در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
آثاری با داستانهای پرفراز و نشیب که در گونههای مختلف ساخته و پیش روی مخاطبان گذاشته شدهاند. این که پس از گذشت سالها مخاطبان برخی از این آثار را در خاطر خود دارند، به عوامل مختلفی بازمیگردد که بخش مهمی از آن به فیلمنامه و پرداخت درست شخصیتها و بخش دیگر هم به اجرای درخشان آن توسط بازیگران کار بازمیگردد. در رابطه با اولی بخصوص شخصیتهای اصلی به نمونههای بعضا فوقالعادهای برمیخوریم که عموما لایه لایه بوده و مخاطب بهمرور و با پیشرفت داستان پی به لایههای درونیتر آن میبرد. حال در ادامه به برخی شخصیتهای ماندگار زن سریالهای تلویزیونی میپردازیم که گوشهای از ذهن بینندگان سریالهای مشهور را اشغال کردهاند.
تاجالملوک و شب دهم
یکی از بهترین نمونههای تلویزیونی در باب شخصیتپردازی، «شب دهم» است که بخش مهمی از قوت خود را مدیون آن است. فتحی در این مجموعه جذاب و پربیننده شخصیتهای درخشانی اعم از مرد و زن خلق کرده تا جایی که برخی از آنها به ماندگاری در گذر زمان دست یافتهاند. در این مجموعه برخلاف بعضی نمونههای مشابه، زنان نقش مهمی در پیشبرد داستان و عمق بخشیدن به آن داشتهاند که ازجمله آنها میتوان به تاجالملوک اشاره کرد. تاجالملوک به عنوان یک شاهزاده قجری که در جریان به قدرت رسیدن رضاخان بخش مهمی از خانوادهاش را از دست داده، سرشار از عقدههای روحی است و برای انتقامگیری از هر ترفندی بهره میبرد. به مرور این عقده درونی او را از یک زن با احساس به زنی انتقامجو و سنگدل تبدیل کرده که در نهایت جانش را بر سر این انتقام کور میگذارد. علاقه میان او و دکتر نیز بسیار خوب درآمده و در عمق بخشیدن به این شخصیت نقش برجستهای ایفا کرده است. تاجالملوک که بازی فوقالعاده رویا تیموریان را نیز با خود به همراه دارد، در باز کردن گره نهایی قتلهای مرموز اتفاق افتاده نقشی کلیدی داشته که سرنوشت تلخش هم قابل پیشبینی به نظر میرسید.
مریم و در پناه تو
یکی از سریالهای جریانساز سیما در دهه70 که در پخش نخست خود نقش مهمی در خلوت کردن خیابانهای شهرهای کشور داشت، داستانی عاشقانه با چاشنی حضور بازیگرانی کمتر شناخته شده به نام «در پناه تو» بوده است. مریم افشار به عنوان قهرمان فیلمنامه شخصیت سمپاتی دارد که مخاطب را به همدلی بیشتر با خود واداشته و در برابر ضدقهرمان میشوراند. شکنندگی موجود در این کاراکتر بسیار به کارش آمده و به قربانی شدن مریم آن هم توسط خودش رنگ و بوی دیگری میبخشد. لجباز بودن مریم نیز لایه دیگری به این شخصیت بخشیده و او را نیز بری از اشتباه نمیبیند. در نقطه مقابل محمد منصوری از طبقه متوسط مذهبی قرار دارد که علاقهاش به مریم از جنس عشقهای پاک این طبقه است که با فداکاری ایثارگونهاش همراه شده و شخصیتی چند لایه را به وجود آورده است. با همه اینها او برای قهرمان بودن در یک مجموعه تلویزیونی پربیننده کم و کسریهایی دارد که مهمترین آن انفعالش در برابر رخدادهای پیرامونش است. انفعالی که دختر مورد علاقهاش را از او دور کرده و به نابودی مریم در زندگی مشترکش با رامین میانجامد. کشمکشهای منصوری با پدرش نیز با وجود برخی دیالوگهای فوقالعاده در آن کمک چندانی به نزدیکی بیشتر مخاطب به او نکرده است. البته نباید از بازی خوب لعیا زنگنه هم در این نقش به سادگی گذشت که با وجود برخی اغراقها به دل مخاطبان خود نشسته و آنان را به همذاتپنداری با خویش وامیدارد.
روناک و دوران سرکشی
علیرضا طالبزاده که فیلمنامه مفصل این مجموعه تلویزیونی را نوشته، قهرمانی به نام روناک را خلق کرده که ماجراهای عجیب و غمانگیزی را پشتسر گذاشته و حال به عنوان متهم در یک مرکز بیماران روحی ـ روانی تحت مراقبت قرار گرفته است. در فلاشبکها با روناک که در گذشته اسمهای دیگری هم داشته آشنا شده و پی به تنهاییهای عمیق او میبریم که سر آخر کارش را به همکاری با باندهای مخوف مواد مخدر و... انداخته است. مهمترین نکتهای که طالبزاده و تبریزی در دوران سرکشی رعایت کردهاند، خلق قهرمانی چندوجهی با ضریب هوشی بالاست که میتواند در یک لحظه به دکتر روانشناس و نیز مخاطبان رو دست زده و برایشان به بهترین وجه بازی کند. از طرف دیگر هم روناک یک قربانی تمامعیار بهنظر میرسد که در رسیدنش به این نقطه مقصر صد در صد نبوده است. همین دو وجه هنگامی که در کنار هم قرار میگیرند، به روناک کیفیت فوقالعادهای بخشیده و پارادوکسی تمامعیار شکل میگیرد. جنس تلخی حاکم بر داستان هم بشدت واقعی به نظر میرسد و اغراقهایی از جنس نمایش کمتر در آن به کار رفته است. پس از شخصیتپردازی ماهرانه طالبزاده به بازی دو وجهی عاطفه نوری در نقش روناک میرسیم که نوسانهای بسیار این شخصیت پیچیده را به بهترین شکل به تصویر کشیده است.
ناتاشا و رویا نونهالی
هنگامی که سریالهای ساخته شده در 20سال گذشته و حتی پیشتر از آن را مرور میکنیم، نمونهای شبیه به ناتاشا ـ خواب و بیدار ـ را در میان قهرمانهای زن پیدا نکرده و تنها گاه به شخصیتهایی خاکستری بر پایه کلیشهها برمیخوریم که هم اینک کهنه و از مدافتاده بهنظر میرسند. در حالی که از خلق این شخصیت حدود 15 سال گذشته، همچنان سرپا و تماشایی به نظر میرسد. فخیمزاده در رابطه با ناتاشا استفاده درست و به اندازهای از کلیشههای آشنا کرده و کودکی سخت و سرشار از هراس ناتاشا را به تصویر کشیده که تبهکار شدن امروزیاش ریشه در آن دارد. ورود او به خانه قدیمی مادر و ناپدریاش (اصغر کپک)، بهانه خوبی برای به تصویر کشیدن بخش مهمی از گذشته تاریک اوست که خصمانه بودن رفتار ناتاشا با این دو را تا حدود زیادی توجیه میکند. در واقع ناتاشا در زمره کودکانی قرار میگیرد که به بدسرپرست شهرت داشته و تمام کودکی خود را در یک رنج و هراس هولناک سپری کردهاند. سکانس کشتن مرد همسایه و افتادنش در چاه زیرزمین توسط اصغر کپک در حالی که ناتاشا در گوشهای بیصدا به نظاره نشسته، نقش مهمی در شناختن هر چه بیشتر او و دلیلتراشی برای اعمال مجرمانهاش دارد که در ادامه و در زمان حال به صحنهای قرینه آن با حضور ناپدری پا به سن گذاشتهاش پیوند میخورد. این شخصیت جذاب و خوب از کار درآمده بدون حضور رویا نونهالی قطعا با مشکلاتی روبهرو میشد که بازی نونهالی مانع از آن شده و بدون شک یکی از مهمترین نقاط قوت آن به حساب میآید.
حمیرا و معصومیت از دست رفته
یکی از بهترین نمونههای ضدقهرمان در سریالهای تلویزیونی که میرباقری بخوبی از عهده پرورش آن برآمده، زن یهودی جوانی است که با دسیسههای مختلف خود را به شوذب خزانهدار نزدیک کرده و سرانجام جای ماریای نصرانی را در زندگی وی میگیرد. شخصیتی نهچندان پیچیده که در خلق آن از کلیشهها بوفور، اما به اندازه استفاده شده است. به همین دلیل هم مخاطب نسبت به این شخصیت موضع داشته و در مواجهه ناجوانمردانه او و ماریا جانب طرف دوم را میگیرد، اما میرباقری در خلق حمیرا تنها روی خاکستری بودن او مانور داده و تلاش فراوانی هم برای سیاه مطلق نشدنش به خرج داده که تا حدود زیادی هم در این امر موفق نشان داده است. در این بین تنها اغراقهای گاه بیش از اندازه به آن لطمه وارد کرده و شیوه بازی سارا خویینیها بعلاوه دوبله کار نیز آن را تشدید کرده است.
همسر شهید بابایی و شوق پرواز
بازی در نقشهای مثبت برای بازیگران با وجود آن که محبوب مخاطبانشان میکند، اما سختیهای بسیار دارد. چراکه این دسته از شخصیتها عموما لایههای کمتری از ضدقهرمانها داشته و از طیفهای متنوع رنگ خاکستری به دور هستند. نقش همسر شهید خلبان عباس بابایی ازجمله آنهاست که ایفای آن در «شوق پرواز» به الهام حمیدی سپرده شده است. زنی جوان در روزهای ملتهب ابتدایی جنگ در حالی که فرزندی خردسال دارد با همسرش همراه شده و در پایگاه شکاری همدان زندگی سخت و پر از استرسی را از سر میگذراند. بدون آن که خم به ابرو بیاورد.
در عین حال نمیتوان از بخشهای مربوط به پیش از جنگ آنها هم غافل شد که تکههای دیگری از زندگی مشترک این زوج را به تصویر کشیده است. سکانسهای پایانی شوق پرواز و شهادت این خلبان شهید در حالی که همسرش در مراسم حج به سر میبرد، از فرازهای این نقش در کل کار است که خوب از کار درآمده و اثرگذاری بسیار مناسبی هم روی مخاطب دارد. الهام حمیدی هم انتخاب خوبی برای ایفای این نقش بوده که آرامش و متانت مورد نیاز را به نقش خود بخشیده است.
هما معمولی و سری پایتخت
ملودرامهای خانوادهمحور زیادی در طول سال ساخته و روی آنتن میرود که براساس فرمولی امتحان پس داده زنان نقش مهمی در پیشبرد آن دارند. جالب این که سری «پایتخت» به کارگردانی سیروس مقدم که همگی مخاطبانی میلیونی داشتهاند با وجود محوریت نقی معمولی و ارسطو عامل باز هم متکی بر شخصیتهای زن همچون هماست. زنی بسیار شبیه به زنان طبقه متوسط ایران که برای حفظ خانواده و تحکیم بنیان آن تلاش جانانهای میکند. از یک طرف با مشکلات مالی نقی ساخته و از طرف دیگر هم اخلاقهای بعضا عجیب و بچگانه نقی را تحمل میکند. در عین حال وقتی وضعیت نابسامان اقتصاد خانواده را میبیند، خود آستین بالا زده و با راهاندازی رستورانی کوچک پولی برای گذران امور به دست میآورد. هما در عین حال صبور است که این صبر را میتوان در مواجههاش با آدمهای اطراف بهوضوح مشاهده کرد. برای نمونه هم میتوان به رفتار مهربانانهاش با پنجعلی اشاره کرد که هما را هر چه بیشتر به مخاطب نزدیک میکند. در عین حال نباید از اخلاقگرا بودن وی هم بسادگی گذشت که اوج آن را در آخرین بخش از پایتخت به عنوان عضوی دلسوز از شورای شهر علیآباد مشاهده کردهایم. ریما رامینفر به اصطلاح انگ نقش هما بوده و به چنان درک کامل و درستی از این شخصیت رسیده که بندرت شاهد نمونهای مشابه آن هستیم.
محمد جلیلوند
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد