اگر بخواهیم فهرستی از پربیننده‌ترین سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی تهیه کنیم قطعا لا‌به‌لای آنها با آثاری مواجه می‌شویم که درونمایه ورزشی داشته و قهرمان آن یک ورزشکار به حساب می‌آید.
کد خبر: ۹۶۶۷۱۶

چرایی آن هم برمی‌گردد به این‌که مضامینی از این دست راه را برای ساختن و پرداختن یک قهرمان هموار کرده و دست نویسنده فیلمنامه را برای کار کردن بیشتر روی شخصیت فوق باز می‌گذارد. در میان تولیدات تلویزیون کشورمان نیز گهگاه به نمونه‌هایی با کیفیت‌های مختلف برمی‌‌خوریم که از میان آنها می‌توان به کهنه‌سوار ساخته زنده‌یاد اکبر خواجویی اشاره کرد که این روزها شاهد بازپخش آن از شبکه آی‌فیلم هستیم.

کشتی و دیگر هیچ

کشتی به عنوان ورزش ملی ایران با میلیون‌ها طرفدار بندرت مورد توجه فیلمنامه‌نویسان قرار گرفته و از این حیث کهنه‌سوار یک استثنا به حساب می‌آید. علی اکبر محلوجیان که فیلمنامه‌نویس خوش قریحه‌ای در قاب‌کوچک تلویزیون به حساب می‌آید، در کهنه‌سوار سراغ عشق به کشتی در میان نوجوانان در محله‌ای قدیمی رفته و قهرمان خود را از میان آنها انتخاب کرده است. حسین نوجوانی که پدرش هم از قدیمی‌های این رشته بوده، اما به دلایلی نامعلوم علاقه‌ای به کشتی‌گیر شدن حسین ندارد. محلوجیان در همان قسمت نخست روی این علاقه درونی مانور داده و تکلیف خود را با مخاطب مشخص کرده است. از سوی دیگر هم به عدم علاقه عزیز‌الله‌خان به کشتی اشاره کرده و تقابل پدر و پسر به خاطر کشتی را به آنها گوشزد می‌کند. کنار آمدن پدر با کشتی گرفتن حسین و رفتن این دو به خانه رفیق 40 ساله‌اش (مرتضی) در شمال، قصه را وارد دور تازه‌ای کرده و ریتم بهتری هم به آن بخشیده که تمرینات سخت بدنی حسین در مرکز آن قرار دارد. در این بخش با شخصیت‌های دیگری همچون همسر و دختر مرتضی هم آشنا می‌شویم که برخوردهای حسین و دختر جوان مرتضی کاشت اطلاعات برای برداشت در قسمت‌های بعد محسوب می‌شود.

برگزاری مسابقات کشتی دبیرستان و برنده شدن کاپ قهرمانی توسط حسین، نقطه عطف مناسبی را شکل داده که با واکنش سخت و تا حدی خشن عزیز‌الله‌خان همراه می‌شود. موش و گربه بازی‌های پسر و پدر در ادامه با وجود تعلیق نهفته در آن به مرور در دایره تکرار افتاده و کارکرد اولیه‌اش را از دست می‌دهد. با این حال حضور پدر به هنگام کشتی فینال انتخابی تیم ملی جوانان، باخت حسین و به دنبالش سکته قلبی عزیز‌الله به داد کهنه‌سوار رسیده و نقطه عطف مناسبی را رقم زده است. اتفاقی مهیب که حسین را بر سردو راهی کشتی گرفتن یا نگرفتن قرار داده و مخاطب را تا حدودی در بیم و امید نسبت به این امر قرار می‌دهد.

درامی ورزشی با شخصیت‌های ملموس

آثاری از جنس کهنه‌سوار که نمونه‌های مشابه زیادی هم در دهه 70 دارد، به نوعی دل در گروی سنت‌ها داشته و داستان خود را در این بستر روایت می‌کند. به همین دلیل هم شخصیت‌ها از اصلی گرفته تا مکمل از دل جامعه گرفته شده و با اندکی تغییر به درون داستان راه پیدا می‌کند. در کهنه‌سوار نیز این اتفاق تمام و کمال رخ داده و شخصیت‌ها برشی از جامعه زمانه خود آن هم در محله‌ای قدیم هستند.

حسین نمونه‌ای از جوان‌های عاشق کشتی است که نسبت درستی با محله و آدم‌های اطراف خود داشته و می‌خواهد به شهرت در این رشته پرطرفدار برسد. محلوجیان روی این شخصیت بیش از بقیه کار کرده و فراز و فرودهای زیادی به آن بخشیده که با توجه به قهرمان داستان بودن وی کاملا طبیعی هم به نظر می‌رسد. برای مثال می‌توان به نیمه دوم سریال و جایی که بچه‌اش بر اثر یک اتفاق سقط می‌شود، اشاره کرد که روی دیگری از این شخصیت را می‌بینیم. در کنار او باید به عزیز‌الله‌خان به عنوان یک کشتی‌گیر قدیمی با همه خصوصیات مختص به دوره آنها اشاره کرد که پس از دوران قهرمانی فرش‌فروشی پیشه کرده و در این رشته هم موفق شده است.

درونگرایی نیز به این شخصیت کمک زیادی کرده و مخاطب را بیش از پیش مجذوب آن کرده است. با این حال شخصیت فوق هم از گزند کلیشه‌ها در امان نمانده و از این ناحیه لطماتی خورده است. در کهنه‌سوار به تبع داستان، زنان نقش محوری نداشته و در حاشیه قرار گرفته‌اند که این امر را می‌توان نقطه ضعف فیلمنامه این مجموعه تلویزیونی به حساب آورد.

محمد‌علی کشاورز و اقتدار یک مرد سنتی

این بازیگر کهنه‌کار که مجموعه‌های تلویزیونی زیادی هم در کارنامه دارد، همکاری درخشانی با اکبر خواجویی در پدرسالار و کهنه‌سوار داشته که هردو نیز مورد توجه مخاطبان عام و خاص قرار گرفته است. کاری که کشاورز در کهنه‌سوار انجام داده یکی از سخت‌ترین روش‌های ورود به نقش است، زندگی در دل نقش و قرار دادن یکسری ریزه‌کاری‌ها که برای مخاطب هم آشنا و ملموس به نظر برسد. کاری که اتفاقا در وهله اول شاید ساده به نظر برسد، اما با دقت بیشتر پی به کار بزرگ بازیگری همچون کشاورز در نقش‌هایی از این جنس می‌بریم. برای مثال تنها کافی است به چهره خندان و مهربان او هنگام ورود به خانه بعد از بردن اولین جام قهرمانی مدرسه توسط حسین توجه کنید که در زمانی کوتاه به خشمی انفجاری منتهی می‌شود. همین‌طور سکانس‌های بعد از ترخیص از بیمارستان که تانی خاصی در گفتار و حرکات او مشاهده می‌شود که کاملا باورپذیر جلوه می‌کند.

محمد جلیلوند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها