گزارش جام‌جم از هشتمین سمپوزیوم بین‌المللی مجسمه‌سازی که در برج میلاد برپاست

تراش هنرمندانه سنگ‌های سخت

20 روز است برج میلاد تهران قرق مجسمه‌سازهاست؛ آنها هر روز ساعت ده صبح بساطشان را در محوطه پهن می‌کنند و تا 6 عصر به جان‌ سنگ‌های زمخت می‌افتند تا از آنها اشکال مختلفی بسازند و پیش چشم ما بگذارند.
کد خبر: ۱۰۲۸۷۹۸

هشتمین سمپوزیوم بین‌المللی مجسمه‌سازی تهران از اول اردیبهشت‌ آغاز شده و تا بیست‌وچهارم همین ماه ادامه دارد. این دوره سمپوزیوم، برخلاف دوره قبل که از آهن استفاده شد، با متریال سنگ و با حضور 29 مجسمه‌ساز همراه شده است؛ 14 هنرمند خارجی از 13 کشور جهان به 15 هنرمند ایرانی پیوسته‌اند تا در 24 روز، تهران را که اتفاقا مدتی است بیش از پیش با مجسمه‌ها انس دارد، میزبان دست‌ساخته‌های عجیب و غریبشان کنند. البته اگر می‌خواهید مجسمه‌سازها را کنار مجسمه‌هایشان ببینید، کار را به روز آخر نکشانید؛ روز آخر آیین اختتامیه برگزار می‌شود و کار کارگاهی تا بیست‌وسوم به اتمام خواهد رسید.

اما جز برگزاری سمپوزیوم‌ها، جشنواره‌ها و نمایشگاه‌ها، مجسمه تا چقدر در زندگی ما ریشه دوانده است؟ آیا می‌توان گفت ذائقه هنری ایرانیان، عموما پذیرای هنر مجسمه‌سازی به صورت جدی بوده است؟

اینجا موزه یا نمایشگاه نیست

هشـــتمین دوره ســـمپوزیوم مجسمه‌سازها چند مزیت عمده داشته است؛ نخست این‌که سمپوزیوم این دوره به سه بخش هدفمند بین‌المللی، داخلی و دانشجویی تقسیم شده است تا خروجی هر یک قابل رصدکردن باشد. در این سمپوزیوم 14 هنرمند در بخش بین‌الملل، پنج هنرمند در بخش هنرمندان حرفه‌ای و ده هنرمند هم در بخش دانشجویی حضور داشته‌اند. بخش دانشجویی چنین برنامه‌‌هایی که معمولا به منظور کسب تجربه دانشجویان برپا شده و بار آموزشی دارد، عموما به صورت غیررقابتی برگزار می‌شود و در سمپوزیوم هم همین روال در پیش گرفته شده است.

همین روال باعث شده تا شما وقتی به محل برگزاری سمپوزیوم می‌روید، به جای مواجه‌شدن با مجسمه‌هایی آماده که بیشتر فضای موزه‌ای و نمایشگاهی را برایتان یادآوری کند، با عده‌ای مجسمه‌ساز روبه‌رو می‌شوید که لباس کار پوشیده‌اند و با فرز و ابزار تراش‌دادن سنگ، روی سنگ‌ها کار می‌کنند؛ سر و صورت و موها و لباس‌شان پوشیده از براده‌سنگ است و وسط بهار، انگار برف رویشان نشسته. همین شکل کارگاهی برگزاری سمپوزیوم، مجسمه‌سازهایی را که در سمپوزیوم اثری ندارند و نیز دیگر علاقه‌مندان را به اینجا کشانده تا از نزدیک در جریان طراحی و تولید مجسمه‌ها قرار بگیرند. برای مجسمه‌سازهایی که از ایتالیا، اسپانیا، آلبانی، اوکراین، بلغارستان، روسیه، ترکیه، گرجستان، رومانی، ژاپن، ارمنستان، آلمان و لتونی به تهران آمده‌اند، استقبال علاقه‌مندان از این شکل برگزاری سمپوزیوم، بیش از باقی مجسمه‌سازان به چشم آمده است. اما اغراق است اگر بگوییم این استقبال، چشمگیر است. محل برگزاری سمپوزیوم اغلب خلوت است و این البته از روح کارگاهی این رویداد به دور است. اما جز بخش آموزشی که مربوط به دانشجویان است، بخش رقابتی سمپوزیوم به هنرمندان حرفه‌ای پرداخته است.

سنگ‌های گوهره و گرانیت در گوشه گوشه محوطه بیرونی برج میلاد، یعنی محوطه کناری پارکینگ برج، تراش می‌خورند و تجربه جالب تبدیل به مجسمه‌هایی سنگی را با تماشاگرانشان به اشتراک می‌گذارند.

تهران، مجسمه ندارد!

هنوز کار مجسمه‌ها به پایان نرسیده؛ در واقع با تماشای آنها حالا سخت است بتوان حدس زد چه شکلی به خود خواهند گرفت. اما کار برخی رو به پایان است. «کرم ابریشم» فرانچسکا برنادینی از ایتالیا و «تحول» از آنا ماریا نگارا از رومانی، رفته‌رفته شکل نهایی خود را پیدا می‌کنند. اولی کرم کوچکی است که دور خود پیله می‌تند و دومی سازه‌ای عجیب با دایره میانی بزرگ. دانشجوهای ایرانی هم به کمک خارجی‌ها شتافته‌اند تا هم از تجربه آنها استفاده کنند و هم کمک کنند تا آثار به روز اختتامیه برسد.

اما با این‌که به کم‌مخاطب‌ بودن سمپوزیوم انتقاداتی وارد است، یک خبر خوب برگزاری آن این است که قرار است این مجسمه‌ها در سطح شهر نصب شود. در تهرانی که مدتی است با چند طرح شهرداری، مزین به برخی سازه‌ها و مجسمه‌ها شده است و هنوز هم نمونه‌های نوروزی آن در سطح شهر دیده می‌شود؛ مجسمه‌هایی که انتقادات فراوانی به آنها وارد است. شاید شما هم با چند مجسمه در سطح شهر برخورد کرده باشید که به مذاقتان خوش نیامده باشد. مثلا شاید مجسمه‌ آن بچه غول را در جهت جنوب به شمال اتوبان مدرس دیده باشید که همه زمستان را خواب بود و با آغاز بهار از خواب بیدار شده است اما چه بیدارشدنی! اگر با فرزند خردسالتان از آنجا می‌گذرید مراقب باشید مجسمه را نبیند. در اغلب مجسمه‌های شهری این روزهای تهران، مقداری ناملایمتی و ناسازگاری به چشم می‌خورد که هنرمندان سمپوزیوم می‌توانند ما را به جایگزینی آثارشان با این اثرها امیدوار کنند.

منتقدان مجسمه‌های شهری و کارکردهای نادرست آنها در تهران کم نبوده‌اند. بین‌المللی‌ترین هنرمند ما در حوزه مجسمه‌های شهری، بدون تردید جمشید مرادیان است. حتی اگر اسم او را نشنیده‌اید، حتما مجسمه‌هایی را که او از تن مرده درختان خشک‌شده ساخته اینجا و آنجا دیده‌اید. مرادیان می‌گوید: «مجسمه شهری، در طولانی‏مدت می‏تواند در بین مردمان شهر، روان‏نژندی ایجاد کند. حتی بهترین مجسمه‏ها هم نباید جلوی چشم مردم تکراری باشند. اصلا به این فکر کرده‏ایم که چرا باید سال‏ها یک مجسمه شهری در شهر ثابت بماند؟ می‏توان آنها را در جاهای مختلف شهر چرخاند و گردشی نصبشان کرد. یا حتی به بایگانی سپرده شوند».

او می‌افزاید: «برخی تصور می‏کنند با ایجاد خراش روی تنه درخت‏ها می‏توان مجسمه‏ شهری از درخت ساخت. باید هم به زیبایی‏شناسی فکر کرد و هم به حجم و سپس به زیبایی‏شناسی حجم رسید. این مجسمه‏ها باید پیچیده باشند، اما از یاد نبریم پیچیدگی نباید ما را از اصل تلطیف منظر شهر دور کند. مردم به اندازه کافی در خیابان در معرض فشارهای گوناگون هستند و این مجسمه‏ها باید صورت خیابان را تلطیف کند». به عقیده او، اگر به استانداردهای جهانی مجسمه شهری توجه کنیم، می‌توان گفت تهران، مجسمه ندارد!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها