معلم باسابقه از زیر و بم تدریس در دوره ابتدایی می‌گوید

جای خالی پرورش و مشاوره در مدارس

پیش رویمان معلمی است با 20 سال سابقه؛‌20 سال تدریس در مقطع ابتدایی. از کلاس‌های شلوغ مناطق محروم گرفته تا کلاس‌های کم‌جمعیت مدارس غیرانتفاعی. معلمی که در این سال‌ها برای دانش‌آموزانش نه تنها یک آموزگار که بیشتر یک دوست و همراه بوده؛‌ همراهی که دوست داشته دستشان را در هیاهوی روزهای پرهیجان کودکی بگیرد و به سلامت و آرامش و از مسیری درست، به سمت آینده‌ای روشن راهنمایی کند.
کد خبر: ۹۰۱۱۸۷

بگذارید مهمان ستون گپ و گفت امروزمان را بهتر به شما معرفی کنیم؛ خانم الهام امیری‌فر با مدرک لیسانس آموزش ابتدایی و سابقه‌ای طولانی در تدریس به بچه‌هایی که به قول خودش، بودن با آنها عین زندگی است.

تدریس به بچه‌های مقطع ابتدایی کار سختی است؟

سختی‌های خودش را دارد، اما درعین حال شیرین است. سروکله زدن با بچه‌ها در این سن بیشتر شبیه یک نوع بازی است؛ عین خود زندگی است.

همین علاقه باعث شد که در این مقطع بمانید؟

بله دقیقا. اصلا همین علاقه باعث شد که من به معلمی ادامه بدهم چون خیلی دوست داشتم در رشته پرستاری ادامه تحصیل بدهم، اما به توصیه پدرم که خودش دبیر بود، معلمی را انتخاب کردم. با این حال از همان لحظه‌ای که به عنوان معلم پا به کلاس درس گذاشتم به این نتیجه رسیدم که برای این کار ساخته شده‌ام و این ارتباط را دوست دارم.

اولین روز تدریس در ذهنتان مانده؟

دقیقا. مهر سال 75 بود و من وارد کلاسی شدم با 67 دانش‌آموز دختر. همه بچه‌ها کیپ تا کیپ روی نیمکت کنار هم نشسته بودند و مرا نگاه می‌کردند. حس خیلی عجیبی بود که هنوز در خاطرم مانده است.

به عنوان یک معلم، در برخورد با بچه‌ها بیشتر به چه چیزی اهمیت می‌دهید؟

در بحث تدریس 80 درصد قضیه از نظر من بحث پرورشی است. یعنی برای من بحث پرورش بچه‌ها خیلی مهم است؛ چون بچه‌ها مخصوصا این روزها آن قدر از طریق پدر ومادر و کلاس‌های تقویتی و ... تحت آموزش هستند که بحث تدریس در مدرسه خیلی برایشان جایگاه ندارد بلکه آن چیزی که همیشه کمبودش حس می‌شود، موضوع پرورش بچه‌هاست.

چطور این کار را انجام می‌دهید؟

ببینید یک سری چیزها باید فرهنگ‌سازی شود؛ ‌من سعی می‌کنم این بحث‌های پرورشی را در قالب سرفصل‌های مختلف کتاب‌ها به بچه‌ها انتقال بدهم. مثلا در مورد مصرف درست همه چیز مخصوصا آب، سعی می‌کنم این بحث فرهنگی را ربط بدهم به درس علوم به بحث چرخه آب. یا این که در بحث احترام به بزرگ‌ترها همیشه به بچه‌ها می‌گویم مثلا هفته‌ای یک یا دوبار به پدربزرگ و مادربزرگتان زنگ بزنید، حالشان را بپرسید. این را ربط می‌دهم به بحث خانواده در علوم اجتماعی. معتقدم که به عنوان یک معلم باید این نکات پرورشی را لابه‌لای بحث‌های درسی به بچه‌ها آموزش بدهیم. این رسالت من و بقیه است.

جای چه بحثی را در کتاب‌های آموزشی ما در مدارس خالی می‌بینید؟

بحث شناخت و آگاهی بچه نسبت به حریم خودشان. این که بچه‌ها بدانند حریمی دارند و حد و مرزی که دیگران باید آن را رعایت کنند. این که بدانند هر کسی اجازه ندارد دستشان را لمس کند، هر کسی اجازه ندارد به آنها نزدیک شود. این آگاه‌سازی برای من خیلی مهم است، همان طور که می‌بینیم بچه‌ها خیلی وقت‌ها با ذهن بسته‌ای وارد مدرسه می‌شوند، در مسیر مدرسه اما با افراد مختلفی در ارتباط هستند؛ مثلا ممکن است راننده سرویس یا فروشنده مغازه با آنها خیلی راحت برخورد کند؛ درحالی که بچه‌ها باید یاد گرفته باشند از حریمشان دفاع کنند.

با 20 سال سابقه، بین بچه‌هایی که امروز شاگردتان هستند و بچه‌های نسل قبل تفاوتی می‌بینید؟

خیلی متفاوت هستند؛ اما این بچه‌ها نیستند که فرق کرده‌اند بلکه طرز تربیت والدین است که فرق کرده. الان هر پدر و مادری فکر می‌کند بچه او با بقیه فرق می‌کند. این نگاه باعث شده که سطح انتظارش از بچه و از معلم بالا برود. الان پدر و مادرها خیلی تفاوت‌های بچه‌هایشان را باور ندارند، نمی‌پذیرند که قرار نیست حتما همه ریاضی‌شان خوب باشد. مثلا من شاگردی دارم که خط بسیار خوبی دارد، اما ریاضی‌اش خوب نیست. اما خانواده‌اش انتظار دارند که ریاضی‌اش حتما خوب باشد چرا چون خودشان کارشناس ارشد ریاضی هستند!

تفاوت بین بچه‌های مدارس دولتی و غیرانتفاعی چطور؟

اینجا هم تفاوت زیاد است. مدارس دولتی چون به قول معروف مثل آجیل درهم‌می‌مانند، برای رشد بچه‌ها فضای خوبی به وجود می‌آورند. رفتار در اجتماع را یاد می‌گیرند و اجتماعی می‌شوند، اما این شرایط در مدارس غیرانتفاعی فراهم نمی‌شود.

ارتباطی بین روان‌شناسی و معلمی می‌بینید؟

صددرصد این ارتباط در ذات این کار وجود دارد. اما نکته این است که ما باید در مدارس ابتدایی مشاور داشته باشیم که نداریم و همیشه جای خالی مشاور در مدارس احساس می‌شود.

خانم امیری‌فر، شما هم مادر بوده‌اید هم همسر و در کنار همه اینها 20 سال در خارج از خانه، به عنوان یک زن شاغل کار کرده‌اید. چطور بین کار و مسئولیت‌هایتان تعادل برقرار کرده‌اید؟

فکر می‌کنم این قضیه بیش از هر چیزی به وجود یک همراه در زندگی بر می‌گردد، همسر من خوشبختانه همیشه یار و همراه من بوده و خیلی کمکم کرده چه از نظر فکری و چه کاری و ... از طرف دیگر من از همان ابتدا برای خودم اولویت تعیین کرده‌ام؛ این که اولویت اول من خانواده است، بقیه برنامه‌هایم را با این اولویت تنظیم کرده‌ام و فکر می‌کنم این راز موفقیت یک زندگی است.

مینا مولایی - جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها