به گزارش جام جم آنلاین ، دنیای فوتبال پر از ستاره های فقیر است، ستاره های فقیری که هر کدام اکنون ثروتی نجومی دارند اما هرگز دوران سخت و فقر کشنده ای که داشتند را فراموش نمی کنند. آنهایی که با توپ فوتبال جادو کردند و آنهایی که به جادویشان به توپ فوتبال ادامه میدهند فقر را با تمام وجود چشیده اند. از بدبختی و نداری و از گرسنگی و بی خانمانی. والنسیا هافبک تیم منچستریونایتد آخرین ستاره ای در دنیای فوتبال است که به فقر غم انگیز خود در دوران کودکی اشاره می کند.
ستاره های متعددی در دنیای فوتبال هستند که اکنون زندگی لاکچری را به بهترین شکل ممکن تجربه می کنند. آنها هواپیمای اختصاصی دارند و برای تعطیلات به جزایر کوچک و بزرگ در اقصی نقاط دنیا می روند. لباس های گران قیمت دارند و اتومبیل های آخرین سیستم سوار می شوند. اما پیش زمینه این زندگی لاکچری، فقر و نداری است. و حتی گرسنگی و نزدیک شدن به مرگ. آنها اما به هر شکل ممکن فقر را دریبل کردند. با برخی از این مولتی میلیاردهای سابقا فقیر آشنا می شویم.
آلکسیس سانچز (آرسنال - شیلی )
سانچز در یکی از حومه نشین های شهرک توکوپیلای شیلی به دنیا آمد. وقتی سانچز خردسال بود پدرش او را برای همیشه ترک کرد. سانچز با مادرش که نظافتچی یک مدرسه بود، زندگی می کرد. سانچز از هشت سالگی کار می کرد. سانچز که اکنون یکی از ستاره های آرسنال است در هشت سالگی و پس از آن مجبور بود در خیابان برای جلب نظر مردم و گرفتن پول از آنها پشتک وارو بزند. شانس و اقبال وقتی به این کودک نگون بخت رو کرد که باشگاه آرائکو پذیرفت بدون دریافت شهریه سانچز را آموزش بدهد، چراکه این پسر استعداد زیادی داشت. بقیه اش را هم که خودتان می دانید. انتقال به فوتبال اروپا و درخشش با بارسلونا و پس از آن پیوستن به تیم آرسنال. سانچز اما تمام ثروتش را برای خودش نمی خواهد. او تا می تواند به اطرافیانش کمک می کند اما واضح به نظر می رسد که علاقه ای به زندگی در کشور خودش ندارد. در واقع او میخواهد حتی پس از بازنشستگی هم در اروپا بماند.
فرانک ریبری (بایرن مونیخ - فرانسه)
مرد صورت زخمی فرانسوی ها کم کم به پایان دوران فوتبال خود نزدیک می شود. ریبری متولد شهری به نام بولونژه سور مر است. زندگی آن روی بد و زشت خودش را خیلی زود به ریبری نشان داد ، یعنی وقتی که او فقط دو سال داشت. او به همراه خانواده اش یک سانحه رانندگی وحشتناک را در همین شهر تجربه کرد. ریبری دو ساله و معصوم در پی آن حادثه دچار آسیب دیدگی وحشتناکی از ناحیه صورت شد به طوری که صورت این کودک خردسال بیش از صد بخیه خورد، بخیه هایی که جایشان هنوز هم در چهره ریبری سی و چهار ساله دیده می شود و البته به بخشی از هویت او تبدیل شده است.پیش از آ ن که ریبری در سال ۲۰۰۳ به تیم استاد برستوا بپیوندد، با این که فوتبالیست بود، اما برای امرار معاش مجبور بود به عنوان یک کارگر ساختمانی کار کند، اما زمانی که به استاد برستوا پیوست همه چیز برای او تغییر کرد و درهای ثروت و خوشبختی روی او گشوده شد. ریبری اکنون در پایان خط است. او به عنوان یک کارگر فوتبال را شروع کرد و به عنوان یک میلیونر و یک ستاره موفق به فوتبال خود پایان می دهد.
آنخل دی ماریا (پاری سن ژرمن ـ آرژانتین)
آنخل که یکی از سه فرزند میگوئل و دایانا است در شهر مندوزا واقع در غرب آرژانتین متولد شد. او یک پسر بیش فعال بود که البته برای خودش نابغه ای درفوتبال به شمار می رفت. آنخل کوچک و شیطان اما مجبور بود به همراه والدینش در یک معدن زغال محلی کار کند. ونسا و اولین، دو خواهر آنخل نیز همین کار را می کردند. آنخل به عنوان یک فوتبالیست درخشان کم سن و سال حتی پول نداشت برای خودش کفش فوتبال بخرد که این موضوع باعث شرمندگی والدینش می شد. دی ماریا نخستین بار در یک تیم محلی به نام توریتو فوتبال بازی کرد، اما همچنان فقر دست از سر او برنمی داشت. با این حال پیشرفت روزافزون دی ماریا باعث شد او پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کند و در نهایت به فوتبال اروپا راه یابد. هنگامی که دی ماریا به تیم بنفیکای پرتغال پیوست از پدرش خواست دیگر کار نکند و پس از آن یک خانه بزرگ برای والدینش خرید. پسرکی که زمانی با دو خواهرش یک اتاق را شریک بود و پول کافی برای خورد و خوراک نداشت، امروز به تمام رویاهایش دست یافته است؛ رئال مادرید و پس از آن منچستریونایتد و حالا هم پاری سن ژرمن. او برای رسیدن به این دو باشگاه رویایی کم سختی نکشید.
زلاتان ابراهیموویچ (منچستریونایتد ـ سوئد)
او یکی از محبوب ترین و برترین بازیکنان دنیای کنونی فوتبال است. او یک ذهنیت و اصلا یک قانون برای خود وضع کرده: من بر علیه دنیا. شاید این عقیده سرسختانه از گذشته سخت او نشات می گیرد. او از مادری کروات به نام یورکا گراویچ و پدری بوسنیایی تبار به نام سفیک ابراهیموویچ در مالموی سوئد به دنیا آمد. درواقع پدر و مادرش هر دو با دو ملیت مختلف مهاجرانی بودند که در سوئد با هم آشنا شدند. وقتی زلاتان فقط دو سال داشت پدر الکلی اش برای همیشه خانواده را ترک کرد. این مهاجم سوئدی پاری سن ژرمن مدت ها پیش اعتراف کرد به دلیل فقر در کودکی گاهی دزدی می کرده، چون چاره دیگری نداشته است. او مهارت های دزدی و کلک زدن را با گروهی از دوستان هم سن و سال خودش یاد گرفت. زلاتان خیلی خوشبخت و خوش شانس بود که فوتبال به دادش رسید. او در پانزده سالگی برای نخستین بار در یک تیم محلی بازی کرد و با ارتقای تدریجی سرانجام در بیست سالگی به آژاکس آمستردام هلند ملحق شد. یوونتوس، اینترمیلان، میلان، بارسلونا و در نهایت پاری سن ژرمن مهم ترین باشگاه هایی بود که زلاتان در آنها به میدان رفت و پولدار و پولدارتر شد. چه کسی فکر می کرد پسرک فقیر و بی چیز یک زوج مهاجر به کاپیتان تیم ملی فوتبال سوئد تبدیل شود؟
زلاتان البته چند ماهی می شود خود را برای همیشه از بازی های ملی بازنشسته کرده است.
لوئیس سوارز (بارسلونا ـ اروگوئه)
اولین خاطراتی که لوئیس سوارز در ذهن دارد، این است که در شش سالگی با پای برهنه فوتبال بازی می کرد، آن هم در خیابان های ناهموار «سالتو» محل سکونت خانواده اش. لوئیس در خانواده ای متولد شد که به غیر از او شش فرزند قد و نیم قد دیگر هم بودند. پدرش که یک باربر بود یک سال پس از تولد لوئیس خانواده اش را به مونته ویدئو پایتخت اروگوئه برد، به امید این که کار بهتری پیدا کند. در شهری که خلافکاری و آلودگی هوا حرف اول را می زد، سوارز و خواهران و برادرانش شرایط سختی برای زندگی کردن پیش روی خود دیدند. سوارز وقتی بزرگ تر شد حتی کفشی نداشت تا با آن فوتبال بازی کند و استعدادهای فوتبالی خود را نشان بدهد، اما فوتبال یک راه نجات برای سوارز بود. استعدادهای او زمانی از سوی باشگاه ناسیونال کشف شد که فقط ۹ سال داشت. او در این سن و در یکی از مسابقه های محلی هت تریک کرد. اما سال ها بعد خلق و خوی حساس سوارز نزدیک بود او را از فوتبال دور کند. اتفاق بدی در زندگی سوارز افتاد و آن اتفاق این بود دختری که سوارز به او علاقه داشت به بیماری سختی مبتلا شد و سوارز نیز پولی نداشت به او کمک کند. در نهایت با کمک های مردمی این دختر که بعدها همسر سوارز شد سلامت خود را به دست آورد تا سوارز دوباره بر فوتبال تمرکز کند. او با آژاکس آمستردام به فوتبال اروپا راه یافت و پس از آن از لیورپول و بارسلونا سر درآورد. پسرک فقیر اکنون در کنار همسر و دو فرزندش در رفاه زندگی می کند و شش خواهر و برادر و البته والدینش نیز با ثروتی که سوارز از راه فوتبال به دست آورد، اکنون در رفاه و آسایش هستند.
رونالدو (برزیل)
رونالدو لوئیز نازاریو دلیما با نام رونالدو شناخته می شود و اصلا رونالدوی اورژینال است! رونالدو اکنون 41 سالگی زندگی پرهیجان و البته عجیبی را پشت سر گذاشته است. دو بار فتح جام جهانی با تیم ملی برزیل و بازی کردن در تعداد زیادی باشگاه های مطرح اروپایی از جمله رئال مادرید ، بارسلونا و اینترمیلان. شاید یکی از ماندگارترین تصاویری که از این نابغه برزیلی در یادها مانده باشد گل او در فینال جام جهانی 2002 به اولیور کان سنگربان تیم ملی آلمان است. رونالدو اما در زندگی شخصی اش هم اتفاقات گوناگونی را تجربه کرده که مهم ترینش ازدواج های پی در پی اوست. اما رونالدو هم از دل فقر می آید، از بدبختی های مرسوم برای کودکان برزیلی که فقط در یک چیز خلاصه می شود: فقر. رونالدو با تمام استعدادی که داشت نمی توانست حتی بلیت اتوبوس بخرد بنابراین مجبور بود تمام راه را بین خانه و محل تمرینات با پای پیاده گز کند. اما او اکنون نه تنها یکی از اسطوره های بزرگ فوتبال کشورش که یکی از ثروتمندترین مردان سرزمین قهوه نیز به شمار می رود.
ریوالدو ( برزیل)
کمی به صورت ریوالدو نگاه کنید. صورتی تکیده و لاغر. چیزی که حتی با میلیون ها ثروت او هم از بین نرفته است. اینها میراث فقر و بدبختی است. او که یکی از بزرگ ترین اسطوره های فوتبال برزیل به شمار می رود کودکی بی نهایت سختی پشت سر گذاشت. او گرسنگی کشید. با پای برهنه در خیابان ها راه می رفت. امکان ادامه تحصیل نداشت. اما بدترین قسمتش همان گرسنگی بود. این گرسنگی برای او سوء تغذیه شدیدی رقم زد و باعث شد حتی فکش هم تغییر شکل بدهد. او الان 45 ساله است. ثروت زیادی در برزیل دارد و دور دنیا می گردد. هفت نسل بعد از او بابت ثروتی که دارد تامین هستند اما چهره تکیده او هنوز آثار وحشتناک فقر را با خود دارد.
منبع: بلیچرریپورت - مترجم: هیلدا حسینی خواه / جام جم آنلاین
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد