تظاهراتی برای تبدیل اپوزیسیون به پوزیسیون

اکنون دونالد ترامپ برخلاف پیش‌بینی اکثر تحلیلگران و نتایج اکثر نظرسنجی‌ها، رئیس‌جمهور آینده ایالات متحده است. اما چطور این اتفاق رخ داد؟ جواب ساده است، رسانه‌ها به دلیل حمایت‌شان از ساختار کنونی قدرت و تفکرات مبتنی بر آنارشیسم ترامپ که در مقابل این ساختار جبهه دارد، خلاف واقعیت را جلوه دادند و تحلیلگران نیز بر‌اساس داده‌های همان رسانه‌ها به تحلیل پرداختند؛ تحلیل‌هایی که ناخودآگاه به تحلیل‌های دست چندم تبدیل شد.
کد خبر: ۹۶۸۷۸۰
تظاهراتی برای تبدیل اپوزیسیون به پوزیسیون
این اتفاق اکنون و در تحلیل تظاهرات خیابانی مردم ایالات متحده بر ضد رئیس‌جمهور منتخب نیز مصداق پیدا کرده است؛ تظاهراتی که دارای یک پارادوکس بزرگ است: دموکرات‌ها و حتی جمهوریخواهان تا قبل از انتخابات احتمال تقلب را کاملا منتفی می‌دانستند، در روز انتخابات مردم ایالات متحده ترامپ را با اکثریت آرای الکترال به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیدند و اکنون همان مردمی که احتمال تقلب را منتفی دانسته و سیستم رای‌گیری الکترال را دموکرات‌ترین سیستم رای‌گیری جهان می‌دانستند بر ضد همین موارد یاد شده و انتخاب مردم خودشان معترضند!

آنچه مسلم است این انتخابات نه نبرد دموکرات‌ها و جمهوریخواهان، بلکه نبرد نظام حاکم و مخالفان آن بود. نظام حاکم شامل هر آنچه که امروز آن را ایالات متحده و حتی با کمی اغراق، جهان می‌نامیم. در این وضعیت طبیعی‌ است جز مواردی معدود، تمام رسانه‌ها، سیاستمداران و به طور کلی مراکز قدرت جهانی علیه ترامپ موضع گرفته تا بتوانند نظر رای‌دهندگان را تغییر دهند. اما در نهایت امید مردم ایالات متحده به تغییر، نتیجه انتخابات را به شکل کنونی رقم زد.

اما مراکز قدرتی که در بالا به آنها اشاره شد، برای فردای انتخابات هم طرح داشت؛ طرحی که با جمله «ترامپ خطرناک است» و بیان آن از سوی بسیاری از سیاستمداران در کشورهای مختلف آغاز شد و اکنون مرحله دوم آن به شکل ظاهری ـ خشم عمومی مردم آگاه ایالات متحده علیه انتخاب هموطنان ناآگاه خودشان ـ در حال اجراست! نباید تظاهرات کنونی در ایالات متحده را با جنبش وال ‌استریت مقایسه کرد، زیرا آمریکایی‌های معترض در جنبش وال استریت، تغییر را در این انتخابات اعمال کرده‌اند و اعتراض فعلی به واقع اعتراضی‌ است بر ضد تغییر روندی که جنبش وال استریت به آن معترض بود.

اما هدف نظام کنونی قدرت از اجرای این بازی چیست؟ در سیاست اصولا نمی‌توان علیه اپوزیسیون جبهه‌گیری قدرتمندی انجام داد، زیرا عده زیادی از مردم صرفا به دلیل قرار گرفتن یک جناح در جبهه اپوزیسیون، آن را مورد حمایت قرار داده و به نوعی مشروعیت را برای آن به ارمغان می‌آورند. ترامپ که نه منتخب سیاستمداران و نه رسانه‌ها بوده نیز به همین دلیل موفق به کسب اکثریت آرای الکترال ایالات متحده شد. مراکز قدرت برای جبهه‌گیری حداکثری علیه دولت منتخب باید ماهیت آن را از اپوزیسیون به پوزیسیون تغییر دهند تا با این کار هم حمایت مردمی را برای خود کسب کنند و هم ترامپ را در جایگاه پوزیسیون، در مقابل ملت قرار داده و مسبب رخدادهای منفی آینده این کشور که در حال حاضر برنامه‌ریزی شده‌، جلوه دهند؛ از پیامدهای آینده سیاست‌های اقتصادی کنونی ایالات متحده تا پیامدهای آینده درگیری‌های فعلی بین‌المللی ایالات متحده در خاورمیانه و آسیای شرقی.

به‌واقع اعتراضات تلاشی است از سوی مراکز قدرت برای تبدیل جنبش ضد سیستم، حاشیه‌ای و اپوزیسیون به نمایندگی ترامپ به سیستم، متن و پوزیسیون در جهت همراهی قدرت خاموش مردم ایالات متحده برای مقابله مشروع با دولت آینده این کشور.

دکتر مانی محرابی

عضو هیات علمی اندیشکده روابط بین‌الملل

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها