کَلپورگان

اینجا فقط آفتابش پر زور نیست؛ سکوت و نگاه و دستان زنانش، غرور مردان و حجب کودکانش و حتی خاک و غربتش هم پُر زور است. روستای کلپورگانِ سراوان با هنری که قدمتش به بیش از 6000 سال می‌رسد، هنوز در غریبی دست و پا می‌زند و اگر سرانگشتان پرهنر زنانش نبود، بی‌شک مظلوم‌تر از حالا زیر سایه تفتان، در سکوتی محض، حاشیه‌نشین ریگستان دشت لوت بود و بس!
کد خبر: ۹۱۲۰۲۸
کَلپورگان

نام کلپورگان با هنری بدوی گره خورده است؛ هنری در سرزمین مردان سپیدپوش و زنان آرام و مردسالار. اینجا که بیایی خودت را در هزاران سال پیش پیدا می‌کنی. میان دستان هنرمند و سفالگری که بی‌تکلف بر زمین می‌نشیند و سربه‌زیر، دستان ناسورش را زیر گِل سفال پنهان می‌کند تا نبینی با چه شگردی، رنج و زیبایی را به هم می‌آمیزد برای نشان دادن اثری سرخ‌رنگ که از هزاران سال پیش تاکنون هیچ تغییری در آن حاصل نشده! او با متوقف‌کردن زمان، تو را در برزخ نگه می‌دارد؛ از دورانی که از چرخ سفالگری خبری نبوده و هنوز هم نیست!

تماشای رقص گِل در میان دستان هنرمند زنان بومی که مُچشان بدون استثنا در سرآستین‌های زیبای سوزن‌دوزی شده قرار گرفته، آن‌قدر عجیب است که نمی‌دانی زیبایی را از کجا تعریف کنی؛ از رنگ‌های سرخ دوخته شده بر آستین و دامن، یا در رنگ سدری سفال خامی که پس از پختن آن هم به سرخی می‌زند.

در این دیار تمام امور ظریف توسط زنان انجام می‌‌شود و مردان فقط کارهایی را انجام می‌دهند که از نظرشان سنگین تلقی می‌شود.

طرح‌ها و نقش‌های هندسی ظروف سفالین کلپورگان به عنوان سفالی که تا همیشه با لعاب بیگانه بوده و خواهد بود نیز با انگشت زنان بلوچ است که بر ظروف می‌نشیند و اصالت نقش‌های باستانی را معنا می‌کند.

تمام مردان بلوچ گواهی می‌دهند که تزئینات روی سفالینه‌ها با نمادهای تجریدی است و از نسلی به نسل دیگر به یادگار مانده و حکایت از راز و رمز و خواهش‌های روحی و درونی هنرمند از محیط اطراف و اعتقادات و باورهای او دارد. این را باستان‌شناسان نیز تائید کرده‌اند که اغلب نمادها شبیه نقوش سفال‌های ماقبل تاریخ و آغاز دوره تاریخی است.

در سفالینه‌های کلپورگان هرگز لعاب به کار نمی‌رود. از سنگ «تیتوک» استفاده می‌شود. سنگی که حکم رنگ و لعاب دارد و بعد از پخته شدن، به رنگ قهوه‌ای جلوه‌گر می‌شود. تیتوک در منطقه تپه آچار در کهوران مهرستان یافت می‌شود.

برای نقش زدن هم برگ خشکیده داز (نوعی نخل خرما) به جای قلم‌مو در انگشتان خالق ظروف می‌نشیند تا گل‌ها، زنجیره‌ها، امواج و درخت خرما تاریخ منطقه را به تصویر بکشد؛ تاریخی که هیچ‌یک نه به صورت مکتوب در جایی نقش بسته‌ است که سفالگران از روی آنها نقاشی کنند و نه از نقش‌های سایر سفال‌ها یا دیگر صنایع دستی محلی اقتباس شده است، بلکه همگی ناشی از تخیل زنان و دختران محلی است که سینه به سینه به ایشان منتقل شده است. دست‌ساخته سفالین زنان بلوچ، اغلب به شکل کاسه، کوزه، جام، قدح، پارچ و لیوان و قندان ساخته می‌شود و اغلب ظروفشان نیز دارای سرپوشی است که گاه خود به عنوان ظرفی مستقل مورد استفاده قرار می‌گیرد.

از نکات جالب درباره سفال کلپورگان می‌توان به دسته ظروف آنها اشاره کرد که بر خلاف سفال‌های امروزی دیرتر از بخش‌های دیگر سفال می‌شکند. اما به قول مردان بلوچ، صد حیف که برای این اثر هنری ـ تاریخی آنچنان که باید در داخل کشور تبلیغ نشده و بیشترین متقاضیان محصولات این هنر، خارجیان هستند. بر هیچ‌کس در دنیا پنهان نیست که کلپورگان تنها موزه زنده سفال دنیاست اما موزه‌ای که حداقل دستمزد را برای کارکنانش قائل شده و از نظر اقتصادی نیز نه تنها جایگاه قابل توجهی ندارد، بلکه نسبت به سایر صنایع بومی منطقه در سطح پایین‌تری قرار گرفته است.

ضمیمه چمدان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها