هیچ چیز آنقدر بد نیست که خوب نباشد

دوباره نگاه می‌کنم‌ به همه چیزهایی که توی ذهنم مدت‌ها مرورشان می‌کردم.
کد خبر: ۱۰۱۸۵۸۱

چرا فلانی دقیقا وقتی فوت شد که می‌خواست لذت زندگی‌اش را بچشد. چرا آن دیگری هرگز ازدواج نکرده ‌ و این یکی وقتی ازدواج کرد دیگر‌شانس بچه دار شدن نداشت.

چرا فلانی بیکار است و آن یکی شوهر معتاد دارد. این یکی چنین است و آن یکی چنان.

اگر به همه چرا‌هایی که هر وقت حالم بد است فکر کنم و بخواهم لیست کنم از اینجا تا آخر دنیا فهرست دارم.

فهرست چیزهایی که باب میل من یا دیگران نبوده است. اما امروز حالم زیاد بد نیست. تسلسل اتفاقاتی را مشاهده کرده‌ام که زیاد خوب نیستند اما آن‌قدر بد نیستند که خوب نباشند.

وقتی با اتوبوس سر کار می‌رفتم، پسر سر به هوایی همین طور که هد ست در گوش داشت و سرش را همراه آهنگی می‌جنباند، سر در کوله‌پشتی داشت و آن را زیر و رو می‌کرد. ناگهان نفس در سینه‌ام حبس شد داشت. با سر می‌آمد طرف اتوبوس که یک موتوری از پشت یک ماشین که در ترافیک اتوبوس مانده بود مانوری داد و بوق ممتدی برای پسرک زد و همین طور که از بغل دست او ویراژ می‌داد گوشی را که در مشتش بود قاپید.

پسرک سربه هوا دنبالش می‌دوید و به او فحش می‌داد، اما من که یکی دو متر بالاتر از او بودم یعنی در اتوبوس نشسته بودم، می‌دیدم پسرک دزد، جان این سربه هوا را نجات داده است. اگر او زیر اتوبوس می‌رفت محال بود جان سالم به در ببرد.

مال باخته اما هیچ حواسش نبود. راننده اتوبوس نیز هیچ حواسش نبود که موبایل دزد چه شری را از سرش دفع کرده است.

فقط وقتی پسرک شرور با قاپیدن موبایل ویراژ داد و از جلوی اتوبوس پیچید به فرعی، دل راننده ریخت و او هم فحشی نثارش کرد.

شاید اگر این اتفاق نیفتاده بود الان راننده باید به یک دیه سنگین و یک عذاب وجدان ابدی فکر می‌کرد.اما راننده اصلا پسر سربه هوا را ندید.

دفعه بعد وقتی بود که نتوانستم به دلیل جا گذاشتن کلید بموقع سر کار حاضر شوم. توی دلم خودم را به خاطر بی‌حواسی لعنت می‌کردم.

وقتی رسیدم همکارم دوید جلوی در و گفت خوب شد امروز دیر آمدی. یک مراجع عصبی داشتیم که بی‌دلیل شلوغ کرده بود و دنبال تو می‌گشت. اگر بودی حتما دعوای بدی می‌شد. خدا خدا می‌کردیم دیرتر برسی.آن روز به کلیدم نگاهی کردم و لبخند زدم.

امروز دارم فکر می‌کنم وقتی کمی بالاتر از حادثه قرار می‌گیریم وقتی مثلا از بلندی یک اتوبوس به خیابان و پیاده‌ها نگاه می‌کنیم چه چیزهایی می‌توانیم ببینیم. چیزهایی که باعث می‌شود حس خسران و حسرت دیگران، حس شکرانه و حق‌شناسی ما باشد.

حالا تصور کنید خدا وند چقدر بالاتراز ماست. با چه وسعت دیدی امروز و دیروز و حال و آینده و گذشته ما و تمام آدم‌های دیگر را می‌بیند.

چقدر به سرنوشت و کارهای درست و غلط ما واقف است و یک اتفاق تا چه حد می‌تواند در زندگی و آینده ما اثر گذار باشد.

با این نگرش واقعا فکر می‌کنید آیا هیچ چیز می‌تواند آنقدر بد باشد که بگوییم خوب نیست و به خاطرش همه زندگی و حال و آینده خود را تباه و بر باد رفته بدانیم.

مگر ما جایی غیر از دستان مقتدر خداوند و نگاه نافذ او داریم زندگی می‌کنیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها