مسلحانه میروند. جرم سرقت مسلحانه تاثیرات روانی در جامعه، اقتصاد، تولید و امنیت پایدار دارد. کشف اینگونه جرایم از سوی پلیس اعتماد مردم را به جامعه برمیگرداند و تاثیر مثبت کشف این جرایم تا مدت زیادی در اذهان مردم باقی میماند.
رئیس پلیس اصفهان با اشاره به سرقتهای مسلحانه دو مرد جوان از طلافروشیهای اصفهان در سال 95، گفت: این سارقان اولین سرقت خود را در خردادماه سال گذشته در منطقه مارچین اصفهان انجام دادند و موفق شدند سه کیلوگرم طلا را از این مغازه به سرقت ببرند. اعضای این باند دو نفره چندی بعد به یک طلافروشی در دولتآباد اصفهان حمله کرده و پس از مجروح کردن پیرمرد طلافروش یک و نیم کیلوگرم طلا به سرقت بردند.
رضا 37 ساله که دو فرزند 5 و 8 ساله دارد، بعد از دستگیری به اتهام سرقت مسلحانه گفت: من راننده کامیونت پخش مواد غذایی بودم و ماهی یک میلیون و300 هزار تومان حقوق میگرفتم. زندگیام کم و کاستی داشت و از پس هزینههای زندگی بر نمیآمدم. چند ماه قبل از سرقتها با علی آشنا شدم و نمیدانم چه شد تصمیم به سرقت مسلحانه از طلافروشیها گرفتیم. هر دوی ما گرفتار بودیم، اما هیچکدام طراح و سردسته نبود. ما با تصمیم دونفره به فکر سرقت افتادیم.
این متهم در ادامه صحبتهایش گفت: ما طرحی برای سرقتها نداشتیم و در خیابان با پرسهزنی طلافروشیها را شناسایی میکردیم و بعد از چند روز زاغ زنی وقتی محل سرقت خلوت بود، نقشهمان را عملی میکردیم.
این سارق مسلح در مورد نحوه سرقتها هم گفت: چون طلافروشان در را برای دو مرد جوان باز نمیکنند، تصمیم گرفتیم در پوشش زن و شوهر دست به سرقت بزنیم، به همین دلیل علی لباس زنانه میپوشید و به عنوان زن و شوهر وارد مغازهها میشدیم.
رضا در مورد اولین سرقتش از طلافروشی مارچین گفت: در سرقت اول بعد از اینکه وارد مغازه شدیم، مرد طلافروش را دو نفری تهدید کردیم و بعد از بستن دست و پایش طلاها را داخل گونی ریخته و با سرقت آنها فرار کردیم.
این متهم در پاسخ به این سوال که اسلحهها را از کجا تهیه کرده و با آن به سرقت میرفتند، گفت: روزی یک نقاش را برای نقاشی خانه ام آوردم. این فرد ادعا کرد که میتواند اسلحه تهیه کند. در آن زمان ما مشغول طراحی نقشه سرقت بودیم به همین دلیل از او خواستم یک اسلحه کلاشینکف و یک کلت برایم بیاورد. او مدعی شد این اسلحهها را برای چه میخواهم که من به دروغ ادعا کردم میخواهم به شکار بروم. من دو اسلحه را 500 هزار تومان خریدم.
رضا در مورد سرقت دوم در دولتآباد اصفهان گفت: من در آن سرقت با چوبی به سر پیرمرد بندهخدا زده و هرچه التماس کرد، به حرفهایش گوش ندادم. بسیار پشیمان شدهام. پدر و مادرم هم بیماری قلبی دارند. نمیدانم چه بلایی سر آنها میآید اما مطمئنم اگر آزاد شوم به همان حقوق رانندگی بسنده میکنم و با آن میسازم.
علی 32 ساله کارگر طلا سازی بوده و حال به اتهام دو سرقت مسلحانه طلافروشی دستگیر شده است. او که دو فرزند دارد در مورد انگیزه اش از سرقت مسلحانه گفت: من کارگر بودم و به دلیل خرج سنگین زندگی بدهی به بار آورده و بعد، از سر کار اخراج شدم. هر روز طلبکار به در خانه ام میآمد و آبرو برای من نگذاشته بود.
نمیدانستم چکاری باید انجام بدهم تا اینکه حرف سرقت مطرح شد و تصمیم گرفتیم به دلیل اینکه من کارگر طلاساز بودم و راه فروش طلا را بلد بودم، از طلافروشیها سرقت کنیم.
متهم در مورد اولین سرقتش گفت: طلافروشی نارچین نزدیک خانه رضا بود و او زاغ آنجا را زده بود. ما تا لحظه آخر، قصد سرقت از آنجا را نداشتیم و میترسیدیم. وقتی با لباس زنانه همراه رضا پشت ویترین مغازه رفتیم، شاگرد طلافروشی در را زد و ما ناخودآگاه وارد شده و دست به سرقت زدیم. به دلیل اینکه سرقت را اول صبح انجام دادیم موفق به فرار شدیم.
این متهم اضافه کرد: در سرقت دوم به دلیل اینکه طلافروشی در حاشیه اصفهان بود و مرد طلافروش پیر و ضعیف بود تصمیم به سرقت گرفتیم. وقتی وارد آنجا شدیم او فکر کرد ما زن و شوهر هستیم. رضا از پیرمرد تقاضای سکه پارسیان کرد. وقتی او خم شد تا سکه را بیاورد او با دسته تیشه محکم بر سر پیرمرد کوبید و با او درگیر شد. در این فرصت هم من طلاها را سرقت کردم.
علی در مورد میزان طلاهای سرقت شده گفت: 4 کیلو و 100 گرم طلا سرقت کردیم که شاید 450 میلیون تومان میشد. در این مدت برای اینکه کسی به ما شک نکند طلاها را به شمشهای 100 گرمی آب کرده و بعد میفروختم.
این متهم در مورد نحوه دستگیریاش گفت: ساعت 11 روز پنجشنبه بود کهآیفون خانه به صدا درآمد. همسرم آیفون را جواب داد. وقتی در را باز کردیم، ماموران داخل خانه شده و مرا دستگیر کردند. در خانه ام 3 و نیم کیلوگرم از طلاها و سکهها کشف شد. من این روزها عذاب وجدان دارم.
در ادامه صادقی، مدیرکل بهزیستی اصفهان گفت: افرادی که برای رسیدن به اهدافشان دست به اقدامات خشونتبار میزنند، میخواهند آرزوهای دستنیافتنی خود را که در رسیدن به آنها ناکام بودند، برآورده کنند. این افراد معتقدند تا کی باید برای رسیدن به ایده آلها تلاش کرد و به همین دلیل برای رسیدن به هدف به سمت بیراهه میروند. اینگونه افراد معمولا با عزتنفس کاذب کاری از پیش نمیبرند.
وی ادامه داد: در روابط اجتماعی موجود در جامعه برخی از سطح اجتماعی فراتر رفته و اقدام به آسیب زدن به دیگران برای رسیدن به خواستههای خود میکنند.
به گفته این آسیبشناس، در حوزه جرایم، جرمهای مسلحانه بیشترین تاثیر را روی مردم بویژه فرد قربانی میگذارد. تاثیری که شاید از بین بردن آن تا مدتها طول بکشد. واژه خشونت احساس ناخوشایندی را برای همه مردم جامعه به وجود میآورد، اما براساس بررسیهای انجام شده مردم از جرایم مسلحانه بشدت دچار ترس شده و این عدم احساس امنیت تا مدتها در آنها باقی میماند.
به گفته صادقی، مجرمانی که مرتکب جرایم مسلحانه میشوند، دارای شخصیتی هستند که حتی خانواده آنها بعد از ارتکاب هر جرم نمیتوانند تشخیص دهند آنها جرمی به این بزرگی انجام دادهاند و به نظر میرسد این افراد برای رسیدن به خواسته خود به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنند و در عین حال همیشه سعی میکنند خود را آرام نشان دهند.
ضمیمه تپش جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد