به گزارش جام جم ورزشی ، البته این اولین بودن برای خلبان 27 ساله اصفهانی تازگی نداشت.
او سال گذشته هم در رقابتهای پاراموتور کاشان اولین بود و قبل از آن هم به عنوان اولین خلبان زن ایرانی در رقابتهای انتخابی جام جهانی پاراگلایدر شرکت کرده بود. برای دختری که حتی حاضر بود طلاهایش را بفروشد تا اولین بال زندگی اش را بخرد، پرواز کردن معنایی فراتر از هیجان دارد. او عاشق این رشته است از رویایش حرف میزند؛ اینکه بتواند تا همیشه یاد بگیرد، پیشرفت کند و متوقف نشود.
فاطمه افتخاری، حالا رکوددار پرواز مسافت بانوان ایران است. با پروازی به طول 130 کیلومتر با بیش از 6 ساعت در هوا بودن. مصاحبه جام بانوان را با این دختر ماجراجو بخوانید:
چرا پرواز را انتخاب کردید؟
من از بچگی عاشق ورزشهای سرعتی بودم. به همین دلیل اسکیت و شنا را به شکل حرفهای دنبال میکردم و در مقطعی هم سراغ رشته سوارکاری رفتم. یکی از علایق من تاخت رفتن با اسب بود. وقتی که اسب با سرعت حرکت میکرد احساس میکردم در حال پرواز هستم. این علاقه به پرواز به حدی بود که حتی وقتی خواب میدیدم هم در حال پرواز بودم و همیشه ماجراهای خوابم در آسمان اتفاق میافتاد. در دوازده سیزده سالگی وقتی برای اولین بار بالی را در حال پرواز در آسمان دیدم برای یک ساعت یا شاید بیشتر به آن خیره شدم و از پدرم پرسیدم آن بال چگونه پرواز میکند؟
چگونه سر از رشته پاراگلایدر درآوردید؟
بعد از کنکور خیلی اتفاقی یک آگهی پرواز با پاراگلایدر در اصفهان دیدم. ابتدا فکر کردم اشتباه است، اما بعد که تماس گرفتم مسئول باشگاه به من گفت برای بانوان هم آموزش داریم و فقط مختص آقایان نیست. این طور شد که قبل از گرفتن جواب آزمون کنکور با برادر و پدرم برای ثبتنام به باشگاه سپهرآشیان رفتیم و دوره آموزشی را گذراندم. جالب این بود که پدرم قول داده بودم اگر در کنکور نمره خوبی بگیرم برایم یک اسب میخرد، اما بعد از گذراندن آن دوره به پدرم گفتم به جای اسب برای من بال بخرد.
از تجربه اولین پروازتان بگویید.
اولین پرواز بلند من در سایت گردنه رخ اصفهان بود و من هم اولین داوطلب گروه بودم. یادم هست خیلی هیجانزده شده بودم و وقتی فرود آمدم نمیدانستم از خوشحالی چه باید بکنم. البته بعد از آن که به شکل مستقلتری پرواز کردم با دنیای متفاوتتری روبهرو شدم، بهطوری خاطره اولین پرواز را فراموش کردم و خاطرات قشنگتری را جایگزین آن کردم. من الان با بالم مسافرت میکنم و گاهی اوقات جایی فرود میآیم که بیش از 100 کیلومتر از جایی که پریدهام فاصله دارم.
پرواز پاراگلایدر لذتبخشتر است یا پاراموتور؟
راستش هر دو لذت خاص خودش را دارد، اما برای من پرواز با پاراگلایدر حس متفاوتتری دارد. چراکه احساس میکنم پرنده هستم و باید با استفاده از جریانات هوا برای پروازم استفاده کنم.
البته این ماجراجوییها گاهی اوقات خطرآفرین هم هست. این اتفاقات بازدارنده نیست؟
من دو تا از دوستهای صمیمی خودم را در پرواز از دست دادم یا دوستی دارم که در پرواز دچار آسیب جدی نخاعی شده است. برادر خود من در یکی از مانورهای آموزشی سقوط کرد و با چند شکستی شدید از ناحیه پا مواجه شد، اما من بازهم پرواز میکنم چون عاشق این رشته هستم.
به نظر میرسد جامعه پروازی بانوان ایران، جامعه نوپایی باشد؟
بله. همینطور است. من نخستین بانوی ایرانی بودم که در رقابتهای انتخابی جام جهانی پاراگلایدر حضور داشتم اما این موضوع هیچ بازتابی در کشور نداشت. از آنجایی که فعالیتهای بانوان ورزشکار تا قبل از این کمتر انعکاس داده میشد، من ابتدا تصمیم گرفتم وب سایتی راه اندازی کنم تا از آن طریق بتوانم فعالیت های پروازی بانوان را منعکس کنم. بعد از آن هم با گسترش شبکه های مجازی، فعالیت خودمان را به گروه های وایبری و تلگرامی کشاندیم و الان نزدیک به صد بانوی خلبان هستیم که با یکدیگر در ارتباط هستیم و تجربیاتمان را باهم در میان می گذاریم.
چند وقت از این فعالیتها میگذرد؟
کمتر از دو سال. شاید جالب باشد بدانید تا دو سال پیش بسیاری از خانم ها فکر می کردند اولین بانوی خلبان ایرانی هستند، چون بانوی دیگری را نمی شناختند. اما الان که از طریق فضای مجازی با یکدیگر آشنا شدیم این امکان بوجود آمده که یکدیگر را در شهرهای مختلف ساپورت کنیم و احساس بهتری از فعالیت در این رشته داشته باشیم.
پس باید به افزایش این جامعه آماری امیدوار بود؟
بله. البته ما آمار زیادی از آموزش خانمها در پاراگلایدر داریم، اما در نهایت از هر 15 یا 20 نفر، فقط یک نفر این رشته را ادامه میدهد، از همین تعداد کم هم بعد از چهار یا پنج سال فقط یک پنجم یا یک دهم باقی میمانند. علت هم این است که خانمهای زیادی پاراگلایدر را آموزش میبینند، اما بعد از پایان دوره چون مجبور هستند تجهیزات پرهزینه پرواز را خریداری کنند یا وقت و انرژی زیادی برای این رشته صرف کنند، قید آن را میزنند. البته این ریزش در آقایان هم وجود دارد، اما در خانمها بیشتر است. با این حال فکر کنم در حال حاضر بیشتر از 200 خلبان زن در سطح کشور مشغول فعالیت باشند. در کل خانمها در پاراگلایدر حضور پررنگی دارند، ولی در پاراموتور همچنان شاهد فضای مردانهای هستیم و خانمها کمتر تمایل نشان دادهاند. به همین دلیل من سعی دارم با تلاش خودم خانمهای بیشتری را برای حضور در رشته پاراموتور ترغیب کنم.
صحبت از تجهیزات پرهزینه پرواز کردید... به نظر میرسد پاراگلایدر یا پاراموتور هم مثل برخی رشتههای دیگر مثل اسکی، اتومبیلرانی یا اسب سواری ورزش پولدارها باشد.
واقعیت این است که متوسط درآمد ورزشکاران پروازی از متوسط درآمد افراد جامعه بیشتر است. البته خلبانهای زیادی هم داریم که عاشق پرواز هستند و حاضرند تمام پساندازشان را در این رشته هزینه کنند. من دختری را میشناسم که سرویس طلای خود را فروخت تا بتواند یک بال بخرد.
واقعا هستند چنین افرادی؟
بله! خود من به شخصه در خانواده متوسطی به دنیا آمدم. یادم هست سال 86 که می خواستم اولین بالم را بخرم پدرم نزدیک به 4 میلیون تومان هزینه کرد. دو سال بعد تصمیم به خرید بال اکروباسی و ارتقای تجهیزاتم گرفتم. خب ابتدا با مخالفت پدرم مواجه شدم اما به او گفتم حاضرم طلاهایم را بفروشم تا بخشی از این هزینه کاسته شود. پدرم آن روز میتوانست بدون هیچ مخالفتی کل پول را بپردازد اما وقتی دید من حاضرم از طلای خودم بگذرم متوجه علاقه شدید من به پرواز شد. بعد از آن هم خیلی از هزینه هایی را که دخترهای دیگر در زندگی روزمره انجام می دهند انجام ندادم تا همه پس اندازم را صرف خرید تجهیزات پروازی کنم. در مجموع می خواهم بگویم تجهیزات پروازی گرانقیمت است اما این بدان معنی نیست که رشته های پروازی فقط مختص میلیاردها باشد. اینجا جای افراد عاشق است.
میتوانید خیلی فهرستوار به اصلیترین هزینهها در رشتههای پروازی اشاره کنید؟
در ابتدا برای گذراندن هزینه آموزش مقدماتی باید حدود دو میلیون تومان هزینه کنید. این دوره حدود دو ماه طول میکشد، اما بعد از آن اگر بخواهد پرواز کنید باید تجهیزات را خریداری کنید و برای یک ست پروازی دست دوم و تمیز حدود 10 میلیون تومان هزینه لازم است. برای خرید تجهیزات نو هم باید 15 میلیون بپردازید که شامل بال، صندلی خلبان، چتر نجات، کلاه ایمنی و بیسیم میشود. البته خود این تجهیزات هم هر سه تا شش سال مستهلک میشود که این زمان برای ما که مسابقه میدهیم حداکثر هر دو سال یکبار است، ضمن اینکه در سطح حرفهای هزینهها چندبرابر میشود.
گفتید سابقه حضور در رقابتهای انتخابی جام جهانی (pre world cup) در کشور های مختلف را دارید. آیا در آینده می توانیم شاهد حضور شما در رقابتهای جام جهانی(world cup) باشیم؟
من سال گذشته هم مجوز حضور در رقابتهای جام جهانی را به دست آوردم اما به دلیل هزینه های بالا نتوانستم در مسابقات شرکت کنم. واقعیت این است که برای حضور در یک دوره رقابتهای جام جهانی باید در چند تورنمنت بینالمللی حضور داشته باشید تا به آن سطح از آمادگی مطلوب دست پیدا کنید. در این شرایط اگر اسپانسر وجود نداشته باشد واقعا دشوار است که یک خلبان بخواهد با هزینههای شخصی در مسابقات بینالمللی شرکت کند. در سال 2016،
10 خلبان ایرانی مجوز حضور در رقابتهای جام جهانی را به دست آوردند و من هم به عنوان تنها بانو در میان آنها بودم اما فقط یک نفر توانست با اسپانسر شخصی اعزام شود و 9 نفر دیگر به این بسنده کردیم که عکس های هم تیمیمان را در این رقابتها ببینیم.
کسانی هستند که بخواهید از آنها تشکر کنید؟
بله! دوست دارم از مربیانم تشکر کنم. برگ برنده من همین مربیان خوب بودند. استاد علیرضا اثنی عشری که تواناییهای من را جدی گرفت و کمک زیادی به پیشرفتم کرد. سبک پرواز مسافت را هم از استاد محمد سمنانی آموختم. بعد از ازدواج هم همسرم هادی خبره دست و برادرش مهدی مهارت های تفاوتی را به من آموختند و من از همه آنها متشکر هستم. من خوش شانس هستم که بهترین خلبانان پاراگلایدر سراسر ایران همپروازهای من بودند و من در کنار آنها پرنده شدم.
در هوا که با همسرتان آشنا نشدید؟
اتفاقا چرا. اولین بار همسرم را در آسمان در یک مسابقه مسافت دیدم و به این فکر کردم چه بال سبز زیبایی و چه خلبان ماهری. (باخنده). خلاصه اینکه پرواز، یک همسر خوب هم به من هدیه کرد.
و حرف پایانی؟
من یک تشکر ویژه دارم از مسئولان روزنامه جام جم برای ضمیمه خوب جام بانوان. فعالیت بانوان ورزشکار تا قبل از این کمتر انعکاس پیدا میکرد اما در چند ماه اخیر شاهد انعکاس خوب اخبار و فعالیتهای ورزش بانوان در روزنامه جامجم هستیم.
رضا پورعالی/دبیر هفته نامه جام بانوان
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد