در کلیله و دمنه حکایتی آمده با این مضمون که مردی دنیا دیده به خانه دوستش رفت. موقع شام که شد، میزبان پس از پهن کردن سفره مشغول دست زدن شد.
کد خبر: ۹۳۵۸۲۱

مهمان با تعجب، سبب را پرسید. میزبان پاسخ داد: «در خانه من موشی است که بسیار بی‌پرواست و در حالیکه هیچ موشی جرات ندارد آشکارا از من دزدی کند، او می‌آید و نان از سفره می‌رباید!» مرد دنیا دیده گفت: «این موش دلش به چیزی گرم است که این چنین بی‌باک است... وگرنه موش را چه به این جرات و جسارت‌ها!» پس لانه موش را کند و در آن سکه‌های زر پیدا کرد و به میزبان گفت: «دلِ موشِ خانه تو به این سکه‌ها گرم بود! حال دیگر از شر دزدی‌های آشکارش در امانی!» و چنین شد و موش هم که می‌خواست سکه‌ها را دوباره بدزدد، به ضرب چوب مرد مهمان زخمی شد و به سمت بیابان فرار کرد. این حکایت کهن، سازگاری عجیبی با حال و روز منافقین و سرکردگانشان دارد. آنها که روزی به پشت گرمی حمایت‌های قدرت‌های بزرگ و کوچک جهان، به جان و مال مردم ایران دست درازی می‌کردند، در حال حاضر آواره و در به‌در شده‌اند و بدون پشتوانه، در دور تسلسل باطلی قرار گرفته‌اند که حتی برگزاری امثال کنفرانس پاریس هم نمی‌تواند به آنها برای پس گرفتن دلگرمی‌شان کمکی کند!

اما رویکرد غرب هم نسبت به منافقین ضد و نقیض است. یک روز آنها را تروریست می‌خوانند و روز دیگر مبارزان آزادیخواهی که هدفشان، عملشان را توجیه می‌کند! این عملکرد متناقض ما را به یاد این حکایت کهن می‌اندازد که: روزی مردی به دهی رسید و از صاحبخانه‌ای قدری غذا طلب کرد. وقتی صاحبخانه برای مرد کاسه‌ای غذا آورد، مرد دید کاسه بزرگ است، ولی فقط به اندازه یک فنجان کوچک وسطش جا باقی مانده. پس غذای اندک را خورد و ظرف را لب چشمه برد و با گِل شست و تحویل صاحبخانه داد ... صاحبخانه که تا آن روز در آن ظرف فقط غذا می‌خورد و تا حالا آن را نشسته بود، با خوشحالی در ده می‌چرخید و فریاد می‌زد: «کاسه گشادکن آمده، خانه‌آبادکن آمده!» مردم ده هم با خوشحالی ظرف‌های نشسته و تنگ شده شان را نزد مرد مسافر آوردند و در ازای پرداخت چند سکه، ظرف شسته و گشاد شده را تحویل می‌گرفتند!

غرب و حامیان غربی هم یک روز منافقان را «کاسه گشاد کن!»‌های شگفت‌انگیز می‌خوانند و از آنها حمایت می‌کنند و یک روز هم آنها را گروهی می‌دانند که کار خاصی انجام نمی‌دهد و فقط برای غرب هزینه و دردسر دارد! راستی که در قصه‌های قدیمی و کهن ما چه گنجینه‌هایی نهفته است و خودمان از آنها بی‌خبریم!

علی زراندوز

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها