در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
اخیرا در هندوستان کودکی در جنگلهای کاترانیاقات پیدا شده است که با داشتن 12 – 10 سال سن، زندگی پررمز و رازی با میمونها دارد. پس از آن که هیزمشکنها به مقامات محلی گزارش دادند دختربچهای را در میان میمونها دیدهاند که با آنها بازی کرده و شبیه میمونها رفتار میکند گروهی برای یافتن این کودک عازم محل میشوند. زمانی که مأموران برای یافتن این کودک مراجعه میکنند با صحنه عجیبی مواجه میشوند و علاوه بر مقاومت کودک نسبت به همراه شدن با مأموران، میمونها هم با ایجاد حلقه به دور کودک از او محافظت کرده و حتی به مأموران حمله میکنند. پس از سوار کردن کودک به خودرو میمونها حتی به تعقیب آنها اقدام میکنند تا عضو جدا شده را به گروه برگردانند.
در بررسیهای اولیه مشاهده میشود که کودک توان راه رفتن روی دو پا را نداشته و روی زانو و دست خود حرکت میکند و صداهایی که تولید میکند شبیه میمونها بوده و قدرت صحبت کردن هم ندارد. این شواهد نشان میدهد کودک در دوران نوزادی وارد جمع میمونها شده و توسط آنها پذیرفته شده و مراحل رشد خود را سپری کرده است. در زمانی که مأموران او را پیدا میکنند به نظر میرسد چند روز غذا نخورده، اما کاملا سرحال و در حال بازی بوده است که این مساله نشان میدهد او توانسته است با زندگی همراه میمونها کاملا خو بگیرد. مسئولان محلی جستوجوی خود برای یافتن هویت این کودک را آغاز کردهاند و این که دقیقا او چگونه توانسته است در طول این چند سال در جنگلهای شمال هند زنده بماند سوالی است که پیدا کردن پاسخش چندان راحت نخواهد بود.
رفتارهایی عجیب
نحوه غذا خوردن در این دختر دقیقا مشابه حیوانات است او غذای خود را روی زمین قرار میدهد و با پایین بردن دهان آن را میخورد و همچنین مواد غذایی که مصرف میکند شامل غذاهای حیوانات میشود. ناخنها و موهایش ژولیده و مشخص بود که از نظر بهداشتی توجهی به این مسائل نداشته است و زخمهای بدنش بسیار زیاد و نشان میدهد برای زنده ماندن تلاش بسیاری کرده است یا در جنگهای مختلفی بین حیوانات حضور داشته و زخمی شده است. عادت غذایی و نحوه راه رفتن او به سرعت تغییر کرده و به حالت عادی برگشته است و پزشکان امیدوارند که هر چه سریعتر صحبت کردن را هم به او بیاموزند.
موارد مشابه
برخی این دختر را با موگلی در داستان پسر جنگل نوشته رودیارد کیپلینگ مقایسه میکنند که با حیوانات بزرگ شده و زبان آنها را می آموزد. در دنیای واقعی هم افرادی مانند مارین چاپمن ادعا میکنند که در بین سن 4 تا 9 سالگی در جنگلهای کلمبیا به تنهایی زندگی کرده است. یکی دیگر از موارد بلو، پسر نیجریایی بوده است که به علت معلولیت توسط پدر و مادرش در جنگلهای این کشور به حال خود رها میشود و او 18 ماه به تنهایی در میان شامپانزهها در سال 1996 زندگی میکند. جان سبونیا یکی دیگر از کودکانی است که به علت مشاهده صحنه قتل مادرش به دست پدر به جنگلهای اوگاندا در نزدیکی محل زندگی فرار میکند و بعد از پیدا شدن در یتیمخانهای زندگی کرده و در نهایت به فرزندخواندگی درمیآید و داستان زندگیاش موضوع بسیاری از فیلمهای مستند و الهامبخش بوده است.
فرصتهای مطالعاتی
شناخت بیشتر این کودکان که در حیات وحش رشد میکنند و از انواع آموزش بیبهره هستند میتواند بر درک ما نسبت به رشد کودکان، تاثیر محیط و محدودیتها اثرگذار باشد. این موارد عموما ناشی از پایمال شدن حقوق انسانی و غفلت از ماهیت طبیعی او ایجاد شده است که ناشی از فقر و ناآگاهی جامعه صورت میگیرد. تنها مواردی که از این غفلتها زنده بیرون میآیند ممکن است شانس حضور مجدد در جامعه را از آن خود کنند و در بیشتر موارد که عموما در کشورهای فقیر صورت میگیرد ممکن است سرنوشت خوبی برای این کودکان رها شده وجود نداشته باشد.
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد