به گزارش جامجم، تحقیقات در این پرونده از چهارم خرداد سال 90 و در پی ناپدید شدن مرد میانسالی به نام علی آغاز و در ادامه جسد تکهتکه شده مقتول حوالی بزرگراه صیادشیرازی کشف شد. ماموران در تحقیقات میدانی دریافتند علی از مدتی پیش با زن میانسالی به نام معصومه رفت و آمد داشته و آخرین بار در نزدیکی خانه او مشاهده شده است. به این ترتیب کارآگاهان معصومه را به عنوان مظنون به قتل بازداشت کردند.
در بررسی سوابق متهم معلوم شد او از اعضای سابق گروهک تروریستی منافقین بوده است. پس از ماهها سکوت معصومه لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی بود در کار قاچاق عتیقه بودم که با علیرضا آشنا شدم. بعد از این که چندوقتی با هم کار کردیم، احساس کردم قصد دارد از من کلاهبرداری کند. به همین دلیل با هم درگیر بودیم تا این که موفق شدم پس از چند روز اصرار و به بهانههای مختلف او را به خانهام بکشانم. وقتی به خانهام آمد، یک شربت مسموم به او دادم. وقتی از هوش رفت با چکش چند ضربه محکم به سرش زدم تا این که جان باخت. سپس جنازه او را در حمام مثله کردم. برای این که هویت مقتول شناسایی نشود، صورتش را سوزاندم.
در ادامه پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه ارسال و متهم ازسوی قضات شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد. پس از مدتی متهم توانست رضایت اولیای دم را کسب کند و دیروز از جنبه عمومی جرم در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. معصومه در این جلسه در دفاع از خود گفت: دامادم با تلاش زیاد توانست رضایت اولیای دم را کسب کند. واقعیت ماجرا این است که قتل، کار من نیست. پس از دستگیری برای رهایی از فشار بازجوییها قتل را گردن گرفتم. من قربانی توطئهای شدهام؛ به طوری که بعد از دستگیری من، یک مجسمه نیمتنه هخامنشی و تعداد زیادی سکه طلا در خانهام ناپدید شد. تقاضای آزادی دارم و میخواهم در کنار دخترم زندگی کنم.
پس از دفاعیات زن میانسال قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد