در پنجاه‌ و سومین نشست شب شاعر ویژه بزرگداشت حجت‌الاسلام محمدحسین انصاری‌نژاد عنوان شد

نظر رهبر انقلاب درباره ویژگی‌های ادبی «پدیده شعر ایران»

گفت‌وگو با حمیدرضا شکارسری در روز بزرگداشتش

ما یک جمهوری شعر داریم

امروز دوشنبه 27 دی ماه از ساعت 15 بعدازظهر نخلستان سازمان اوج میزبان مراسم بزرگداشت و شب شاعر «حمیدرضا شکارسری» است، شاعری که در یکی دو دهه اخیر بیشتر نام او با نقد و ادبیات علمی گره خورده است و توانسته در میان صداهای اغلب متعلق به جریان روشنفکری هنر ایران، آوازه ای خاص برای خودش ثبت کند.
کد خبر: ۹۹۰۴۱۸
ما یک جمهوری شعر داریم

به گزارش جام جم آنلاین،‌ آیین نکوداشت حمیدرضا شکارسری با حضور جمعی از چهره های شناخته شده ادبیات امروز ایران از جمله دکترمحمدرضا ترکی، مرتضی امیری اسفندقه، سعید بیابانکی، علی محمد مؤدب، پرویز بیگی حبیب آبادی و... برگزار می شود.

به همین بهانه به سراغ این شاعر و منتقد خوب کشورمان رفتیم و با او درباره یکی از مهم ترین مباحث و دغدغه های این سال هایش یعنی انقلاب ادبی و تشکیل جمهوری شعر در ایران سخن گفتیم. گفت و گوی جام جم آنلاین با شکارسری پیش روی شماست.

از شما به عنوان یک منتقد جدی ادبیات و شعر امروز ایران در یکی دو دهه اخیر نام برده شده است، دوست دارم از چنین منتقدی بپرسم آیا شما ترجیح می دهید عبارت «شعر انقلاب» را به کار ببرید یا برگردیم به این که ما یک «انقلاب ادبی» هم داشتیم.

ببینید، «انقلاب اسلامی» تمام ارکان ایران را تحت تاثیر قرار داد. این تغییر بنیادین در تمام مظاهر و پدیده های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، همانگونه که «نیما» گفته بود، تغییرات وسیع و ژرفی را در آثار هنری از جمله شعر به وجود آورد. به عبارت دیگر می توان از جمله قاطع ترین نتایج وقوع انقلاب سیاسی ایران را در انقلاب ادبی ایران مشاهده کرد.

اولین و بزرگترین تاثیرات و دستاوردهای وقوع انقلاب اسلامی بر شعر معاصر ایران، پیدایش یک «جمهوری شعری» بود. استعدادهای درخشان تازه و معمولاً جوان، با استعدادهای مغفول مانده غالباً دور از مجامع روشنفکری فعالیت کردند که بعدها تعداد زیادی از آنها به چهره های متشخص شعر این سرزمین بدل شدند و همین شاعران و استعدادهای جوان بودند که حرکت پرشتاب شعر متعهد به انقلاب را به سمت تعادلی شایسته بین فرم و محتوا آغاز کردند. شعری در گرانیگاه اندیشه و تکنیک که آرمانگرایی را در پس اجرای زبانی و تصویرگرایی پنهان می کند. «حسن حسینی» و «سلمان هراتی» از درخشان ترین و مطرح ترین چهره های این جریان بودند.

اصولا انقلاب ها آن هم از نوع هنری و ادبی اش باید تحول آفرین باشند و به عبارتی با گذشته فاصله محسوسی بگیرد، اما این انقلاب به نظر می رسد رجعت به گذشته و بخصوص سنت داشت.

انقلاب حرکتی بود که از اساس جریان لجام گسیخته مدرنیسم را لجام زد، یعنی با وجود آنکه در باطن خود می تواند متعهد به تحول باشد، حرکتی بود سنتی. این انقلاب سنتی، در همه آحاد و ابعاد خویش به پیدایی (مجدد) سنن انجامید. پس ناسنجیده نیست اگر از تغییر گفتمان نو حاکم بر شعر ایران به عنوان یکی از بارزترین نتایج تشکیل «جمهوری شعری» ایران نام ببریم. بدین ترتیب با پیروزی انقلاب، قوالب کلاسیک که مدت های مدید در حاشیه شعر ایران جا داشتند، فرصت را مغتنم شمردند و علیه متن مسلط نو شوریدند و خود به متن مسلط بدل گردیدند. ماهیت سنتی و بنیادگرایانه انقلاب اسلامی، این عکس العمل انفعالی و البته افراط گرا نسبت به بی تفاوتی بخش عمده شعر نو آن روزگار را نسبت به ارجاعات مهم سیاسی و اجتماعی معاصر باعث گردید و تشدید نمود. در این بین غزل، مثنوی، چهارپاره، دوبیتی و رباعی با اقبال بیشتری روبرو گردیدند.

«حسن حسینی» در همین رابطه نوشته و گفته است: «سالهای آغازین پیروزی انقلاب با تنی چند از همگنان، شامگاهان به خواندن دیوان های بزرگان شعر فارسی می نشینیم. انگار می خواهیم گسلی تاریخی را ترمیم کنیم. شور نوآوری در واپسین سالهای نظام گذشته، ما را سخت دور افکنده است از آنچه که در اصل می بایست سنگ زیرین بنای تجدد و تازه خواهی باشد.» این رویکرد جدی در آینده بطور سیستماتیک و علمی از سوی همین همگنان وفادار دنباله دار می گردد. وی با سرایش اشعار « گنجشک و جبرییل »، بعدها نوآوری های بزرگی در عرصه شعر مذهبی ایران به اجرا می گذارد که در حکم نقطه عطفی در این نوع شعری محسوب می شود.

آیا در این رجعت یا به تعبیر شما و حسن حسینی ، ترمیم گسلی تاریخی، به اتفاقی در شعر امروز هم انجامید که آن را متمایز از پیشینه تاریخی و سترگش کند و یا همچون سبک دوره بازگشت از آن باید با انتقاد یاد کرد.

بله، در ابتدا رویکرد مجدد به قوالب کلاسیک، اگرچه باعث گردید تا روند پیشروی قابل توجه شعر نو به عنوان مناسب ترین محمل بروز جهان معاصر در شعر، کند شود ولی از طرفی به کشف ظرفیت های نامکشوف قوالب کهن شعر فارسی منجر گردید و از طرف دیگر به آشتی مجدد مردم با شعر فارسی کمک نمود و احتمالاً از گسست کامل مردم از شعر فارسی جلوگیری کرد و یا حداقل آن را تا مدت ها به تعویق انداخت. احیای این قوالب زمینه لازم برای نوآوری در آنها را فراهم کرد و از طرف دیگر نشان داد که هنوز هم ظرفیت های نامکشوف زیادی در قوالب کلاسیک وجود دارد. همین کشف های تازه باعث می شود که به راحتی بتوان مقایسه ی رویکرد به قوالب کلاسیک در جمهوری شعری ایران را با رویکرد ارتجاعی دوره «بازگشت»، از ریشه بی اساس دانست.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها