کاظم انبارلویی در گفتوگو با «جام جم آنلاین»، با اشاره به آشنایی صد ساله ایران با مظاهر مدرنیته و شکلگیری زمینههای مشروطهخواهی اشاره کرد: «مردم آن زمان با سه مقوله اصلی مدرنیته یعنی حزب، رسانه یا مطبوعات و دانشگاه آشنا شدند، ولی جامعه ایرانی با هیچیک از این مظاهر برخورد روشنگرایانهای نداشت. چرا که در حوزه حزبگرایی افراد جذب انگلیس و روسیه و فرانسه میشدند، در دانشگاه هم مردم با علوم سکولار مغایر با فرهنگ اسلامی مواجه شدند و در عرصه مطبوعات بهعنوان رکن چهارم دموکراسی، جامعه به شکلی با آن آشنا شد که سالها تحت استبداد شاهان مختلف اداره میشد.»
وی با بیان اینکه شناخت اقشار مختلف جامعه از ارکان دموکراسی و مملکتداری نوین مطالبه تأسیس عدالتخانه نزد مردم را فراهم ساخت، افزود: «به دلیل ظلم و ستمی که مردم از شاهان خودکامه خود دیده بودند، به این نتیجه رسیدند آنچه شاه حکم میکند الزاماً درست نیست و مردم باید در تصمیمگیریها و اداره مملکت نقش ایفا کنند. از طرفی شاه باید ضمن تفویض بخشی از اختیارات خود به عدالتخانه، صدای مردم را در رفع مشکلات بشنود.»
این فعال سیاسی اصولگرا، دو جریان روحانیون و روشنفکران را پیشقراولان مشروط شدن قدرت شاه دانسته و تصریح کرد: «دسته روشنفکران در اعتراض به استبداد شاه در کشور و در جریان شکلگیری مشروطیت جذب سفارت انگلیس شده و آنجا تحصن کردند. در مقابل روحانیون و چهرههای مذهبی و در رأس آنها حضرات آیات بهبهانی، طباطبایی و شیخ فضلالله نوری در حرم حضرت معصومه و عبدالعظیم متحصن شدند. در نتیجه تحقق مطالبات مردم در مشروطه ذیل دو گرایش اسلامی و غربی جلوه کرد.»
انبارلویی با تأکید براینکه پس از امضای فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه قاجار اختلاف نظر میان جریان اسلامی و غربگرا شدت گرفت، خاطرنشان کرد: «طیف روشنفکر اعتقاد داشت برای پیشرفت کشور باید قوانین دولتهای غربی عیناً جاری و ساری شود، اما گروههای مذهبی اعلام کردند مصوبات مجلس ملی باید ناظر بر قرآن و احکام اسلامی باشد. ازاینرو استعمار انگلیس از اختلاف نخبگان پایهگذار مشروطه سوءاستفاده کرد. وقتی انگلستان شیخ فضلالله نوری را به بهانه اینکه خواستار قانونگذاری مطابق شرع مقدس بود، اعدام میکند، مشخص میشود اصلاً بیگانگان تمایلی برای برقراری دموکراسی در ایران ندارند و هدف اصلی آنها عدم تحقق اهداف مشروطیت در ایران است.»
این کارشناس سیاسی همچنین خاطرنشان کرد: «فهم روحانیت نسبت به مشروطه بسیار متفاوت بود با آنچه غربیها فکر میکردند. آنها صرفاً مطالبات مردم و آزادی ملت از ستم شاهان مستبد را دنبال میکردند، درحالیکه استعمارگران حاضر در ایران چون روس و انگلیس و فرانسه تسلط و نفوذ در لایههای مختلف سیاسی اجتماعی کشورمان با هدف تأمین منافع خود را شرط لازم مشروطه کردن قدرت شاه میدانستند. متأسفانه بخش اعظم روشنفکران هم با این موضوع موافق بودند. این شکاف عقیدتی علاوه بر اینکه درنهایت موجب فروپاشی نهضت شد و ظهور دیکتاتوری رضاخانی شد.»
انبارلویی در مورد نقش سفارتخانه انگلستان در ناکام ماندن نهضت مشروطه نیز گفت: «به دلیل موقعیت استراتژیک و وجود منابع نفت و گاز و دسترسی به آبهای گرم، ایران همواره در کانون توجه قدرتهای بزرگ بوده و خواهد بود. لذا تحولات ما برای آنها مهم است، بهگونهای که یا جلوی تحولات مثبت داخلی گرفته میشود یا به نفع خود بر آن مسلط میشوند. مرکز توطئه در جریان مشروطه سفارت انگلستان بود و باید نخبگان سیاسی آن زمان به این نتیجه میرسیدند مشروطهای که از دیگ «پلوی انگلیسی» بیرون میآید، تأمینکننده منافع ملی ما نیست.»
رئیس مرکز سیاسی حزب مؤتلفه اسلامی در پایان افزود: «علمای برجسته دینی همچون شیخ فضلالله نوری از همان ابتدا مخالف حضور مشروطهخواهان روشنفکر در سفارت انگلستان و پذیرایی شدن با خرج انگلیسیها بود و اعتقاد داشت اگر ما نسبت به ظلم و جور شاه اعتراض داریم، سفارت یک کشور بیگانه محل مناسبی برای پژواک این مطلب به جامعه نیست و حتماً استعمارگران با تطمیع افراد سوار این مطالبه شده و آن را در راستای منافع خود بهکار میبرند. همانطور هم شد و ما دیدیم که سفارت انگلستان محل مناسبی برای برپایی جلسات و سخنرانیهای مشروطهخواهان روشنفکر و پهن کردن بساط دیگ پلو نبود.»
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد