برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا، دغدغههای مهمی را در جامعه این کشور برسر الگوهای رفتار سیاسی-اجتماعی شهروندان ایجاد کرده است. برتری نسبی دموکراتها بر جمهوریخواهان در مجلس سنا و برتری نسبی جمهوریخواهان بر دموکراتها در مجلس نمایندگان، قطعا نتیجه مطلوبی برای ترامپ و طرفدارانش نیست.
اکنون در جامعه آمریکا بر سر آنچه «آینده ترامپیسم» نامیده میشود، اختلافات عدیدهای رخ داده است. برخی جمهوریخواهان سنتی معتقدند که باید از ناکامی اخیر ترامپ در ایالاتی مهم و سرنوشتساز مانند جورجیا، آریزونا، پنسیلوانیا و نوادا استفاده کرد و یکبار برای همیشه، هزینه جدایی مطلق وی از حزب جمهوریخواه را پرداخت. برخی رسانههای وابسته به حزب جمهوریخواه صراحتا ترامپ را نه عامل اتحاد، بلکه عامل شکست در برابر دموکراتها در برخی ایالات مهم دانستهاند؛ به عنوان مثال، کرسی ایالت نیوهمپشایر در سنا در حالی دوباره به دموکراتها رسید که ساکنان این ایالت شدیدا نسبت به عملکرد سناتور کنونی معترض بودند! با همه این اوصاف، اختلاف میان طرفداران ترامپ و مخالفان وی در حزب جمهوریخواه در این ایالت سبب شد تا نامزد دموکراتها پیروزی بیدردسری را در این ایالت بهدست بیاورد!
اما مسلم است که ترامپ بهراحتی از صحنهای که مدتهاست آن را کارگردانی کرده، کنار نمیرود. اساسا رئیسجمهور سابق آمریکا شکست خود را در این انتخابات قبول ندارد و حتی برتری جمهوریخواهان مخالف خود در برخی ایالات مانند فلوریدا که مرهون قدرت رقیب بالقوه وی، دی سانتیس، فرماندار این ایالت بوده را به حساب خود و طرفدارانش واریز کرده است. نتیجه این اصرار و انکار، تبلور آنارشیسم در حزب جمهوریخواه آمریکا و متعاقبا تسری آن به کل جامعه آمریکاست. اما چرا مدعی هستیم که آنارشیسم و بیقاعدگی منبعث از حضور ترامپ در حزب جمهوریخواه، به دموکراتها نیز تسری پیدا خواهد کرد؟ بهعبارت بهتر، چرا آشفتگی ایجاد شده پس از برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره، صرفا محدود به حزب جمهوریخواه نخواهد شد و دموکراتها و حتی افراد مستقل را نیز درگیر خواهد کرد؟
مطابق آنچه مؤسسات نظرسنجی و تحقیقاتی در آمریکا در تحلیل خود از نتایج انتخابات میاندورهای کنگره بیان کردهاند، جنس آرای دموکراتها در انتخابات میاندورهای کنگره کاملا سلبی بوده است؛ بهعبارت بهتر، آنها نه در حمایت از بایدن، بلکه در مخالفت با ترامپ آرای خود را به سود برخی نامزدها به گردش درآوردهاند. نتایج بهدست آمده از آخرین نظرسنجی ملی آمریکا که همزمان با این انتخابات از سوی بنیاد «ادیسون ریسرچ» انجام شد نیز نشان داد که بیش از دوسوم رایدهندگان به نامزدهای مجلس نمایندگان، نمیخواهند جو بایدن بار دیگر در انتخابات سال ۲۰۲۴ میلادی نامزد شود. فراتر از آن، حدود ۶۰درصد از شهروندان آمریکایی (اعم از دموکرات یا جمهوریخواه) نیز درمجموع با نامزدی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری سال۲۰۲۴ مخالف هستند. اگر این دو نظرسنجی را با نگاه فرامتنی به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا مورد تجزیهوتحلیل قرار دهیم، به همان «آنارشیسم داخلی» در این کشور میرسیم. بدون شک این روند تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال۲۰۲۴ تغییری پیدا نخواهد کرد و حتی در برخی موارد، شاهد تشدید آن خواهیم بود. در این معادله، عناوین و اسامی نقش تعیینکنندهای نداشته و آنچه مورد هدف و هجمه قرار میگیرد، زیرساختها و مؤلفههای تشکیلدهنده قدرت در آمریکاست. به قول بسیاری از نظریهپردازان آمریکایی، این کشور در دور باطلی گرفتار شده که ساختار دوحزبی قدرت را به چالش کشیده است. در این میان، امکان ظهور حزب سوم (آن هم حزبی مستقل و واقعی) در آمریکا نیز با توجه به قدرت انحصاری دو حزب سنتی دموکرات و جمهوریخواه حداقل در آیندهای نزدیک بعید بهنظر میرسد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد