نگاهی به پرمخاطب‌ترین برنامه‌های سیما در ماه مبارک رمضان

جذب مخاطب با مصالح موجود

اگر نگاهی به تقویم سالانه کشور بیندازیم با دو مناسبت مواجه می‌شویم که دوره‌ای طلایی برای برنامه‌سازان سیما به حساب می‌آید: عید نوروز و ماه مبارک رمضان.
کد خبر: ۹۱۹۵۳۸

اولی با توجه به تعطیلات نسبتا طولانی مردم و نیز اوقات فراغت حاصل از آن بشدت برای نشاندن مخاطبان پای تلویزیون‌ها مناسب است و دومی نیز با توجه به یک ماهه بودن آن و نیز ساعات فراغت پس از افطار فرصتی مغتنم برای برنامه‌سازان تلویزیونی است. به همین خاطر هم در این دو دوره زمانی می‌توان جمعی از پربیننده‌ترین کارهای تلویزیونی سال‌های اخیر را مشاهده کرد که رمضان امسال نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نگاهی گذرا به برخی آثار پخش شده در این ایام می‌اندازیم.

برادر؛ قصه‌ای به روز شده بر پایه سنت‌ها

یکی از موضوع‌های همیشگی در مجموعه‌های تلویزیونی تدارک دیده شده برای ماه مبارک رمضان، بحث مهم و کلیدی اسلام یعنی حلال و حرام است که می‌تواند قصه‌های بسیاری را شکل داده و پایه تولید مجموعه‌های تلویزیونی مختلفی قرار گیرد. برادر به کارگردانی جواد افشار و نویسندگی آرش قادری از جمله این آثار است که این روزها روی آنتن شبکه دو سیما رفته است. داستان حاج کاظم پهلوان، تاجر خوشنام برنج که در بازار به خوشنامی شهره است و به دلیل خامی و بلندپروازی‌های پسر کوچکش (ناصر) در تله دوست قدیمی و دشمن امروزی‌اش افتاده و مرگ تلخی هم برایش رقم می‌خورد.

افشار در این سریال مضمون قدیمی و همیشگی تقابل خیر و شر رفته و از تقابل این دو، درام خود را خلق کرده است؛ درامی پرتنش که به خوبی در عرض گسترش پیدا کرده و مخاطب را به دنبال خود می‌کشاند. افشار در فیلمنامه برادر روی شخصیت‌ها بخوبی کار کرده و تیپ ـ شخصیت‌های باورپذیری را از کار درآورده که تنها گاه اغراق بیش از اندازه آن هم در رابطه با برخی به کیفیت نهایی آن لطمه وارد کرده است.

برای نمونه می‌توان به ناصر و برخی شخصیت‌های منفی کار اشاره کرد که شتاب در تولید بر کیفیت آنها تاثیر گذاشته است. ناصر نمونه مناسبی از جوان‌هایی است که برای رسیدن به آرزوهای خود کوتاه‌ترین راه را برگزیده و در این مسیر هم لطمات سختی می‌خورد.

انتخاب نازی که در گذشته قرار بر ازدواجش با او بوده، اشتباه مرگبار اوست که از یک طرف خودش را به دردسر انداخته و از سوی دیگر ناخواسته باعث مرگ پدر خود نیز می‌شود. پدری که ذره ذره آبرو برای خود جمع کرده و یکباره با از کف دادن آن خود را به آغوش مرگ می‌سپارد. در طرف دیگر مسعود به عنوان پسر دیگر حاج کاظم پهلوان قرار دارد که چند سالی از خانواده دور مانده و حال با مریضی پدر نزد او بازگشته است. مسعود گذشته از چرایی درگیری‌اش با پدر که گنگ مانده، خوب و باورپذیر از آب درآمده و سفید مطلق نیست.

بخش مهمی از داستان از نیمه به بعد توسط مسعود پیش می‌رود که موتور حرکت آن به حساب می‌آید که در این میان گاه در ریتم حرکت آن وقفه‌های اندکی به وجود می‌آید. برادر با توجه به تعدد شخصیت‌ها نیاز به بازیگرانی از طیف‌های مختلف داشته که همین امر کار را برای جواد افشار دشوار کرده است. بخصوص در نقش‌های اصلی که بخش مهمی از بار داستان روی دوش آنهاست. حسن پور شیرازی و حسین یاری بخوبی در نقش‌های حاج کاظم و مسعود رفته و باورپذیری مناسبی به آن تزریق کرده‌اند. در میان شخصیت‌های فرعی هم توکلی بازی خوبی را ارائه کرده که برای مخاطب ملموس به نظر می‌رسد. توجه به موضوع قاچاق بخصوص قاچاق برنج هم اتفاق فرخنده‌ای است که در برادر رخ داده و آرش قادری در مقام نویسنده فیلمنامه بخوبی از آن به عنوان یکی از عناصر اصلی فیلمنامه بهره گرفته است.

«پادری» و تکیه بر نامی امتحان پس داده

دو سال پیش در همین ماه مجموعه «دودکش» به کارگردانی محمدحسین لطیفی روی آنتن شبکه یک سیما رفت که به دلایل مختلف مورد توجه میلیون‌ها مخاطب قرار گرفت و لقب یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های رمضان سال‌های اخیر را به خود اختصاص داد. داستان فیروز مشتاق و خانواده‌اش که یک قالیشویی کوچک را می‌گرداندند و در این راه با مسائل و مشکلات مختلفی روبه‌رو می‌شدند. دودکش در کنار داستان اصلی خود داستانک‌های جذابی داشته و برای هر قسمت آن هم یک نقطه عطف پیش‌بینی شده بود که مخاطب را تا شب بعد در انتظار نگه دارد. برزو نیک‌نژاد در نگارش فیلمنامه پادری تلاش زیادی برای خلق شخصیت‌هایی برگرفته از جامعه به خرج داده که البته چاشنی اغراق هم به آن افزوده است. بخصوص فیروز و نصرت که با تکیه بر فرمول زوج‌سازی‌های گونه کمدی خلق شده‌اند و جروبحث‌های دنباله‌دارشان هم شیرین و جذاب از کار درآمده است. پادری که قسمت دوم دودکش به حساب می‌آید، با همان شخصیت‌ها و تنها افزودن چند شخصیت فرعی و یک شخصیت‌محوری ساخته شده و بشدت هم روی خاطره خوب مخاطبان خود از سری قبلی حساب باز کرده است. فیروز مشتاق پس از تعطیلی قالیشویی به دنبال یافتن محلی برای راه انداختن دوباره کارش است و برای نخوابیدن کار خود فرش‌های زیادی را بی‌آن‌که جایی برای شستن آنها داشته باشد، قبول کرده است. لطیفی از این ماجرا بخوبی در پیشبرد داستان خود بهره گرفته و بخش زیادی از ده قسمت اول کار را به آن اختصاص داده که گاه بیش از اندازه هم به نظر می‌رسد. از سوی دیگر به موازات آن، قصه نصرت سوزنچیان را داریم که طی حادثه‌ای مضحک با رئیس یک هولدینگ سرمایه‌گذاری آشنا شده و پس از استخدام در آن یکباره زندگی‌اش زیرورو می‌شود. کل کل‌های مداوم نصرت و فیروز که در دودکش بامزه از کار درآمده بود، در پادری، شیرینی قبل را نداشته و گاه بیش از اندازه هم به نظر می‌رسد. در عین حال ریتم کار هم نسبت به سری قبلی کندتر شده و موقعیت‌های تکراری بیشتری در طول آن به چشم می‌خورد که نمونه آن را در گفت‌وگوهای میان فیروز و برادرش در وانت قالیشویی مشاهده می‌کنیم. در پادری بازی‌ها همچنان کیفیت بالای خود را حفظ کرده و یکی از عوامل موفقیت کار به حساب می‌آیند. به خصوص هومن برق نورد و سیما تیرانداز که بهتر از بقیه ظاهر شده‌اند. با همه اینها پادری همچنان بخش مهمی از جذابیت خود را حفظ کرده و در مواجهه با مخاطبان روزه‌دار لحظات شیرینی را رقم زده که حال باید دید در قسمت‌های باقیمانده چگونه به خط پایان می‌رسد.

«ماه عسل» و تکرار تجربه‌ای موفق

برنامه‌های تلویزیونی گفت‌وگو‌محور که در سال‌های اخیر در تمام شبکه‌های تلویزیونی مشاهده می‌شود، نمونه‌های متنوعی دارد که از آن میان «ماه‌عسل» با اجرای احسان علیخانی بیش از بقیه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و هرسال پای ثابت 30 روزه ماه مبارک رمضان به حساب می‌آید. برنامه‌ای که هر قسمت آن از دو بخش تشکیل شده و در هر بخش ماجرایی روایت می‌شود که می‌تواند برای مخاطب جذاب و تماشایی باشد.

این ایده به ظاهر ساده، اما بشدت پیچیده رمز موفقیت ماه عسل است که تنها به قصه‌های خود و راویانش متکی بوده و عناصر بصری چندانی هم برای مرعوب کردن مخاطبان در اختیار ندارد. مدیریت کردن زمان موضوع مهم و حیاتی ماه عسل است که علیخانی بعد از چند سال تجربه به خوبی بر آن مسلط شده و عموما در جمع کردن برنامه با مشکل مواجه نیست. با این حال گاه در آغاز برنامه این ریتم خوب را از دست داده و با به حاشیه رفتنش زمان مفید برنامه را کم می‌کند.

در برنامه ماه عسل امسال گاه مهمان‌هایی روبه‌روی مخاطبان نشسته‌اند که کمتر کسی می‌توانست قصه جذابشان را حدس بزند. برای مثال می‌توان از مرد میانسالی یاد کرد که به دلیل علاقه‌اش به ادبیات، قصه‌های ساده خود را نوشته و پس از چاپ خود دست به فروش آنها می‌زند! یا برنامه‌ای که در آن دو نوجوان با سابقه حبس حاضر شده و به بیان سال‌های زندگی پرفرازونشیب خود پرداختند تا شاید از این طریق تلنگری به هم‌سن و سال‌های خود در شرایطی مشابه بزنند.

پرستو صالحی که بسیاری از بینندگان ماه عسل به عنوان بازیگر با چهره وی آشنایی دارند نیز با شجاعت فوق‌العاده‌ای روبه‌روی دوربین قرار گرفته و از مصایب و مشکلاتی که بر سر خانواده‌اش در سال‌های گذشته آمده گفت. اتفاقی بشدت تاثیرگذار که مخاطبان ماه عسل را با خود درگیر کرده و تا مدتی پس از پایان برنامه هم به خود مشغول داشت. با همه اینها به نظر می‌رسد این برنامه پرطرفدار شبکه سه سیما برای آن‌که در سال‌های بعد به تکرار نیفتاده و همچنان طراوت خود را حفظ کند نیاز به اتاق فکر شلوغ‌تری با ایده‌های متفاوت و متنوع دارد.

شب‌های قدر به روایت حاج حیدر

در سال‌های اخیر به مناسبت ایام شهادت حضرت علی(ع) و نیز شب‌های قدر مینی سریال‌هایی تدارک دیده شده که امسال شبکه یک «کشیک‌قلب» ساخته حسین مهکام را روی آنتن فرستاد. مجموعه‌ای جذاب که براساس یک راز شکل گرفته و شخصیت‌های اصلی آن حول محور آن حرکت می‌کنند. آبدارچی مسن یک هیات قدیمی در شب شهادت امیر المومنین(ع) دچار سکته قلبی شده و در بیمارستان زیر دست دکتری جوان به نام یوسف رستمی از دنیا می‌رود. نگاه غریب مرد به دکتر جوان، کلید ورود دکتر به لابیرنتی است که گذشته‌اش در گرو گذر از آن است.

او کودک یتیمی است که پدر و مادرش را از دست داده و در پرورشگاه بزرگ شده تا این‌که طی یک اتفاق حاج‌حیدر پدرخوانده و کفیل او می‌شود مشروط بر آن‌که هیچ‌گاه او را نبیند. یوسف در گذر زمان بزرگ شده و در سال‌های تحصیل در رشته پزشکی پس از مواجهه با تهمتی بزرگ از سوی دختری جوان (سودابه)، حمایت حاج حیدر را تقریبا از دست می‌دهد.

مهکام برای روایت داستان خود که تم‌های فرعی مختلفی هم دارد از شکست زمان استفاده کرده و داستان خود را در سه دوره زمانی از 1372 تا 1394 روایت می‌کند. راوی داستان هم خود یوسف است که بخش‌های فشرده‌ای از کودکی‌اش را دیده و خیلی زود با او وارد دوران جوانی‌اش می‌شویم تا در نهایت به شب مرگ حاج حیدر برسیم. مهکام در کشیک قلب سعی نکرده برای مخاطب معما را به شکلی طرح کند تا در آخر او نیز همراه قهرمان داستان به کشف آن نایل شود. بلکه از همان ابتدا قصه تقریبا روشن بوده و چندان غافلگیرکننده نیست. که در این کار تعمد وجود داشته است. مهکام که بیشتر به عنوان فیلمنامه‌نویس شناخته می‌شود، در این مینی سریال به خوبی قصه‌اش را روایت کرده و فشردگی مناسبی هم در آن به چشم می‌خورد که ریتم کار را به نحو مطلوبی بالا برده است. در عین حال از موضوعی مهم و حیاتی به نام شخصیت پردازی هم غافل نشده و مجموعه‌ای از شخصیت، تیپ و تیپ ـ شخصیت را خلق کرده است.

یوسف رستمی به عنوان قهرمان داستان که از زخمی درونی رنج می‌برد، متقاعدکننده از کار درآمده و مخاطب به او احساس نزدیکی می‌کند. در عین حال لایه‌های تدارک‌دیده‌شده برای یوسف توسط حسین مهکام هم نقش مهمی در این اتفاق داشته است. حاج حیدر هم با وجود کم بودن مدت زمان حضورش تاثیرگذار بوده و سایه‌اش بر طول کار گسترده شده است. شخصیتی با درونمایه قوی دینی که تمام عمر در مسیر آرمان‌های خود دست به فعالیت زده و محبوبیت عظیمی نزد دوستان و آشنایان خود دارد. داماد جوان او هم رگه‌هایی از خاکستری داشته که در برخوردهای اولیه‌اش با دکتر و نیز برخورد تندش در قسمت پایانی بر سر وصیتنامه حاج‌حیدر بخوبی نمایان است، اما روی شخصیت‌هایی همچون همسر یوسف و نیز سودابه کار چندانی صورت نگرفته و تنها شاهد تیپ‌هایی آشنا برای پر کردن جاهای خالی داستان هستیم و بس. با همه اینها کشیک قلب الگوی نسبتا خوبی برای ساخت یک مینی‌سریال مناسبتی است که قابلیت جذب مخاطب انبوه را دارد.

محمد جلیلوند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها