گویی سیلی از پاپاراتزیهای اجتماعی بهراه افتاده، با این تفاوت که ثبت تصاویرشان به قیمت جان عدهای دیگر تمام میشود و این «جان عدهای دیگر» ظاهرا اصلا برای برخی مهم نبود. در این حین دیدم یکی از میان جمعیت، از روی خودروی امداد و نجات هلالاحمر «که عاجزانه از جمعیت استدعا میکرد راه را برای عملیات امداد باز کنند» خود را به آن سوی معرکه رساند تا بتواند تصویر بهتری با موبایل خود ثبت کند که شاید در جمع اعضای کانالهای عضو مقبولتر افتد .
آنسوتر مادری میگفت «تا دو فرزندم را که زیرآوارند نبینم از اینجا نمیروم»، امدادگری نگران دیر رسیدن خودروی امداد برای انتقال همکار سوختهاش بود و آنچه امیدشان را ناامید میکرد خیل جمعیتی بود که خودخواهیشان مانع حرکت خودروهای امدادی در محل حادثه میشد.
گویی چیزی دست و پای جمعیت را به زنجیر کشیده بود و مانع حرکتشان میشد، چشمها دوست داشتند تصویر را ببینند. نهیب وجدان کارساز نبود، راه باز نمیشد، خودخواهی بیداد میکرد و آن جنبه تاریک و خودخواهانه درون، اوضاع را در دست گرفته بود. خودروی هلالاحمر راه به جایی نمیبرد و آرامآرام فریادش خاموش میشد. کار از کار گذشته بود. خونی که بر پوست آتشنشان از شدت حرارت تبخیر میشد گواه این خودخواهی است.
آنچه در پلاسکو رخ داد، تجربهای است که نهیبمان میزند بیاموزیم در مواجهه با مصیبت دیگران، خودخواهیها را فراموش کنیم و هنگامی که با حادثهای مواجه میشویم بدانیم که مطمئنا خودروی امدادی پشت سر در تب و تاب آن است تا خود را به محل حادثه برساند و اگر نظاره ما به درازا بکشد به قیمت جان دیگران تمام خواهد شد.
بیاموزیم در تعیین مقصران یک حادثه آنچه قانون تعیین میکند یک چیز است و آنچه وجدانمان تعیین میکند چیز دیگر.
آری مطمئنا مایی که با نظاره هر حادثهای مانع امدادرسانی بموقع به حادثه دیدگان میشویم به نوعی از مقصران حادثه هستیم و اگرچه حکمی مبنی بر محکومیتمان صادر نشود، لیکن در پیشگاه عدل الهی همه چیز روشن و حسابرسی دقیق خواهد بود
سرتیپ دوم پاسدار تقی مهری - رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: