گرچه این اتفاق به خودی خود نیز از اهمیت بالاتری آن هم در این شرایط خاص منطقه غرب آسیا برخوردار است، اما بررسی علل و انگیزههایش، دلایلی که سبب بروز چنین رویدادی شده و در عین حال حامیان احتمالی و سناریوهای موجود در این زمینه، میتواند به درک بهتر ما از تحولات منطقه بینجامد.
روسیه، قافیه را نباخت
بلافاصله پس از این ترور، واکنشها شروع شد. این رویداد از سوی دوست و دشمن، مخالفان این ترور و حتی کسانی که میتوانستند در دل از این کار خرسند باشند، محکوم شد. بلافاصله اردوغان طی تماس تلفنی با همتای روس خود، گزارش این قتل را به اطلاع وی رساند. همه منتظر واکنش از سوی روسیه بودند؛ واکنشی مشابه آنچه هنگام ساقط شدن هواپیمای سوخوی روسیه از سوی ترکیه صورت گرفت، اما این اتفاق نیفتاد، چراکه نگاه مسکو به این مسأله فراتر از ترور یک دیپلمات بود.
انگار سرنوشت این بود که روسیه هم مانند آمریکا که سفیر خود را در ناآرامیهای بنغازی از دست داد، یک دیپلمات هزینه بدهد.
آنطور که کارشناسان میگویند کارلوف، یک سفیر معمولی نبود؛ بلکه طی ماههای گذشته، نقش زیادی در همگرایی ترکیه و روسیه ایفا کرد. معمار توافق منجر به خروج مخالفان مسلح از شرق حلب و افسر ارتباطات میان مسکو و آنکارا توصیف میشد، لذا به همین دلیل روسیه معتقد است ترور سفیر با هدف اخلال در روند بهبود اوضاع سوریه صورت گرفته و اصرار این کشور بر لغو نشدن نشست سوریه هم به نوعی ناکام گذاشتن این هدف بود. پوتین بلافاصله سخنرانی کرد و با گفتن اینکه باید دید چه کسی دستور این عملیات را صادر کرده، به گمانهزنیها درباره واکنشهای خشن مسکو خط بطلان کشید.
نیشگونی به سیاست گردش به چپ ترکیه؟
این ترور میتواند انگیزهها و علل زیادی داشته باشد. باید دید کدام طرف یا چه طرفهایی از این ترور نفع میبرند. بدون شک اگر این ترور را تلاش طرفها برای پیچیدهتر کردن بحران سوریه بدانیم، باید عنوان کنیم نزدیکی آنکارا به مسکو و نگاه به شرق از سوی این کشور میتواند مهمترین انگیزه برای این ترور باشد.
ظاهرا روسیه میداند طرفهایی در منطقه و خارج از منطقه هستند که از نزدیکی ترکیه به این کشور در حل مسأله سوریه بسیار خشمگین هستند. هدفدار و دستوری دانستن ترور از نظر روسیه، یعنی نفی انفرادی و خودجوش بودن عملیات تروریستی. توافق پوتین با اردوغان برای خروج تروریستهای مورد حمایت آنکارا از حلب هم میتوانست انگیزه مهمی برای این ترور باشد.
با این گزارهها به طور قطع میتوان نتیجه گرفت حامیان تروریستها که هماکنون شاهد خروج ترکیه از صف خود هستند، میتوانند عامل اصلی و دستوردهنده این ترور باشند، اما این عوامل نفی مسئولیت اردوغان به عنوان رئیسجمهور ترکیه در دامن زدن به آنارشیسم بهزعم خود کنترل شده نباید باشد. اگر مسأله حلب را انگیزه اصلی این ترور بدانیم که خود ضارب اینگونه اعلام کرد بدون شک سیاستهای اردوغان در ارتباط با سوریه، بستری مناسب برای افزایش این تنفر بود. پس از آزادسازی حلب، رسانههای ترکیه با حمایت دولت این کشور داد مظلومیت تروریستهای مورد حمایت آنکارا را در حلب سر دادند و چنان جو تنفری در این کشور ایجاد شد که این ترور میتوانست کمترین هزینه این تنفرآفرینی باشد.
اما اگر هم این ترور را نتیجه سیاستهای داخلی خود اردوغان و پاکسازیهای پس از کودتای نافرجام اخیر بدانیم، بار دیگر مسئولیت آن بهعهده رئیسجمهور است.
درنهایت اینکه اگر مسئولیت این ترور را به گردن عناصر افراطی در پلیس و سازمانهای امنیتی ترکیه هم بیندازیم، این را هم باید بگوییم وقتی اردوغان همراه یار دیرینه خود فتحالله گولن، سعی داشتند با هزینههای هنگفت نیروهای تندرو اسلامی را وارد دانشکدههای افسری و قوه قضاییه کنند، باید انتظار این مصائب را میداشتند. به قول معروف هرکه باد بکارد لاجرم توفان درو خواهد کرد.
عقربهای جیب مرد بیمار غرب آسیا
آنچه از اظهارنظرها مشخص شد، این ترور به عقبنشینی رئیسجمهور ترکیه از همگرایی با روسیه منجر نخواهد شد؛ بلکه احتمال دارد گرایش بیشتری به مسکو پیدا کند و برای رویارویی با تروریسم نیز به ارتباط و هماهنگی با دولت سوریه روی بیاورد.
سه سال پیش بشار اسد، رئیسجمهور سوریه در مصاحبه با یک روزنامه غربی گفت هر کسی عقرب را در جیب خود میگذارد باید انتظار داشته باشد روزی وی را نیش بزند. اینچنین به نظر میرسد و بسیاری از کارشناسان منطقه نیز بر این باورند که جیب اردوغان این روزها پر از عقرب، مار و عنکبوت سمی است و به همین دلیل نیز شمار نیشها افزایش یافته و منابع آنها نیز زیاد شده است.
حال دو پرسش مهم دیگر مطرح است و آن اینکه آیا این ترور، پایان روزهای خوب ترکیه است؟ آیا این ترور نشان میدهد ترکیه مرد بیمار غرب آسیاست؟
ترکیه پس از کودتا، شیب تند اشتباهاتش را ابتدای کار کاهش داد، اما بلافاصله پس از مدت کوتاهی، بار دیگر با این تصور غلط که خود به تنهایی بر کودتای مورد حمایت همپیمانانش غلبه کرده، بر شیب این اشتباهات افزود و امروز شاهد این نتیجه است. به نظر میرسد او این بار دریافته تروریستهایی که او پرورش داده و حامیانش، دیگر خواهان او نیستند و برای نجات خود باید اندیشه کند و نزدیکی به روسیه را نه به عنوان تاکتیک، بلکه یک راهبرد بپذیرد.
حسین امیری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد