قتل پدر برای ارثیه میلیاردی

تصور می‌کرد بعد از قتل پدرش کسی متوجه نقشه او نمی‌شود و خیلی زود به ارثیه میلیاردی می‌رسد، اما رویایش بر باد رفت و مجبور به اعتراف شد. قرار بود اگر پلیس متوجه شد قتل را به گردن بگیرد و هویت همدستش را فاش نکند، اما به قولش پایبند نبود.
کد خبر: ۹۲۴۱۸۴
قتل پدر برای ارثیه میلیاردی

رازگشایی از این جنایت هولناک شامگاه چهارشنبه نهم تیر امسال و همزمان با قتل مرد دندانپزشکی در محله الهیه مشهد آغاز شد.

ماموران کلانتری الهیه پس از حضور در محل قتل، با جسد مرد سالخورده‌ای در کنار خودروی شاسی‌بلند رو‌به‌رو شدند.

تحقیقات مقدماتی ماموران نشان داد مقتول مرد 61 ساله و دندانپزشک است که با ضربه‌های جسم تیز در داخل خودروی شاسی بلند به قتل رسیده بود. آثار خون در داخل خودرو حکایت از مقاومت مقتول در برابر قاتل داشت. پزشک جنایی هم با بررسی جسد اعلام کرد 31 ضربه عمیق و مرگبار به بدن مقتول وارد شده است.

شاهدان ماجرا در تحقیقات اظهار کردند ساعت 11 و 50 دقیقه شب، مرد جوانی در حالی که دستش زخمی بود از خودروی شاسی بلند پیاده شد و با فریاد درخواست کمک کرد. ما هم با پلیس و اورژانس تماس گرفتیم که امدادگران او را به بیمارستان طالقانی منتقل کردند، اما مرد سالخورده جان باخته بود.

پس از تحقیقات محلی بازپرس راهی بیمارستان شد که مرد 32 ساله گفت: من در مطب پدرم کار می‌کنم و امشب برای کشیدن بخیه دندان یکی از اقوام به خانه او رفتیم. ساعت 11 با تمام شدن کارمان راهی خانه شدیم که در میان راه مردی سوار خودرو شد و با چاقو به من و پدرم حمله کرد. او بعد از مجروح کردن ما، کیف حاوی مدارک و پول را سرقت کرد.

مرد جوان در ادامه درباره چهره قاتل و مشخصات ظاهری او دچار تناقض شد که این موضوع شک تیم جنایی را برانگیخت.

بازپرس به بازجویی از او پرداخت که پسر مقتول پس از سه روز به قتل پدرش اعتراف کرد و گفت: پدرم از نظر مالی خیلی به من کمک می‌کرد و حتی برای من و همسرم ماشین خرید. مدتی بود مشکل مالی پیدا کرده بودم و همین باعث اختلاف با پدرم شد. تصمیم به قتل او گرفتم. چند بار خواستم نقشه‌ام را اجرا کنم اما موفق نشدم. چهارشنبه‌شب پس از کشیدن بخیه به سمت خانه حرکت کردیم.

پس از رسیدن به منطقه‌ای خلوت به بهانه بنزین زدن توقف کردم و چاقو را از صندوق عقب برداشتم و با آن به پدرم حمله کردم و او را کشتم. بعد از قتل چاقو را داخل کیف پول و مدارک انداخته و در خیابان رها کردم تا وانمود کنم سارق آن را سرقت کرده است. برای این‌که ماموران به من شک نکنند، خودزنی کردم. بعد هم با برادرم تماس گرفتم و گفتم سارق پدرمان را کشت و من را زخمی کرد.

تیم جنایی با بررسی ادعاهای مرد جوان به اظهارات او مشکوک شدند و دریافتند او در این قتل همدستی داشته و قصد منحرف کردن مسیر تحقیقات را دارد. به همین دلیل بازجویی‌ها از او ادامه پیدا کرد تا این که مرد جوان به ارتکاب قتل با همدستی یکی از دوستانش اعتراف کرد.

قاتل 25 ساله با صدور قضایی و با تلاش کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شد.

پسر جوان ابتدا منکر قتل شد، اما پس از رو‌به‌رو شدن با همدست خود لب به اعتراف گشود و گفت: سال 87 از شهری در شرق کشور به مشهد آمدم و هم‌اکنون در رشته معماری در حال تحصیل هستم.

چند سال قبل با پسر مقتول آشنا شدم و به عنوان فروشنده پوشاک با او کار می‌کردم.

چند ماه قبل با هم بیرون رفته بودیم که تبرزین و چاقو خرید. چند روز بعد وقتی پرسیدم چاقو را برای چه خریده‌ای ادعا کرد می‌خواهد پدرش را به قتل برساند. شوکه شده بودم. تصور می‌کردم که دروغ می‌گوید، اما ادامه داد: «اگر پدرم را بکشیم ارثیه زیادی به من می‌رسد. در صورت همکاری پول خوبی به تو می‌دهم.

ابتدا نقشه دیگری کشیده بودیم که موفق به اجرای آن نشدیم یک شب قبل از وقوع جنایت، پسر مقتول پدرش را برای بازدید از یک آپارتمان به منطقه اندیشه کشاند و قرار بود من صحنه تصادف ساختگی را درست کنم و هنگام اعتراض بهزاد، پدرش را بکشم ولی در زمان اجرای نقشه ترس تمام وجودم را گرفت و نتوانستم. شب بعد او با من تماس گرفت و گفت به منزل عمه‌ام بیا. او درهای خودروی شاسی بلند را باز گذاشته بود. روی صندلی عقب دراز کشیدم.

چند دقیقه بعد آنها سوار ماشین شدند که با اشاره دوستم با چاقو به پدرش حمله‌ور شدم. پیرمرد به پسرش گفت: این کیه بابا، اما من بلافاصله چندین ضربه دیگر زدم این در حالی بود که مرد جوان هم با تبرزین به نقاط مختلف بدن او ضربه می‌زد.

پس از قتل، دو کیف محتوی 500 هزار تومان پول را برداشتم و رفتم. پسر مقتول قول داده بود در صورت گرفتار شدن نامی از من به زبان نمی‌آورد، اما به قولش عمل نکرد. من تحت تاثیر وسوسه‌های او این جنایت را مرتکب شدم.

قاضی سیدجواد حسینی، بازپرس جنایی مشهد در این باره به تپش گفت: دو متهم در حال حاضر به اتهام مشارکت در قتل بازداشت هستند. به تیمی از کارشناسان پزشکی قانونی ماموریت داده‌ام ضربات مرگبار را مشخص کند تا براساس گزارش پزشکی قانونی قرار جلب به دادرسی صادر شود.

امیرعلی حقیقت طلب - ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
حسن
-
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۳۱
۰
۰
مادر بزرگ مرحومم میگفت اگر عقل داری ثروت را میخوای چكار اگر نداری میخوای چكار؟
سلیمان
-
۰۱:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۱
۰
۰
ای دنیای......بیوفا ایب یچاره پدر با اینهمه خدمت وزحمت آخرش چی.....البته من گمان میكنم پسره معتاد بود درغیر این صورت پولهای پدر از راه حرام بدست آمده بود

نیازمندی ها