گشتی در کتابخانه‏های عمومی به دنبال بازمانده‏های اهل کتاب

ساحل رکود و سکوت کتابخانه‌ها

کتابخانه‏ های عمومی، مدت‏هاست رونق و پویایی پیشین را ندارد. بارها به این موضوع پرداخته شده است و اهالی کلمه از رکودی که بر این نهادهای سابقا پرطرفدار حاکم شده، گفته‏اند. این در حالی است که قرائت خانه کتابخانه‏ها فارغ از این رکود، همچنان شلوغ‌است و از آنها استقبال می‏شود. هر چند اگر این استقبال بیشتر مربوط به روزها و ماه‏های منتهی به برگزاری آزمون‏های ورودی دانشگاه‏ها باشد.
کد خبر: ۹۹۴۳۱۳
ساحل رکود و سکوت کتابخانه‌ها

در این گزارش می‏خواهیم پاسخی برای برخی پرسش‏ها بیابیم؛ مگر دسترسی به آنها نداریم؟ مگر فعالیتشان با گذشته‏ها تفاوتی کرده؟ چرا با این‌که به حیات خود ادامه می‏دهند، از یادآوری‏شان اینقدر سرخوش می‏شویم،اما فراموش کرده‏ایم که هنوز هم هستند و سری به آنها نمی‏زنیم؟

به یکی دو کتابخانه سر زده‏ایم و با کتابدارها و کسانی که در قرائت‌خانه مشغول خواندن بوده‏اند، همکلام شده‏ایم تا دلایل را از آنها جویا شویم. راستی از قرائت‌خانه‏ها نگفتیم؛ چرا اینقدر خلوت شده؟

زوال کلمه در پایتخت

دروغ چرا؟ همین خود من! چند وقت پیش بود که پس از سال‌ها دیدمش. نه این‌که نمی‏دیدمش؛ شاید هفته‏ای یک‏بار یا دو بار از جلوی سردرش رد می‏شدم بی‌آن‌که یادم باشد چیست و روزگاری اینجا چه خبر بود. آن روز، سهیلا رضوی و فرخ نعمتی، زوج بازیگر سینما ، تلویزیون و تئاتر به یادم آوردند بنایی که چنددهه است روبه‏روی خانه‏شان است، حسینیه ارشاد است؛ حسینیه‏ای به قامت تاریخ معاصر و درباره کتابخانه‏اش صحبت کردیم. نعمتی که از بازیگران کتابخوان است، می‏گفت مدت‏هاست کمتر کسی برای امانت‏گرفتن کتاب به آنجا می‏رود، هر چند خودش هم دیگر جزو همان «کمتر کسی‏ها» محسوب نمی‏شد. آن روز به کتابخانه قدیمی حسینیه ارشاد رفتم و لابه‏لای کتاب‏ها سرک کشیدم. امروز اما آمده‏ام تا از چند و چون برخی از این تغییرها سر درآورم.

هنوز هم یکی از مجهزترین کتابخانه‏های پایتخت محسوب می‏شود، هر چند وقتی از در وارد می‏شوی، آن را خلوت‏تر از همیشه می‏یابی. چند نفری کنار مخزن‏اند و چند نفری هم پشت میزها، مشغول خواندن‏اند.

حسینیه ارشاد با توجه به منابعی که در اختیار دارد در دو بخش مخزن و مرجع فعالیت می‏کند. اکرم هوشنگی، مسئول بخش امانت یا مخزن این کتابخانه درباره بیشترین استفاده عمومی از کتاب‏های این بخش می‏گوید: «بیشترین کتاب‏هایی که در این روزها از ما به امانت گرفته می‏شود، کتاب‏هایی در حوزه ادبیات، تاریخ، اسلام و هنر است.» این البته متفاوت از آن بخش نیست که مرجع نام می‏گیرد. در بخش مرجع بیشترین درخواست درباره کتاب‏های مرجع، کتاب‏های تاریخی و هنری است. البته می‏توان به‏راحتی دریافت که وقتی او از بیشترین درخواست می‏گوید، از نسبت حرف می‏زند و منکر افول مراجعه کتابخوانان به کتابخانه نیست. آشکار است که از مراجعه‏کنندگان برای امانت‏گرفتن کتاب، بسیار کاسته شده است. شاید بتوان، دلایل امر را گمانه‏زنی کرد؛ آن‏جا که سیدکریم محمدی که سابقه مدیریت چند کتابخانه عمومی و فرهنگسرا را دارد در این باره می‏گوید: «نه‏تنها عادت به کتابخوانی تقریبا ترک شده است، بلکه عادت‏های کتابخوانان هم مدت‏هاست دستخوش تغییر است؛ به این معنا که حتی آنها که همچنان کتابخوان محسوب می‏شوند، کتاب‏های مورد نیازشان را از کتابخانه‏ها تامین نمی‏کنند.» محمدی تاکید دارد که مراجعان به اغلب کتابخانه‏ها را تنها کسانی تشکیل می‏دهند که به دنبال رفع نیازهای تحقیقاتی‏شان هستند: «کتابخانه‏ها اغلب شده است مخزن کتاب‏هایی که محققان و دانشجویان توانایی تهیه آنها را ندارند.»

حسین کسی است که به گفته خودش، از معدود بازمانده‏های کتابخوانی است که به عشق خود کتابخانه و فضایش به اینجا می‏آید. نه دانشجو است و نه شغلش ایجاب می‏کند که به کتابخانه مراجعه کند. او می‏گوید: «نسل ما در حال انقراض است؛ مایی که هر روزمان در کتابخانه‏ها می‏گذشت، منتظر کتاب‏های جدید می‏ماندیم، حتی مجلات را نه از کیوسک‏ها بلکه از کتابخانه‏ها پیگیری می‏کردیم و.... من فکر می‏کنم، خود کتابخانه‏ها هم کم مقصر نیستند؛ آنها نه تجهیزاتشان را به‏روز می‏کنند، نه به کتاب‏های تازه توجه دارند و نه برنامه‏های جنبی‏شان برای عموم کتابخوانان جذاب است.»

محل اسکان اهالی پشت کنکور

اگر شما هم در این سال‌ها پشت سد البته دیگر نه‏چندان مستحکمِ کنکور گیرافتاده باشید، شاید به کتابخانه‏ای رفته‏اید و ساعت‏ها قرائتخانه آنجا را قرق کرده‏اید که چی؟ می‏خواهید بروید دانشگاه! این، حکایتِ غالبِ بیشتر قرائتخانه‏های کتابخانه‏های عمومی کشور است؛ جایی که تا همین یکی دو دهه پیش، جای کتابخوانی امثال حسین بود و حالا مدت‏هاست فقط کسانی از آن استفاده می‏کنند که خانه را پر سر وصدا می‏یابند برای درس‏خواندن و به آن پناه می‏برند.

با همه این اوصاف، در کتابخانه حسینیه ارشاد وضع کمی بهتر است. از بهاره پورحسن که مسئول بخش مرجع کتابخانه حسینیه ارشاد است دلیلش را می‏پرسم. او درباره قرائتخانه این کتابخانه می‏گوید: «قرائتخانه کتابخانه حسینیه ارشاد چون مجزا نیست و بخشی در دل کتابخانه محسوب می‏شود، مطالعات بیشتر روی کتاب‏هایی است که از کتابخانه امانت گرفته می‏شود. این البته شاید برای کتابخانه‏هایی که اتاق یا جایی برای قرائت کتاب دارند، صدق نکند و استفاده شخصی از آن شود. یعنی افراد برای درس‏خواندن و... به آن مراجعه کنند. هر چند ما در این کتابخانه هم چنین استفاده‏هایی از سالن می‏کنیم، اما فراگیر و قابل توجه نیست.» او درباره استفاده عمومی مردم از کتابخانه معتقد است که معمولا این روزها استفاده دانشجویان در حوزه‏های پژوهشی و محصلان برای آماده‏سازی کنکور و دانشگاه از کتابخانه بیشتر از عموم مردم است. هرچند کتابخانه حسینیه ارشاد کمتر با این صورت مواجه بوده و اولویت سالن مطالعه‏اش با آنهایی است که از کتب مرجع و نشریات استفاده می‏کنند. اما آنچه این کتابخانه را از دیگر کتابخانه‏های عمومی شهر مستثنا کرده شاید پویایی آن باشد. هوشنگی می‏گوید: «کتابخانه باید پویا باشد. گاهی تنها انجام یک رسالت کاری کافی نیست، گاهی اطلاع‏رسانی، ایجاد برنامه‏های جانبی و... در پویایی کتابخانه و توجه مردم به آن موثر است. به طور مثال کتابخانه حسینیه ارشاد معمولا نمایشگاه‏هایی برای کتاب‏های جدید خود برگزار می‏کند تا اعضا متوجه منابع جدید کتابخانه برای استفاده از آن شوند. از طرفی معمولا نشست‏هایی هم درباره ترویج فرهنگ مطالعه و... در این کتابخانه برگزار می‏شود.»

اما شاید بد نباشد این راهکار نیز مطرح شود که برای بازگرداندن شأن کتابخانه و فرهنگ مطالعه چه کارهایی باید انجام داد. پورحسن معتقد است شاید نخستین قدم، آشناکردن کودکان با کتاب و استفاده از کتابخانه باشد. او می‏گوید: «کودکان باید بدانند مطالعه، محدود به درس‏خواندن نیست. خانواده‏ها باید بچه‏ها را با کتاب‏های کانون و استفاده از کتابخانه آشنا کنند. هر چند برنامه‏های جانبی نیز در بازگشت این شان بی‏تاثیر نیست. ما در حسینیه ارشاد با برگزاری نقد فیلم، نشست‏های مختلف و همایش‏های دانشجویی و... سعی کرده‏ایم از ظرفیت خود برای بازگشت مردم به کتابخانه‌ها استفاده کنیم.»

با همه این اوصاف، این روزها کتابخانه‏ها، به سواحل آرامی می‏مانند که دریای پرتلاطم کتاب‏ها در آنها آرام می‏گیرند، بی که چندان قایقی، بلم‏رانی، مسافری پا به این ساحل آرامش بگذارد. شاید به قول یکی از نویسنده‏ها، وقتی یک فروشگاه کتاب به علت ورشکستگی مالی تعطیل می‏شود، آن هم در خیابانی که یک ساعت مُچی مردانه، یک‏میلیارد‏و‏دویست‏میلیون‏تومان در آن به فروش می‌رسد، فقط می‏توان پرسید چگونه یک ملت می‌تواند این چنین اندوه‌بار، علیه خودش انقلاب کند؟ وقتی کتابفروشی‏ها تعطیل می‏شوند، پیامی را نیز به کتابخانه‏ها مخابره می‏کنند؛ پیغامی که هیچ بوی خوبی از آن به مشام نمی‏رسد.

صابر محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها