زندگی بابک و سایه، درست بعد از شغل جدید سایه از هم پاشید. وقتی سایه در یک مهدکودک مشغول به‌کار شد، هرگز تصورش را هم نمی‌کرد که زندگی مشترکش با بابک به بن‌بست برسد.
کد خبر: ۹۴۴۶۵۳

این زن که به خاطر شغلش و سر و کله زدن با کودکان، عصبی و بی‌حوصله شده بود، در نهایت به درخواست شوهرش راهی دادگاه خانواده شد. مرد جوان نتوانست بی‌حوصله بودن و رفتار پر تنش همسرش را تحمل کند. برای همین تصمیم به جدایی گرفت. او از سایه خواست که یا شغلش را تغییر دهد یا از زندگی مشترکش دست بکشد. حالا آنها برای پایان دادن به زندگی مشترکشان درخواستی را به قاضی شعبه 268 دادگاه خانواده ارائه کرده اند. قاضی عموزادی پرونده آنها را بررسی می‌کند و پس از دقایقی می‌پرسد: چرا بعد از چهار سال زندگی مشترک می‌خواهید از هم جدا شوید؟

مرد جوان رشته کلام را در دست می‌گیرد و می‌گوید: چهار سال است که با سایه ازدواج کرده‌ام. ستاره منشی رئیس شرکتی بود که من در آنجا کار می‌کردم. ما از این طریق با هم آشنا شدیم و بعد از مدتی تصمیم به ازدواج گرفتیم. اوایل زندگی خیلی خوبی داشتیم. خوشبخت بودیم و در کنار هم آرامش داشتیم. از همان روزهای اول آشنایی‌مان به سایه گفتم که در زندگی مشترک چیزی ‌جز آرامش نمی‌خواهم. یکی از مواردی که برایم خیلی مهم بود، داشتن آرامش در کنار همسرم بود. سایه هم خیلی زن آرامی‌بود و همیشه باعث خوشحالی من می‌شد. به طوری که روز به روز بیشتر عاشقش می‌شدم. اما همه چیز از هشت ماه پیش درست وقتی که سایه در یک مهدکودک مشغول به کار شد، به‌هم ریخت. سایه که بعد از ازدواجمان دیگر سرکار نمی‌رفت و در خانه می‌ماند، پس از گذشت سه سال از زندگی مشترکمان تصمیم گرفت دوباره کار کند. او گفت که در خانه حوصله‌اش سر می‌رود و می‌خواهد مشغول کار شود. من هم مخالفتی نکردم. اول تصمیم گرفت همان شغل قبلی‌اش را ادامه دهد و در یک شرکت به‌عنوان منشی استخدام شود، ولی بعد از این‌که به چند شرکت سر زد، ناگهان تصمیمش عوض شد و شغل عجیبی انتخاب کرد. سایه گفت که می‌خواهد مربی مهدکودک شود و با بچه‌های کوچک سر و کله بزند. خیلی از این تصمیمش تعجب کردم، ولی سایه گفت که بچه ها را دوست دارد و این‌کار به او آرامش می‌دهد. من هم به نظرش احترام گذاشتم و قبول کردم. سایه هم از طریق یکی از دوستانش به یک مهدکودک معرفی شد و کارش را در آنجا آغاز کرد. اما درست بعد از آن بود که روزگار ما هم سیاه شد. مدتی که از کار کردن سایه در آن مهدکودک گذشت، او به یک زن عصبی و پرخاشگر تبدیل شد که نمی‌توانستم حتی با او صحبت کنم. هربار هم اعتراض می‌کردم، می‌گفت به خاطر سر و کله زدن با بچه‌ها عصبی و خسته است. چند وقتی گذشت ولی سایه هر روز رفتارش بدتر از دیروز می‌شد. تا جایی که ما هر شب با هم دعوا داشتیم و من باید با اعصاب خرد و روحیه‌ای بد به محل کارم می‌رفتم. خلاصه که زندگی ما از این‌رو به آن‌رو شد. آن هم تنها به‌خاطر شغل جدید سایه که خیلی هم اصرار به ادامه آنها داشت. برای همین من هم از او خواستم این شغل را کنار بگذارد و به زندگی‌اش برسد تا هردو به آرامش برسیم؛ اما سایه نه‌تنها قبول نکرد، بلکه جنجال زیادی هم سر این موضوع به راه انداخت، تا جایی که من هم به او گفتم یا من و زندگی‌اش را باید انتخاب کند یا کارش را؛ جالب است که سایه کارش را انتخاب کرد.

در این لحظه زن جوان نیز به قاضی، می‌گوید: آقای قاضی شوهرم موضوع را زیادی بزرگ کرده است. او تنها به خاطر این‌که من سر کار می‌روم و برای خودم مستقل شده‌ام چنین جنجالی را به راه انداخته است. او از همان اول هم با کار کردن من مخالف بود، اما به جای این‌که مخالفتش را بیان کند، به دنبال یک بهانه گشت. در نهایت هم این بهانه را پیدا کرد و درست از وقتی که کارم را شروع کردم، او هم بهانه‌هایش را شروع کرد. خوب طبیعی است که من مثل سابق نبودم و به‌خاطر مشغله کاری کمی‌ خسته می‌شدم. اما بابک به جای درک کردن من، بهانه گرفت و هر شب دعوا به راه انداخت. هر روز هم می‌گفت یا کارت یا من؛ من هم وقتی دیدم او چنین طرز تفکری دارد، جدایی را انتخاب کردم.

با پایان یافتن صحبت‌های این زن و شوهر، قاضی سعی می‌کند آنها را از جدایی منصرف کند. ولی وقتی اصرارشان را می‌بیند، در نهایت هر دو را به یک مرکز مشاوره می‌فرستد تا شاید مشکلاتشان از این طریق حل شود.

خودتان را جای طرف مقابلتان بگذارید

دکتر مریم رامشت، روان‌شناس در این رابطه می‌گوید: به اعتقاد من، زن و شوهر در سال‌های اول زندگی مشترک باید با همدیگر بیشتر صحبت کنند و اگر از موضوعی رنج می‌برند، آن را با یک لحن آرامی‌مطرح کنند. به نظر من زن و شوهر باید در وهله اول با هم مثل دوست باشند و مثل دوست رفتار کنند. اگر مشکلی دارند، خیلی زود آن را به هم بگویند و سعی نکنند با رفتار تهاجمی‌ و پرخاشگری آن مشکل را بزرگ‌تر کنند.

اگر زن و مرد با لجبازی با طرف مقابلشان صحبت و ناراحتی‌شان را بیان کنند، چیزی بجز لجبازی از طرف مقابل نخواهند دید. همین موضوع کم‌کم کینه و دشمنی‌ها را بیشتر کرده و در نهایت به فاجعه‌ای به نام طلاق تبدیل می‌شود. در صورتی که مشکل و اختلاف ساده تنها با گفت‌وگو و صحبت منطقی براحتی حل می‌شود. از طرف دیگر زن و مرد باید در زندگی مشترک، طرف مقابل را هم درک کرده و با در نظر گرفتن شرایط و علایق طرف مقابلشان، از اختلافات صحبت کنند. همیشه در نظر گرفتن شرایط طرف مقابل از مهم‌ترین مسایلی است که می‌تواند به درک بالا و یک زندگی آرام کمک زیادی کند. زنان و مردان باید این را بدانند که زندگی مشترک فقط آن چیزی که در نگاه خودشان است، نیست و باید خودشان را جای طرف مقابل هم بگذارند و بعد از آن رفتار صحیح و منطقی را بروز دهند. زن و شوهر باید بعد از ازدواج منطق رادر نظر بگیرند و طبق آن رفتار کنند تا با مشکلات جدی مواجه نشوند.

سیما فراهانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها