درباره «اژدها وارد می‌‌شود» به کارگردانی مانی حقیقی

تخیل؛ ماورا و چند جرعه مالیخولیا!

مانی حقیقی با ساخت «اژدها وارد می‌شود» می‌خواهد نمونه‌ای خاص از سینمای واقعگرا و سینمای تخیلی و ماورایی به ما نشان دهد. فیلم برای نمایش در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر پذیرفته ‌و در چهار بخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین ‌شد، همچنین اکران این فیلم از 8 اردیبهشت 1395 در سینماهای ایران آغاز شده است.
کد خبر: ۹۰۱۶۱۳

در آغاز اژدها وارد می‌شود، گفته می‌شود که فیلم بر اساس یک داستان واقعی تهیه شده است. مصاحبه با افراد گوناگون از جمله خود مانی حقیقی این گمان را تقویت می‌کند که یک گروه سینمایی با دسترسی به این داستان در تلاش است تا فیلم داستانی تهیه کند.

دوم بهمن 1343 است، یک شورلت ایمپالای نارنجی رنگ از قبرستان باستانی می‌گذرد و به سمت کشتی به خاک نشسته‌ای می‌راند. فیلم درباره مرگ یک تبعیدی در جزیره قشم است که در فیلم گفته می‌شود مارکسیست ـ لنینست است. یک مأمور ساواک برای بررسی قتل به قشم می‌رود و متوجه می‌شود که این تبعیدی کشته شده است. او در این جزیره با پدیده عجیبی روبه‌رو می‌شود. پس از دفن هر جنازه‌ای در یک گورستان متروک، زلزله رخ می‌دهد. در فیلم گفته می‌شود که اژدهایی در زیر گورستان زندگی می‌کند. او به کمک دو دوست زمین‌شناس و صدابردار خود بار دیگر به جزیره می‌رود تا راز این موضوع را کشف کند. در آنجا ماجراهای دیگر اتفاق می‌افتند که سرانجام سرنوشت سه دوست را به گونه‌ای شوم رقم می‌زنند. . . .

در اژدها وارد می‌شود همه رقم اتفاقات روی می‌دهد. از یک سلام و علیک ساده تا موارد پارانویایی و مالیخولیایی. گاهی اصلا تماشاگر تصور می‌کند مشغول دیدن یک مستند به نام اژدها وارد می‌شود است. مخصوصا سکانس‌های گشت و گذار در جزیره و نماهای مربوط به قبرستان متروکه این مهم را تجلی می‌کند روایت قصه‌گو نیست. ‌اژدها وارد می‌شود روایت غیر‌خطی دارد و اگر دنبال محتوا در فیلم هستید باید خیلی صبور باشید، اما در فرم فیلم، مانی حقیقی حرف‌هایی برای گفتن دارد.

فیلمبرداری اژدها وارد می‌شود کار هومن بهمنش است و به‌نظرم واقعا خلاقانه کارکرده، با همه این حرف‌ها اژدها وارد می‌شود بیشتر یک فیلم شنیداری ـ دیداری است و دیالوگ بر روایت تصویری گاهی غلبه می‌کند که البته این معضل تمام سینمای ماست.

پیرنگ داستان و کاراکترها

اژدها وارد می‌شود هیچ قهرمانی ندارد. در حقیقت در چنین اثری نمی‌توان در جستجوی قهرمان و نقش اول بود. تماشاگر با سه شخصیت طرف است که دست برقضا در یک چیز مشترکند و آن جوانی‌شان است. به‌گونه‌ای حتی آنها می‌توانند نماد و سمبل قشر و صنف خود باشند. بهنام یک زمین‌شناس وارد و اهل علم است. کیوان یک هنرمند شیدای عاشق‌پیشه و سرآخر بابک یک مامور عملیاتی ساواک. این سه نفر باوجود دوستی پایدار بینشان تفاوت‌های عظیم بایکدیگر دارند. در روایت فیلم نیز کیوان و بهنام افسانه می‌سازند و بابک حفیظی روایت شبه مستند. شاید اصلا همین کاراکتر حفیظی مرز بین افسانه و حقیقت در فیلم حقیقی باشد. برای همین است که تماشاگر عام برای درک و لذت بردن از این فیلم کاری بس طاقت‌فرسا در پیش دارد. او باید با دیالوگ پیش برود و لوکیشن ‌مفت برای او نمی‌ارزد. تنها همین جمله مهم فیلم می‌تواند او را پیش ببرد: چرا کسی مرده‌اش را در این قبرستان دفن نمی‌کند؟

تماشاگر خاص از دیدن اژدها وارد می‌شود لذت می‌برد. روایت غیرخطی مالیخولیایی که محتاج پیگیری هر نماست برای این تماشاگر جالب است. از این بین شخصیت حفیظی برای او مرز بین افسانه و مستند نیست. به هرحال روایت مانی حقیقی در اژدها وارد می‌شود تابع هیچ قاعده ای نیست. نه سورئال است، نه رئال و نه چیز دیگری. این فیلم افسانه به معنای فانتزی نیز نقل نمی‌کند. برای همین برای دنبال کردنش باید نما به نما به تعقیب داستان پرداخت و همین برای مخاطب خاص تامل‌برانگیز است.

سوررئالیسم و سمبولیسم

اژدها وارد می‌شود گرچه سرشار از نماد، پیرنگ، استعاره و گاهی هرج و مرج است، اما هیچ نسبتی با سینمای سورئال ندارد. با این همه ممکن است نمادگرایی در فیلم مانی حقیقی را جدی‌تر پیگیری کنیم. جای جای اژدها وارد می‌شود سرشار از این نمادگرایی‌هاست. حالا در ذات داستان نیز پیرنگ سوررئال پیدا نمی‌کنیم. لوکیشن نیز یک فضای نمادگرایانه است. جزیره قشم و قبرستان پرتغالی‌ها! در بخش شبه مستند فیلم با طرح سوالاتی روبه رو هستیم که طبیعتا انتظار داریم جواب آنها را بابک، کیوان و بهنام در محتوا به ما نشان دهند. اما این تلاش، افسانه‌وار روایت می‌شود. دیالوگ‌ها نیز به این فضای مالیخولیایی کمک می‌کند.

داستان زمین و قبرستان و جسد زندانی سیاسی را در کنار المان‌های تاریخی و معنوی قرار دهید. کشتی پرتغالی هنوز به گل نشسته در کنار جزیره است. محلی ها از قبرستان و از پرتغالی‌ها بیزارند. دلیلش هم واضح است. این نامردان دشمنان خاک ایران بودند. تا اینجای کار ما با رئالیسم و تاریخ مکتوب و شفاهی کار داریم. حالا عدم استفاده از قبرستان و وجود اژدها در زیر زمین و موضوع به قتل رسیدن آن زندانی سیاسی و قضایای هنگام دفن وی را می‌توانیم به المنت‌های سوررئالیسم ربط دهیم؟ با هیچ رمل و اسطرلابی این مهم امکان‌پذیر نیست.

اژدها وارد می‌شود یک اثر شاخص برای تماشاگر شاخص و برای سینمای شاخص است. ممکن است عده‌ای اژدها وارد می‌شود را یک فیلم پرمدعا و سرشار از پز روشنفکرانه نامگذاری کنند. برخی ممکن است این فیلم را یک اثر غیراستاندارد و فیلمی‌که تابع قوانین ژانر نیست؛ در نظر بگیرند و سرآخر عده‌ای شاید این فیلم مانی حقیقی را یک اثر بی‌سروته بدانند، اما اژدها وارد می‌شود یک اثر قابل اعتناست.

مهدی تهرانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها