در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
آنهایی که قدم نورسیده را جشن گرفتهاند، قدر خواب را بیشتر از بابا نشدهها میدانند، اما چیزی که شاید ندانند، این است که اشک طفل صغیر در بعضی افراد به کاهش تستوسترون میانجامد؛ امری که برخلاف ظاهرش، خوب است! تستوسترون هورمون مردانه است که از بیضه ترشح میشود. به طور متوسط، بدن هر مرد بیست برابر بیشتر از بدن هر زن تستوسترون تولید میکند، هرچند به دلیل متابولیسم بیشتر سطح پلاسمایی این هورمون در مردان فقط هفت برابر زنان است.
دانشمندان میگویند، تستوسترون پایینتر، موجب افزایش همدردی و کاهش پرخاش میشود و از این رو مردان را به پدران بهتری تبدیل میکند. خانم برندا وُلینگ، استاد روانشناسی دانشگاه میشیگان در تحقیقی که با یکی از دانشجویانش انجام داده، به نتایجی دست یافته که شاید بتواند در بهبود سبک تربیتی بعضی والدین نقش بسزایی ایفا کند. صدای گریه کودک، یک سری واکنش را در پدر و مادر کودک برمیانگیزد. واکنش میتواند همدردی، آزردگی یا حتی تحریک عصبی باشد. بهترین پاسخ ممکن همان همدردی است. مسلما تحریک عصبی میتواند به رفتار پرخاشگرانه منجر شود و جان طفل را به خطر بیندازد.
نتیجه تحقیق نشان داده، وقتی مردان شاهد ناراحتی اطفال خود بوده و سطح تستوسترونشان کاهش یافته است، هنگام تعامل با طفل، رفتار پدرانه محبتآمیزتری از خود بروز دادهاند و چنین برداشت شده که پدرانی که از همدردی خود گفته و از وجود رابطهای عاشقانه بین خود و مادر طفل خبر دادهاند، پدران احساسیتری هستند.
در جستجوی رابطه هورمونی
با این که افراد دارای فرزند نسبت به افراد بدون فرزند سطح تستوسترون پایینتری دارند، بررسیهای گذشته نتوانسته ارتباط مستقیمی بین رابطه مستقیم پدران و اطفال و سطح تستوسترون پدر بیابد. پیش از این میدانستیم که مردان در قبال گریه اطفال، واکنش همدردانه بروز میدهند، اما این که در قبال طفل خودشان و در تعامل با او هم چنین رفتاری بروز میدهند یا خیر، مشخص نبود.
برای این تحقیق، از یک پارادایم متداول موسوم به موقعیت غریبگی استفاده شد که به کرّات برای سنجش وابستگی اطفال به والدین خود به کار رفته است. در این تحقیق، پدران برای بازههای سه دقیقهای از کودکان خود جدا شدند و مجددا به نزد آنها بازگشتند. در این بازهها اطفال بوضوح دچار ناراحتی میشدند و به محض بازگشت پدران خود از آنها آرامش میجستند. سپس از پدران خواسته شد تا 15دقیقه با کودکان خود وقت بگذرانند و سعی کنند کار نسبتا مشکلی را به آنها بیاموزند. بعد مقدار احساس یا لاقیدی پدران را به اطفال سنجیدند. در عین حال بزاق مردان در سه مرحله، یعنی قبل از آزمایش، حین مقاطع غریبگی و پس از تلاش برای آموزش گرفته شد تا میزان تغییر در تستوسترون آنها در طول آزمایش سنجیده شود. پدرانی که پس از جدایی از طفل خود تستوسترون بیشتری از دست دادند، در آموزش کارها به کودکان خود احساس بیشتری به خرج دادند. در این حین به مسائل دیگر نیز توجه میشد. برای مثال این که آیا پدرها از تلاش کودک خود برای یادگیری حمایت میکردند یا در صورت ستوه از عملکرد وی، جلویش را میگرفتند.
نتیجه این تحقیق میتواند کمک بزرگی به بهبود سبک تعلیم و تربیت در خانواده کند. تحقیقات پیش از این نشان داده که نحوه برخورد والدین با کودکان، بشدت در تربیت و رشد سالم اجتماعی آنان موثر است. دلیل هم این است که افزایش تستوسترون پدر در مقابل گریههای کودک، با ناتوانی وی در آرام کردن او ترکیب مخربی را رقم میزند و به پرخاش و گرایشهای پرخاشگرانه منتهی میشود که همین کودک را در معرض بدرفتاری والدین قرار میدهد.
طبق بررسی صورت گرفته، همدردی پدر و کاهش سطح تستوسترون وی، نوع پاسخگوییاش را رقم میزند. مثلا اگر پدری گریههای کودکش را به عنوان تلاش فرزند برای القای ناراحتیاش تعبیر و با وی همدردی کند، کاهش سطح تستوسترون را تجربه میکند و در مقابل، برخورد مهربانانهتری با کودک بروز میدهد. در مقابل، اگر پدری گریههای کودکش را به مزاحمت تعبیر و احساس کند از آرام کردن وی عاجز است، افزایش بیشتری در سطح تستوسترون خود شاهد خواهد بود و در مقابل برخوردی پرخاشگرانهتر صورت خواهد داد.
پدران آرامگر، آرامترند
خانم وُلینگ بررسی دیگری را با همکاری کارولین دیتون در دانشگاه ایالت وِین انجام داده که طبق آن معلوم شد، پدران در سال اول عمر نوزاد، نسبت به مادران، کمتر از استراتژیهای آرامکننده، مانند بغل کردن و تاب دادن کودک استفاده میکنند.
معلوم نیست که آیا پدران کمتر درگیر حال کودک خود هستند یا این که چون یاد نگرفتهاند کلا نسبت به مادر از استراتژیهای کمتری برای آرام کردن کودک برخوردارند. در هر حال، متخصصان امر میتوانند نقش بسزایی در شناساندن این استراتژیها ایفا کنند. در مواردی که پدرها بیشتر درگیر فرزند بوده و پا به پای همسر خود به طفل توجه کردهاند، هم خود احساس بهتری نسبت به نقش خود داشته و هم از حیث ناراحتیهای سال اول، بار بزرگی از دوش همسر برداشتهاند. نتایج نشان میدهد، پدرانی که نقش پررنگی در آرامش بخشیدن به فرزندان خود دارند، تاثیر مشهودی در سلامت کلی خانواده دارند.
تغییرات هورمونی مردان
زنان در دوران بارداری دچار تغییرات متعددی میشوند. وزنشان زیاد میشود، غذاهای خاص ویار میکنند و انرژی کمتری دارند. این تغییرات برای مردان سطحیتر است و تحقیقات گذشته حاکی است که عمده این تغییرات پس از تولد نوزاد حادث میشود.
نتایج تحقیقی در دانشگاه میشیگان نشان داده مردان، تغییرات هورمونی را پیش از پدر شدن هم تجربه میکنند. احتمال دارد این تغییرات ناشی از تحولات روانی مردان برای آمادگی پدر شدن، تغییر در رابطه عاشقانه یا حتی تغییرات فیزیکی خاصی باشد که همراه شریک خود تجربه میکنند. به طور کل، تغییرات هورمونی پدر، تاثیر بسزایی روی رفتار او پس از زایمان دارد. فارغ از تمام بحثهای مطروحه، نتایج انواع تحقیقات انجام شده در سالهای اخیر حاکی است که در 40 سال گذشته، نقش مردان در تریبت و رشد فرزندان پررنگتر از گذشته شده و مردان فراتر از گذشته به شکلدهی شخصیت فرزندان خود اهمیت میدهند؛ ادعای مستندی که قطعا با تفکرات بسیاری از صاحب نظران غیرمحقق که آرمانشهر خود را در گذشته میجویند، تضاد دارد.
با همه این اوصاف، هنوز بسیاری از تحقیقات به نقش پدر به عنوان نقش ثانویه نگاه میکنند و مادران را عامل اصلی تربیت کودک میبینند. این هم تفکر دیگری است که به اصلاح آن نیاز است. حضور پدر در زندگی فرزند از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. محبت و تربیت آنان، راهنمایی و تعلیمات آنان و همچنین حمایت مالی آنها، تاثیری مستقیم بر سلامت احساسی کودک، کفایت اجتماعی وی و توسعه ادراکیاش دارد.
منبع: IFLScience
مترجم: سیاوش شهبازی
جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: