در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
بازیگر کمدی و بازیگر اکشن یا کارهای جدی. در مجریگری نیز ما مجری عمومی داریم و مجری تئاترهای تخصصی. برای مجریان تخصصی میتوان مجری ورزشی، مجری سیاسی و مجری برنامههای مذهبی را مثال آورد. یک مجری فن بیان خوبی دارد، یکی صدای خوبی و دیگری قدرت ارتباط بهتری. بنابراین وقتی از مجری و مجریگری میگوییم از یک چیز واحد حرف نمیزنیم.
اگر نگاهی به تاریخچه مجریگری در سه چهار دهه گذشته بیندازیم شاهد تحولات مجریگری و سبک و سیاق اجرایی آنها خواهیم بود. مثلا در دهه 60 بهواسطه شرایط اجتماعی و فرهنگی آن زمان مجریان از اجرای رسمی و اتو کشیده و خشکتری برخوردار بودند و قدرت مانور یا خلاقیتهای فردی کمتری داشتند. در واقع دوران تازه مجریگری را باید دهه 70 دانست. دهه 70 آغازگر خیلی از تحولات در جامعه ما بود! جنگ تمام شده بود و حالا در دوران سازندگی، زندگی و تعلقاتش برجسته شده و به جای آن نشسته بود. وقتی جامعه در بستر پوستاندازی قرار میگیرد قطعا این تحول، حال خیلی چیزهای دیگر را هم عوض میکند و اجرا و مجریگری هم از این دایره بیرون نبود.
گویی تغییر و تحولات فرهنگی ـ اجتماعی، نشانهها و تاثیرات خود را در شمایل اجرا و مجریگری هم گذاشته بود و دهه 70 به دوران دگردیسی و پوستاندازی در اجرا و مجریگری بدل شد.
شاید یکی از مهمترین اتفاقاتی که در این دگردیسی مجریگری و اجرا رخ داد، حذف مجریان میان برنامه بود. مجریان عمومی که مجری کلی یک شبکه شناخته میشدند و اعلام برنامه میکردند. حسین پاکدل و علیرضا طباطبایی ازجمله این مجریان بودند، چیزی شبیه به برخی گویندگان رادیویی که لابهلای برنامهها اعلام ساعت میکنند یا نام شبکه رادیویی و برنامه بعدی را عنوان میکنند، اما بتازگی شاهد یک بازگشت به دهه 60 در شبکه تهران هستیم که دوباره طیف تازهای از مجریان میانبرنامه ظهور کردهاند. این بازگشت البته یک رجوع و تقلید صرف نبوده و شاهد خلاقیتهای تازهای در نحوه اجرای آنها هستیم. این مجریان هم صمیمیتر و هم با شمایل رسانهای جذابتر ظاهر شده و مهمتر از همه اطلاعاتی اجمالی و مفیدی درباره برنامهای که قرار است پخش شود نیز ارائه میدهند. درواقع مجریگری کاربریهای تازهای یافته که یکی از آنها بازسازی مدل و الگوی دهه60 است. این شیوه البته کارکردهای متعددی دارد. اولا که به مخاطب اطلاعات لازم درباره برنامهای که قرار است پخش شود میدهد تا کسی که به آن علاقه دارد با انگیزه بیشتر و پیشآگاهی آن را ببیند و کسی که علاقه چندانی به سوژه ندارد شبکه یا برنامه دیگری را انتخاب کند. این کار در واقع نوعی احترام قائل شدن برای هر دو گروه موافق و مخالف است تا از زمان خود استفاده بهینه کنند و هم شناخت و آگاهی او را بالا میبرد. مجری میان برنامه همچون نخ تسبیح، موجب انسجام و یکدستی کلیت یک شبکه شده و به آن هویت میبخشد. ضمن این که گاه نوع بیان و معرفی مجری که یک نوع تبلیغ برای آن برنامه نیز محسوب میشود، ممکن است یک مخاطب خاموش را به مخاطب فعال و در واقع یک مخاطب بالقوه را به مخاطب بالفعل بدل کند. ضمن این که ممکن است اطلاعات یا پیامی از سوی مجریان میان برنامه صادر شود که خود بار مفهمومی و ظرفیت رسانهای بالایی داشته و اگر این اجرا با خلاقیت همراه شود خود این آیتم را به آیتمی مستقل و جذاب بدل میکند. باید از همین فرصتهایکوتاه ارتباط با مخاطب جهت اعتمادپذیری و تعامل بهتر استفاده کرد.
از سوی دیگر شاهد برخی مجریان میانه در یک برنامه مشخصی هستیم که مجری اصلی و به اصطلاح مستر دارد که بخشی از وظایف اجرا را به عهده میگیرد و مثل یک کمک داور میتوان از آنها نیز به عنوان کمک مجری نام برد. کمک مجری در واقع حلقه اجرا را کامل میکند، نه این که ذخیره و جانشین باشد. در واقع این مجریان را بیشتر باید با کمک داورها مقایسه کرد، نه داور دوم. آنها مجری مکمل هستند. مثلا در برنامه پایش سری اول در کنار مرتضی حیدری به عنوان مجری اصلی، اسفندیاری به عنوان مجری مکمل بخش جانبی و حاشیهای برنامه را اجرا میکرد که اتفاقا گاهی جذابتر از بخشهای اصلی برنامه است. خلاقیت او در اجرا موجب میشود تا بعدها بهعنوان مجری اصلی برنامه خود اجرای آن را بهعهده بگیرد یا در برنامه 90 در کنار عادل فردوسیپور به عنوان مجری اصلی مجریان آیتمی هم هستند که خبررسانی بخشیهای از برنامه را به عهده دارند و اتفاقا خیلی هم در بین مخاطب جا باز کرده و محبوب شدهاند. این مجریان مکمل را میتوان با بازیگر نقش مکمل در یک فیلم سینمایی هم مقایسه کرد که گرچه بازیگر اصلی نیستند ولی گاه چنان میدرخشند که سیمرغ هم میگیرند! در برنامه سه ستاره امسال برخی از جوایز و تندیس اصلی هم به همین مجریان تعلق گرفت.
کاربری دیگر مجریگری را باید در برنامههای ترکیبی روتین دید. برنامههای مثل رادیو هفت سابق و صد برگ کنونی که هر شب یک مجری آن را اجرا میکند و البته منصور ضابطیان به عنوان مجری اصلی، برند و نشانه آن برنامه است یا برنامههای مثل سلام مردم ایران سابق و سفید کنونی در شبکه آموزش که هم مجری اصلی دارد و هم مجری مهمان و تخصصی که مجری اصلی بخش عمومی برنامه را اجرا میکند و مجری دوم به گفتوگوی تخصصی با مهمانان برنامه دست میزند. مجری دوم غالبا مجری کارشناسانی هستند که در آن حوزه تخصص دارند.
واقعیت این است که نوع مجری از نوع و جنس و ساختار برنامه میآید و تنوع و خلاقیت و نوآوری در برنامهسازی موجب شده تا اشکال جدیدی از اجرا و مجریگری هم ظهور کند که در گذشته وجود نداشته است. از سوی دیگر بازگشت خلاقانه و احیاگرانه شبکه تهران به مدل اجرایی دهه 60 نیز به ظهور مجریان میان برنامه منجر شده که میتواند کارکردهای تازهای در مدیریت برنامهها داشته باشد. به نظر میرسد نگاه یکسان و تکبعدی به مجریگری که در گذشته وجود داشته کم شده و شاهد خلاقیت در تولید ژانرهای تازهای از مجریگری هستیم و قطعا این مجریگری را بتدریج به یک دانش و مهارت تخصصی تبدیل میکند که باید به عنوان یک رشته درسی در دانشگاهها تدریس شود. باید ظرفیت مجریگری، شکلگیری تربیت و پرورش انواع آن مدنظر رسانه ملی باشد تا بخشی از خلأهای برنامهسازی وجذب مخاطب را از این طریق حل کند.
سپنتا امانپور
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم